eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
619 دنبال‌کننده
11هزار عکس
8.3هزار ویدیو
72 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍خاطره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید ماشاءالله رشیدی؛ شهید بی سر که دعایش مستجاب شد و یکجا سر و دستش را داد. 🌹فرازی از وصیتنامه شهید: 🔹خدایا! دیگر نمی‌خواهم به شهرم برگردم 🔸دوستانم شهید شدند چگونه به صورت پدر و مادر آنها که شهید شدند نگاه کنم؟ 🔹من فرمانده آنها بودم؛ خدایا! توفیق شهادت نصیب من هم بفرما. 🔹هرگز پایتان را از رهنمودهای امام بیرون نگذارید. 🔸همه‌ی ما رفتنی هستیم پس چه بهتر که در راه خدا برویم. 🔹من می‌روم تا ندای هل من ناصر ینصرنی رهبرم را در سرخی خون و گرمی شهادت بپذیرم. دعای روز سوم ماه مبارک رمضان🌙 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهــــرا سلام الله قسمت اول #خاطرات_شهید_تورجی_زاده...🌷 ✍کار کتاب سلام بر ابراه
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهــــرا سلام الله قسمت دوم 🌷 __ میلاد راوی: مادر شهید ✍روزهای آغاز سال 1343 بود. بیست وسه سال از خدا عمر گرفته بودم. خداوند سه دختر به خانواده ما عطا کرده. فرزند بزرگم چهار ساله بود. تا سه ماه دیگر هم فرزند بعدی به دنیا میآید!مثل بسیاری از مردم آن زمان در یک خانه شلوغ و پر جمعیت بودیم. حیاطی بود و تعدادی اتاق در اطراف آن. در هر اتاق هم خانواده ای! رسیدگی به کارهای خانه و چندین فرزند خیلی سخت بود. بيشتر وقتها مادرم به کمکم میآمد. اما باز هم مشکلات تمامي نداشت.البته همه مردم آن زمان مثل ما بودند. همه تحمل میکردیم و شکر خدا را به جا ميآورديم. مثل حالا نبود که اینقدر رفاه و آسایش باشد با این همه ناشکری!مادرم بیش از همه به من سفارش میکرد. میگفت: وقتی باردار هستی بیشتر دقت کن! نمازت را اول وقت بخوان.مادرم ميگفت: به قرآن و احکام بیشتر اهمیت بده. هر غذایی که برایت میآورند نخور!من هم تا آنجا که میتوانستم عمل میکردم. يادم هست همیشه وهمه جا دعا میکردم. کاری از دستم برنمیآمد الا دعا! میگفتم: خدایا از تو بچه سالم و صالح میخواهم. دوست دارم فرزندم سربازی باشد برای امام زمان)عج( خدایا تو حلال همه مشکلاتی آنچه خیر است به ما عطا کن.رسیدگی به زندگی و سه بچه کوچک و... وقتی برایم باقی نمیگذاشت. با این حال سعی میکردم هر روز با خدا خلوت کنم و درد دل نمایم.بیست و سوم تیرماه چهارمین فرزندم به دنیا آمد.پسری بود بسیار زیبا. همه میگفتند سریع برای او عقیقه کنید. صدقه بدهید. مبادا چشم زخم ... پدرش نام او را »محمدرضا« گذاشت. خیلی هم خوشحال بود.من هم خوشحال بودم. همراه با نگرانی! من کم سن بودم و کم تجربه.میترسیدم که نتوانم بار زندگی را تحمل کنم.اما خدا همه درها را به روی انسان نمیبندد. این پسر به طرز عجیبی آرام و متین بود.هیچ دردسر و اذیتی برای ما نداشت. از زمانی که محمدرضا به دنیا آمد زندگی ما آرامش و برکت خاصی پیدا کرد. محمد رضا رشد خوبی داشت. در سه سالگی مانند یک بچه شش ساله شده بود! همسایه ها میگفتند: خیلی از خدا تشکر کن. با وجود این همه مشکلات لااقلاین بچه هیچ اذیتی ندارد. ادامه دارد..... 📚 کتاب یازهرا ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮   کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
715.9K
روایتگری حاج حسین کاجی💔
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نصیحت مهم حاج حسین یکتا به دهه هشتادیها کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌱🍃 داستان بت پرستی که ناگهان اشتباه نام خدارا می گوید... حاج مهدی رسولی 📻 🌹 📖 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
