eitaa logo
شهید احمد مَشلَب
541 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
5 فایل
کانال کاملی از شهیدBMWسوار🚘 ‌‌‌‌‌ شھادت‌آن‌است‌که‌متفـاوت‌بھ‌آخر ‌برسے... وگرنھ‌مرگ‌ڪھ‌پایان‌همھ‌قصھ‌هاست:) ناشناس‌کانال: https://eitaa.com/joinchat/1896087742Ca3b8ef428a کپی؟!حلالت رفیق🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت😳 تک فرزند خانواده هم بود😍 زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه😇 مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...😊 عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب😇 فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...😱 بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰 پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇 قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳 تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔 اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊 عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت😭 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔 اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره😓 وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین😔 یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟😔 گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم...😳 مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد. 💔شادی روح شهدا صلوات💔
تعریف‌ من‌ از عشق‌ همان‌ بود که‌ گفتم..: در بند ڪسی‌ باش‌ ڪه‌ دربند "حسین" است
. تــو را باید بلند دوست داشت مثل کوہ... کوہ هـایی که برفِ نوک قله شان را هـیچ آفتابی آب نمیکند... . . . چه بغض ها که پای این جمله شکست : عزیزان من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام... فرازی از وصیت نامه 💔
گـر‌ چہ‌ ایـن‌ شهـر شلـوغ‌ اسـت ولۍ‌ بـاور‌ ڪن🙂 آنچـنان‌ جای تـو‌ خالیـست💔 صـدا می‌پیچد 🍂!•• @moshleb1394
از اینجا ڪہ‌ من‌ هـستم تا آنجایے ڪہ‌ توهستے فـاصلہ‌ بـسـیـار‌ اسـت‌ امـا... کافیست تو دستم را‌ بگیرے دیـگر فـاصلہ‌اے‌ نمےمـاند اے‌ شـہـید ...💙 @moshleb1394
فرشته‌سمت‌چپم‌زدروشونه‌م‌وگفت صبرکن‌مشتی،مایه‌خط‌جاموندیم!! - این‌رسم‌بندگی‌نبود: قناص.
‹❤️⛓› •• ‏گفـت:دخترروچہ‌بہ‌ شہـآدت؟!💣 🦋گفتـم‌: شایددخترها ‌توےِ‌جنگ شهیدنشنـ🍃 🦋اماهمین‌بس‌کہ ‌ازنسل بعضےمادرهآ چمران‌وآوینے‌وقاسم‌سُلیمانـےداریم..✌️🏻❤️🦋 •• ⛓⃟ ❤️¦⇢ ••
1_170508856.mp3
زمان: حجم: 8.36M
°°•♥🎧! _ بی تو این دل شده خون...!💔😭🥀 🖤 ♥👌 @moshleb1394
‼️ قضیه‌این‌دختر‌محجبه‌ها‌که‌تو‌اینستا باچادردلبری‌میکنن‌وتبرج بعدم‌میگن‌کارای‌مابه‌کسی‌مربوط‌نیست، مثل‌قضیه‌اون‌‌مسلمونه‌است‌‌که‌‌رفته‌‌بود مکه،بعدزنگ‌زدبه‌رفیقش،‌گفت‌حاجی‌برو اون‌دبه‌انگورروتکون‌بده، شرابش‌خراب‌نشه!! ://
تواین‌زمونہ‌چشم‌پاڪ ڪہ‌سھلہ!!! گوشے‌پاڪ‌ڪم‌پیدا‌میشہ‌ چشمے‌ڪہ‌قراره‌یوسـف‌زهـرا‌رو‌ببینہ حیف‌نیست‌حـرا‌م‌ببینہ‌🙃 ولے‌بعضیامون‌دمشو‌ن‌گرم‌با‌گوشے‌ هم‌چشمشون‌رو‌پاڪ‌نگہ‌میدارن گوشے‌تو‌پاڪ‌نگہ‌داررفیق‼️
استادپناهیان‌ میگفت: ↓ چراخودت‌رورهانمیکنے؟ دادبزنی‌ازامام‌حسین‌بخوای؟ برو‌درخونہ‌اباعبدالله‌منتش‌روبڪش ‌دورش‌بگرد..مناجات‌‌ڪن‌باامام‌حسین! بگوامام‌حسینم‌من‌باتوآغاز‌کردم، ولم‌نکنی... دیگه‌نمیکشم‌ادامہ‌بدم متوقف‌شدم...💔!' امام‌حسین‌بازم‌دستت‌رومیگیره‌فقط بخواه‌ازش...(: