eitaa logo
شهید محمد مسرور❤️
288 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
718 ویدیو
35 فایل
اولین طلبه شهید مدافع حرم استان فارس که در1394/11/16در سوریه به مقام پر فیض شهادت نائل شدند. این کانال شخصا زیر نظر خانواده شهیدمی باشد .واعضای خانواده شهید آن را مدیریت میکنند.
مشاهده در ایتا
دانلود
هر زمان محمد به امام رضا(ع) می‌رفت غیر ممکن بود غذای امام رضا نصیببش نشود. آن‌هم نه یک بار، بلکه دو یا سه بار. یک بار که محمد از برگشته بود صحبت ازغذای امام رضا شد. محمد گفت در این سفر‌ سه بار غذای حضرت روزیم شد. گفتم محمد تو چقدر خوش روزی هستی. من هرچه به علیه‌السلام التماس می‌کنم هیچ وقت غذایش نصیبم نمی‌شود. محمد، تقریبا هرسال، یک ماهِ ماه را به مشهد امام رضا(ع) میرفت. یک حوزه علمیه نزدیک حرم بود که محل اسکانش آنجا بود. برایم تعریف کرد، یک شب سحری که بیدار شده بودم و در حوزه بودم. هیچ کس در حیاط نبود. ناگهان دیدم آقایی وارد شد و اطراف خود را نگاه می‌کرد و می‌زد. چند بار اطرافش را نگاه کرد. وقتی مطمئن شد کسی نیست یک ظرف و یک کاسه‌ی بزرگ سوپ دستم داد و گفت برای شما! متعجب بودم. شک داشتم. رفتم پیش مدیر حوزه و قضیه را برایش تعریف کردم. تا قضیه را گفتم خندید و گفت: این غذای امام رضا بوده. خوش به سعادتت فقط برای شما آورده شده. تا کسی ندیده برو بخور. وگرنه برای خودت چیزی نمی‌ماند. محمد می‌گفت غذا را برای خودم نگه داشتم ولی دلم نیامدو سوپ را بین بچه‌ها تقسیم نکنم. http://eitaa.com/joinchat/329121809Cc8e3511428
موضوع خواب يك شب ديدم در امام رضا هستم ومي خواستم وضو بگيرم البته چند تا از بچه هاي هيات فاطميون(كازرون ) هم در آنجا بودند همين طور كه وضو گرفتم يه وقت كه مي خواستم به نماز بايستم ونماز جماعت بخوانم ديدم يك جسد رامردم تشيع ميكنند كه آن جسد ، جسد امام رضا بود من هم همراه آن پي جسد رفتم جسد را در اتاقي گذاشتند من آن جسد را ديدم كه آن جسديعني بعد از هزاروسيصد سال كمتر يا بيشتر سالم مانده بود همين طور كه به جسد نگاه مي كردم ديدم جسد امام رضا تكان خورد وامام رضا زنده شد ويكي از فرشتگان كنار در ايستاد بودوهمه كس را به اتاق راه نمي داد .فقط من درآن اتاق  بودم ومادرم وافراد كمي ديگر بعد از چند لحظه ديدم رفيقم .... خداپرست وپدرش وارد اتاق شدند بعد امام رضا چند جمله نصيحت به ما كرد من ديدم موهاي سرايشان ريخته است بر اثر زهري كه به او داده بودند واستخوان آن هم شكسته بود يك نفر به (امام رضا) او گفت آن زمان نمي گفتند استخوانت شكسته وچرا درمان آن را نكردي امام رضا فرمود آن زمان كسي نمي دانست استخوان شكستگي چه چيزي است وعلم اورا نداشتند.