🌷رمضان در نگاه شهدا🌷 💠یکی از ماه‌های رمضان ایام جنگ را که به خاطر می‌آورم، مربوط به زمان نزدیک به عملیات کربلای 5 بود؛ با این که ماه رمضان آن سال در فصل گرم تابستان بود و از طرفی منطقه شلمچه در استان خوزستان، گرمای بسیار شدیدتری نسبت به سایر نقاط ایران داشت. 💠اما بسیاری از رزمندگان با این که توسط فرماندهان و روحانیون تاکید می‌شد که لازم نیست روزه بگیرید، روزه می‌گرفتند و واقعا فقط به فکر نزدیکی به خدا بودند. بچه‌هایی هم که در خط پدافندی شلمچه بودند نیز روزه می‌گرفتند. 💠فرماندهان نیز وقتی می‌دیدند که تاکیدات آنان مبنی بر روزه نگرفتن برخی رزمندگان کارساز نیست، به برخی از آنان که احساس می‌کردند فشار زیادی را به خاطر روزه گرفتن تحمل می‌کنند، مرخصی اجباری می‌دادند و می‌گفتند باید بروید روزه‌هایتان را در شهر خود بگیرید و بعد از آن برگردید. 🌺جانباز و رزمنده دفاع مقدس؛ ناصر شریفی کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🍃✨✨🍃 را بہ فدایِ قدمت مے‌ریـزم یڪ بارِ دگر اگر تڪرار شوے کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین❤️
ازشهید حاج احمد کاظمی میگوید: 🔰 هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند و پیوسته این ذکر: «یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان احمد بود و بعد گریه می کرد. 🌷یادشون گرامی وراهشون پررهرو مْ ┄┅┅❅❁❅┅┅ https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید سید مهدی زین‌الدین👆 ♥️
🍃🌸سرزمین نور🌸🍃 🔹🔷🔹شلمچه 🌷شلمچه را هرکه دلش آنجا مانده... هرکه در غروب شلمچه گام برداشته و با غروب آنجا نجوا کرده، می داند از چه سخن می گوییم: شلمچه ؛ قطعه ای از بهشت خداست... شلمچه بوی چادر خاکی زهرا (سلام الله علیها) را می دهد. 🔹🔷🔹اروند رود 🌷اینجا اروند است، رودی خروشان و نا آرام، رودی که تنها افرادی می توانستند از سیم خاردارها و موانع خورشیدی تعبیه شده در آب عبور کنند؛ که در سیم خاردار نفس خود گیر نکرده باشند. اینجا اروند است، رودی که هر چیزی را که در مسیرش باشد می برد، حتی دل را... 🔹🔷🔹نهر خین 🌷از پل نو که به سمت شلمچه حرکت کنی ، سمت چپ تابلوی«به طرف نهر خین» را می بینی، نهری که جزیره بوارین عراق را از شلمچه ایران جدا میکند. این نهر در بیابان دور افتاده، دروازه ایی از بهشت است که آن هایی که رفتند خیلی هایشان برنگشتند... و چراغ راهی شدند تا ما راهمون رو گم نکنیم. 🔹🔷🔹فتح المبین 🌷از اتوبوس که پا بر زمین نهادم کمی به اطرافم نگاه کردم، وارد صحرای فتح المبین شدم؛ عشق باریده بود و زمین تر شده بود. در میان خیل جمعیت انگار کسی مرا به طرفی میکشید. اول ورودی شیار نوشته بود: اگر عشقت نبود من اینجا نبودم! یا فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) 🔹🔹نگارنده: راوی جوان حسین فضیار کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
#راهیان_نور #سفرنامه #ارسالی_شما 🍃🌸سرزمین نور🌸🍃 🔹🔷🔹شلمچه 🌷شلمچه را هرکه دلش آنجا ما
🍃🌸سرزمین نور🌸🍃 🔹🔷🔹فکه 🌷فکه مثل هیچ جا نیست؛ نه شلمچه، نه ماووت،نه سومار،نه مهران، نه طلائیه، نه... فکه فقط فکه است! باقتلگاه و کانال هایش، با تپه ماهور و دشت هایش. فکه قربانگه اسماعیل هاست به درگاه خدای مکه. فکه را سینه ایی است به وسعت میدان مین های گسترده برخاک. فکه را دلی است به پهنای سیم خاردارهای خفته در دشت. فکه را باغ هایست به سرسبزی باغ های بهشت... 🔹🔷🔹کانال کمیل 🌷گردان کمیل درست در این ساعت به پشت میدان مین اول در فکه رسیدند آنها منتظرند معبری عاشورایی به عرش خداوند باز میشود ، ذکر یازهرای ابراهیم هادی قوت قلب همه بود این نوا هنوز از اعماق تاریخ شنیده می شود. 🔹🔷🔹هویزه 🌷این روزها نی زدن کار سختی است؛ نی نوازی در فراق نای بریده نینوایی ها سخت تر! تو بهتر از همه میدانی، صدای نی چه سوز غریبی دارد؛ آن هم میان نیزار های آتش گرفته هور به گوش برسد. آی خاک سوخته هویزه! حرفی بزن و این بغض ناتمامت را بامن قسمت کن! 🔹🔷🔹طلائیه 🌷طلائیه که می گویند یا همت می افتی که از همین نقطه آسمانی شده است... عاشقی که در پی لیلای شهادت در بیابانهای زخم خورده ی طلائیه مجنون شد. من امروز آمده ام رد پای او را تا افق های بی نهایت و در امتداد عشق جست و جو کنم. اینجا عطر او لحظه ها را پر کرده است و دست هایش هنوز مهربانی را منتشر میکند. حاج قاسم در تمام این روزها که در دیار رفیقانت در سرزمین راهیان نور بودم تو همراهم بودی و در کنار تو به یارانت که سربازان خمینی بودند عرض ادب و ارادت میکردیم ها ای حاج قاسم کجایی که در این ظلمت روزگار دستمان را بگیری تا رها شویم از بند نفس.... 🔹🔸🔹نگارنده: راوی جوان حسین فضیار کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