eitaa logo
شهید محمد مسرور❤️
331 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1هزار ویدیو
65 فایل
اولین طلبه شهید مدافع حرم استان فارس که در1394/11/16در سوریه به مقام پر فیض شهادت نائل شدند. این کانال شخصا زیر نظر خانواده شهیدمی باشد .واعضای خانواده شهید آن را مدیریت میکنند.
مشاهده در ایتا
دانلود
#⃣ نقاشی شده از شهدا #⃣ اصلی نقاشی ها #⃣ از هنرنقاشی در بروز کردن تصاویر شهدا 🔺️قابل استفاده در یادواره ها ، کلیپ و پوسترها با ذکر منبع و صلوات به ارواح مطهرشهدا ، بلامانع است. 💫 عضو شوید 💐 و ✨️ 👇👇 @naghashishohada313
مهمان داریم چه مهمانی🌹 ----- مراسم تشییع و استقبال شهیدگمنام ----- یکشنبه۲۷آذر ساعت۸:۳۰صبح مکان:شهدای گمنام خیابان قدمگاه 🔸 ایتا: eitaa.com/farhangoershadkazeroon . واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BhxgXRoD6087cOBMHYGjca
ای طلائیه تو بوی آشنایی می دهی.بوی شهیدانی می دهی که مادر آنها حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بوده است.مگر می شود مادر وقت مرگ پسرش بر سر بالین پسر نیاید.من که می گویم شما اینجا بوده ای و این خاک را قدمگاه خود کردی. آری هر وقت به طلائیه می آیم به یاد غریبی تو می افتم. اما ای شلمچه و طلائیه یک جای دیگر هم مثل شما بوی مادر می آید.آری همان اروند کنار را می گویم.آری رمز عملیات یا زهرا (سلام الله علیها) بوده.بلی مرگ و شهادت شهیدان ما هم زهرایی بوده است .شهیدانی که از ناحیه سینه و پهلو شهید شده بودند. درد و دل زیاد است فقط دل من آن وقت آرام وساکت می شودکه به آرزوی خودرسیده باشد. 22/1/85محمد مسرور
بنام او که از نهان دلها آگاهست یلدا را آرامتر صدا بزنید!!! شاید ،مادری دعا می‌کند که یلدا نیاید! شاید هربار اسمش را بشنود قلبش از شدت حزن بگیرد . شاید اشک هایش در غم فراق فرزندش دل بقیه را به درد آورده . شاید چشم انتظار حضور فرزندش هست و برایش انار دانه کرده. و شایدشب یلدا فرزندش رااز او گرفته باشد ! و شب یلدا برایش وداعی بوده است بی خبر که هفت سال است به درازا کشیده شده. برای قلب مادر برای قلب من برای قلب خانواده دعا کن عزیز برادرم تا آرام بگیرد قلب خسته ما 💔
در اردوگـاه دشــت عبــاس بوديــم و محسـن و شهــيد احمــد رضوانے فرمانـده گــردان و جانشــين بودنــد . بچــه هــا به اهــواز و انديمشڪ رفتــند و ســبزے براے خودشــان گرفتــند که همراه کنســرو بخوريم اما بعد از اينکه سبزيهــا را شستــند و آوردند براي محسن ، محسن سوال کرد آيا نيروها ســبزے دارند ؟ گفتيــم : نه گـفت :من هم نمي خواهــم . گفتيـم :با پول خودمــان براے خودمــان خريــده ايم هر کسےبخواهد برود و بخــرد. گفــت:شـايد يڪے از نيروهـا پول نداشتــه باشـد.هرڪارے ڪرديم ايشــان سبزے نخــوردند. ** 🌹🍃🌹🍃🌹
چه کسی میفهمد چشم انتظاری یک مادر را 😢 مادر شهید محمد رضا پروانه در کنار قتلگاه فرزندش
شهید محمد مسرور❤️
چه کسی میفهمد چشم انتظاری یک مادر را 😢 مادر شهید محمد رضا پروانه در کنار قتلگاه فرزندش #کربلای_۴ #ن
بسم رب الشهدا امسال برای من متفاوت تر از سال های قبل بود، را با تمام وجودم احساس میکردم. اما بین همه ی مناطق بیشترین جایی که من توانستم زنده ای ازشهدا را درک کنم، بود! با ورود ما در محلی که قرار بود روایتگری انجام شود، این خانم توجه من را جلب کرد، چشم ازشون بر نمي داشتم، در دلم احساس کردم باید یه باشه، رفتم نزدیک این مادر عزیز، گفتم حاج خانم شما مادر شهید هستید؟ اشک در چشمانش حلقه زد با بغضی که در گلو داشت وبه سختی صدایش بیرون می‌آمد، گفت آره مادر، پسرم همین جا شهید شده، بعداز 11 سال پیدا شد،😢 😢بعد اشکش سرازیر شد وگفت فقط دوتا استخوان قلم پا را برام آوردن مادر😭بعدم شروع کرد به درد دل کردن با عزیز دلش، گفت نمیدونم بچه ام کجای این آبه چشمش از آب برنمی‌داشت. منم دلداریش دادم، مادرجون پسرتون در کنارتونه،،، دوباره شروع کرد به صحبت کردن، مادر دوتا از برادرهایم هم شهید شده😢😢 یکیش هنوز برنگشته در همون جا مونده( ) ، یه برادر دیگه ام هم شهید زنده است، 70 درصد جانبازی داره، دلم داشت ازجا کنده میشد، آخه چی میتونستم بهش بگم که بتونم یکم آرومش کنم. فقط یاد صبر س افتادم، گفتم مادر خداوند بهت صبر زینبی بده، اشک هاش دلم وزیر و رو می‌کرد. نگذاشتن کنار آب بمونم اومدم نشستم روایتگری رو بشنوم از پشت سر نگاهم ازش برداشته نمیشد، با هر کلامی که روایتگر در مورد شهدای غواص نهر خین صحبت می‌کرد، می دیدم که شانه مادر آرام بالا وپایین میره، میدیدم چطور مظلوم وآرام داشت آب میشد، تا حالا یه مادر را با این احساس درد ندیده بودم. ومن روایتی زنده را میدیم، دیگر گوش هایم صدای راوی را نمی شنید، مادر داشت روایت می‌کرد، روایتی عینی وزنده، صدای درونش را مي شنیدم، صدای مظلومانه اش را.... وتنها یک صحنه جلوی چشمام ظاهرمی شد، حضرت زینب س بر روی تل زینبیه. بسیجی شهید محمدرضا پروانه در سن 17 سالگی سال 1365در منطقه #عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکرمطهرش پس از 11 سال طی سال 1376 به منتقل و در (ع) این شهر به خاک سپرده شد.