. بسم رب الشهدا علاقه زیادی به ع داشت... آن در شب عملیات ۵ ، حقیر آنها را جلو بردم . پشت نونی ها وقتی داشتیم ع را جلو می بردیم ، کنار دست من نشسته بود ، مایلرها (کامپرسی ها) نگه داشتند که پیاده بشن وحرکت کنیم به سمت نقطه رهایی ، ابراهیم باقری وقتی پایین آمد یه نگاهی به آسمون کرد ، چند دقیقه ای خیره به آسمون وستاره ها شد. گفت : ع این طرفه؟ گفتم : بله امام رضا ع این طرفه! این قبله است پشت به قبله امام رضا ع است... برگشت دستاش را گذاشت روی سینه اش ، اشک از چشماش سرازیر شد تو اون لحظه حساس.... گفت: دلم می خواست بیام به پابوست آقا ، مدتیه نشده برسم به خدمت شما ، از همین جا به شما سلام میدم... ع یه سلامی از ته دل ، من دیگه همچین سلامی را هیج جایی ندیدم...🥺 از ته دل سلامی کرد و قطع به یقین جواب سلام را گرفت که پس از شهادتش پیکرش نه به اشتباه ، نه!! اشتباهی در کار نبود... پیکرش به تقدیر ، به دستور ، با طلبیدن امام رضاع به رفت... وقتی پیکر همه را به دیار آوردند ، پیکرمطهر ابراهیم بین آن ها نبود!! کجاست؟! چی شده؟! خبر رسید که پیکرشهید در مشهدالرضا است😢 اون موقع ها رسم بر این بود که هر شهیدی را وارد مشهد می کردند قبل از اینکه به ببرند و به خانواده ها خبر بدهند ، مستقیم پیکر را به حرم امام رضا ع می بردند وطواف می دادند ، بعد به معراج الشهدا می بردند و به خانواده ها خبر می دادند. ابراهیم از رفت به مشهدالرضا ع ، طلبیدش امام رضا ع✋ ونکته ای که بر روی سنگ مزارش هست اینکه عکس تصویرشون هم الان رو به سوی امام رضا ع است...🤲 : :خواهربزرگوار https://www.instagram.com/p/CCMQPCHJP1Y/?igshid=1pka0rdz70kd6
شهید امام رضایی بسم رب الشهدا علاقه زیادی به ع داشت... آن در شب عملیات ، حقیر آنها را جلو بردم . پشت نونی ها وقتی داشتیم ع را جلو می بردیم ، کنار دست من نشسته بود ، مایلرها (کامپرسی ها) نگه داشتند که پیاده بشن وحرکت کنیم به سمت نقطه رهایی ، ابراهیم باقری وقتی پایین آمد یه نگاهی به آسمون کرد ، چند دقیقه ای خیره به آسمون وستاره ها شد. گفت : ع این طرفه؟ گفتم : بله امام رضا ع این طرفه! این قبله است پشت به قبله امام رضا ع است... برگشت دستاش را گذاشت روی سینه اش ، اشک از چشماش سرازیر شد تو اون لحظه حساس.... گفت: دلم می خواست بیام به پابوست آقا ، مدتیه نشده برسم به خدمت شما ، از همین جا به شما سلام میدم... ع یه سلامی از ته دل ، من دیگه همچین سلامی را هیج جایی ندیدم...🥺 از ته دل سلامی کرد و قطع به یقین جواب سلام را گرفت که پس از شهادتش پیکرش نه به اشتباه ، نه!! اشتباهی در کار نبود... پیکرش به تقدیر ، به دستور ، با طلبیدن امام رضاع به رفت... وقتی پیکر همه را به دیار آوردند ، پیکرمطهر ابراهیم بین آن ها نبود!! کجاست؟! چی شده؟! خبر رسید که پیکرشهید در مشهدالرضا است😢 اون موقع ها رسم بر این بود که هر شهیدی را وارد مشهد می کردند قبل از اینکه به ببرند و به خانواده ها خبر بدهند ، مستقیم پیکر را به حرم امام رضا ع می بردند وطواف می دادند ، بعد به معراج الشهدا می بردند و به خانواده ها خبر می دادند. ابراهیم از رفت به مشهدالرضا ع ، طلبیدش امام رضا ع✋ ونکته ای که بر روی سنگ مزارش هست اینکه عکس تصویرشون هم الان رو به سوی امام رضا ع است...🤲 :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من گدای مشهدم همیشه با دست پر از در خونت اومدم با نوای محمدحسین پویانفر ❤️❤️❤️❤️
