eitaa logo
شهید محمد مسرور❤️
288 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
719 ویدیو
35 فایل
اولین طلبه شهید مدافع حرم استان فارس که در1394/11/16در سوریه به مقام پر فیض شهادت نائل شدند. این کانال شخصا زیر نظر خانواده شهیدمی باشد .واعضای خانواده شهید آن را مدیریت میکنند.
مشاهده در ایتا
دانلود
ما زنده‌‌ شدیم‌ و زنده‌تر‌ می‌گردیم... تا سیصد و سیزده‌ نفر می‌گردیم... در قلب‌ِ حَلَب، یَمن‌ و حالا کرمان... ما را بکُشید ؛ زنده‌تر می‌گردیم.
تحملُ الأقدام عبءَ الجسد إنّما عبء الروح تحملهُ القلوب. «پاها بارِ بدن را به دوش می‌کشند، اما بارِ "روح" را قلب‌ها بر دوش می‌کشند.»
『✨| 』 ◇الهي! وَ سامِحني حینَ أبکي عَلی قَضائك رَغم ایماني بِه وَاغفِر لي إذا نَفذ صَبري خدایا! مرا ببخش زمانی که علی رغم ایمانم به حکمت و قضاوت تو، گریــه کردم 😔 و اگر صبرم تمام شد، مرا ببــخش ..♥️
Reza Narimani Sedsto Boland Kon (320).mp3
7.34M
📥اگر تو هم دلت گرفت😭دوست داشتی الآن کرمان باشی، پیشنهاد می‌کنم این صوت مداحی بلند شو علمدار علم رو بلند کن / سیدرضا نریمانی برای 🎧رو تنهایی گوش کن ✾࿐༅🍂مـعـبــر🍂༅࿐✾ @mabar14 ┈••✾•🍃🥀🍃•✾••┈
🌱 مادر شهید: حاجی همیشه برای تشویق‌کردن بچه‌ها به نماز و روزه، جایزه می‌داد بهشان. برای افطاری‌ها هرچه بچه‌ها دوست داشتند می‌خرید. محمد عاشق شیرینی بود. برای افطار، حاجی برایش زولبیا و بامیه می‌خرید. برای هر روز روزه‌گرفتن به بچه‌های بزرگ‌تر هم که هنوز بهشان واجب نشده بود، پول می‌داد. در ماه‌های رجب و شعبان مسابقه‌ی روزه‌گرفتن بین بچه‌ها می‌گذاشت و برایشان جایزه می‌خرید. همه‌ی این کارها را می‌کرد تا بچه‌ها به واجباتشان علاقه‌مند شوند؛ حتی به فاطمه به خاطر رعایت حجابش همیشه محبت می‌کرد. به نقل از کتاب 🆔 @shahidemeli
سلام و عرض ادب پخش برنامه فجر آفرینان کاری از گروه تلویزیونی سپاه فجر استان فارس امروز جمعه ساعت ۱۵/۳۲ از شبکه استانی فارس... روابط عمومی و تبلیغات سپاه فجر استان فارس
عطر نرگس که پراکنده میشود یاد تو را برایم زنده می‌کند. دلتنگتم .... ❤️
عمه بیا گمشده‌ پیدا شده💔..!'
و بغضی که بی تو تمام نمیشود و همچنان بی رحمانه ادامه دارد....
📿شنبه: یا رَبَّ الْعالَمین: ای پروردگار جهانیان ✅ذکر روز شنبه به اسم رسول خدا (ص) است . 🕊سالروز شهادت شهید حسین علم الهدی ( ۱۳۵۹ ه.ش ) 💠شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
💠 وقتی که از کنار گلزار شهدا رد می شدیم مهرداد سرعتش را کم می کرد و با یک حالت محزون رو به سمت شهدا فاتحه می خواند. به مزار شهدا با انگشت اشاره می کرد و صدای زیر لبش را آرام می شنیدم. همیشه می گفت خوشا به سعادت شهدا که خداوند شهادت را نصیب شان کرد. 💠موقعی که اسباب کشی کردیم به خانه خودمان، اولین عکسی که به دیوار خانه آویزان کرد، عکس شهید قاسمی بود. به شهدا ارادت خاصی داشت و می گفت که می خواهم زندگیمان به نور شهید نورانی شود. با این حرف مهرداد، دلم خالی می شد؛ ولی اصلا به روی خودم نمی آوردم. مهرداد قاجاری 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz نشردهید
🌷 🔹بعد از کربلای ۴ بود. دیدم عبدالقادر با ناراحتی کنار سنگرش نشسته, و از ناراحتی به دست و پاش می زنه و می گه, همه رفتن و من موندم! گفتم, بلاخره همه که نباید شهید بشن, شما باید بمونی و این بچه ها را فرماندهی کنی! گفت این حرفا کشکه, آنقدر هستند که فرماندهی کنند... مرا برد به سنگرش. گفت خطط خوبه؟ گفتم: اره. یه مقوا را پانزده تکه کرد و گفت اسم دوستای شهیدمو می گم. بنویس تا بزنم جلو چشمم. گفت و نوشتم, یک مقوا زیاد آمد. هرچی فکر کرد کسی یادش نیامد. گفت خداییش بنویس شهید عبدالقادر سلیمانی! گفتم نگو... گفت به حضرت زهرا(س) قسمت می دم, بنویس شهید عبدالقادر سلیمانی. نوشتم. با رضایت اسمش را برداشت و گفت به زودی به درده شما می خورد! بعد از کربلای ۵ دیدم همان مقوا را هم زدن بین اسم شهدا!