بابا رضا جانم ! آره من بَدم، گنهکارم ؛ میدونم ! ولی تو که بدا رو هم میخری؛ به ما گدا ها هم یه نگاه بنداز ! نمیخوای بطلبی قربونت برم ؟!💔 به جان جوادت قسم🤍 ع جانم❤️
Rohollah Rahimian - Be Emam Reza Migam Harfamo.mp3
2.99M
「🔰فایل_صوتی」 به امام رضا میگم حرفامو… آخه بهتر میدونه دردامو! اربعین نزدیکه و آشوبم… میشه آقا بزنی امضامو! | | 🌊| یادمان شهدای عملیات والفجر۸
ما را جواب کرده طبیبان و می‌رویم آن جا که دردها به نگاهی دوا کنند... ...🕊 🥀
ﻫﺮﮔﺰﻧﻤﯿﺮﺩ‌ﺁﻧﮑﻪﺩﻟﺶ‏ﺟﻠﺪﻣﺸﻬﺪﺍﺳﺖ؛ ﺣـﺘﯽ‌ﺍﮔﺮﮐﻪ‌ﺑـٰﺎﻝﻭﭘـﺮﺵ‌ﺭﺍﺟـﺪﺍﮐﻨﻨﺪ... 🥀🖤
شهید محمد مسرور❤️
شهید ابراهیم باقری زاده شهید امام رضایی ع فرمانده گردان امام رضا ع ایام شهادت ❤️❤️❤️
شهید امام رضایی بسم رب الشهدا علاقه زیادی به ع داشت... آن در شب عملیات ، حقیر آنها را جلو بردم . پشت نونی ها وقتی داشتیم ع را جلو می بردیم ، کنار دست من نشسته بود ، مایلرها (کامپرسی ها) نگه داشتند که پیاده بشن وحرکت کنیم به سمت نقطه رهایی ، ابراهیم باقری وقتی پایین آمد یه نگاهی به آسمون کرد ، چند دقیقه ای خیره به آسمون وستاره ها شد. گفت : ع این طرفه؟ گفتم : بله امام رضا ع این طرفه! این قبله است پشت به قبله امام رضا ع است... برگشت دستاش را گذاشت روی سینه اش ، اشک از چشماش سرازیر شد تو اون لحظه حساس.... گفت: دلم می خواست بیام به پابوست آقا ، مدتیه نشده برسم به خدمت شما ، از همین جا به شما سلام میدم... ع یه سلامی از ته دل ، من دیگه همچین سلامی را هیج جایی ندیدم...🥺 از ته دل سلامی کرد و قطع به یقین جواب سلام را گرفت که پس از شهادتش پیکرش نه به اشتباه ، نه!! اشتباهی در کار نبود... پیکرش به تقدیر ، به دستور ، با طلبیدن امام رضاع به رفت... وقتی پیکر همه را به دیار آوردند ، پیکرمطهر ابراهیم بین آن ها نبود!! کجاست؟! چی شده؟! خبر رسید که پیکرشهید در مشهدالرضا است😢 اون موقع ها رسم بر این بود که هر شهیدی را وارد مشهد می کردند قبل از اینکه به ببرند و به خانواده ها خبر بدهند ، مستقیم پیکر را به حرم امام رضا ع می بردند وطواف می دادند ، بعد به معراج الشهدا می بردند و به خانواده ها خبر می دادند. ابراهیم از رفت به مشهدالرضا ع ، طلبیدش امام رضا ع✋ ونکته ای که بر روی سنگ مزارش هست اینکه عکس تصویرشون هم الان رو به سوی امام رضا ع است...🤲 : https://eitaa.com/hatef10012
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این برف که مانند نگین می‌ریزد بر پای امام هشتمین می‌ریزد نُقلیست که از یمن وجود سلطان بر روی سر اهل زمین می‌ریزد
من درد آوردم که تو درمون کنی.mp3
5.46M
من درد آوردم که تو درمون کنی من اشک آوردم که تو بارون کنی من ترد شدم از دل دنیا ببین من جا ندارم که تو بیرون کنی ع 🎙
میگفتن‌میریم‌مشھد‌..:) رزق‌‌ڪربلا‌میگیریم! ولی‌من‌موندم‌ڪجا‌برم‌؟ رزق‌مشھدمو‌بگیرم' ‌ ✋🏼❤️
طوفان بودیم، ساحلی رام شدیم ما را خواندیّ و صاحبِ نام شدیم چون زلف تو، آشفته و درهم بودیم در سایه ی ابروانت آرام شدیم در شادی و غم، صدایِ ما را داری بی واسطه، ردِّ پای ما را داری گفتیم که بی هوایت آواره شویم! گفتی همه جا هوای ما را داری غم های زمانه ام که بی حَد باشد، یا آب و هوای دل من بد باشد، در تَق تَقِ این قطار ، حَل خواهد شد وقتی حرکت به سمتِ مشهد باشد! تا عکسِ دلارای تو در قاب افتاد در قلبِ ستاره ها تب و تاب افتاد از مهرِ تو، چشمِ آسمان روشن شد از شوق، دهانِ ابرها آب افتاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هربار صدات کردم ؛ به دادم رسیدی❤️‍🩹 ┄┅┅┅┅❁🖤❁┅┅┅┅┄ اللهم عجل لولیک فرج