eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
660 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
7.8هزار ویدیو
72 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
وصیت نامه شهید محسن حججی 💖 از همه ی مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی ابن ابی طالب امیر المومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید واز شهداء درس بگیرید... همیشه برای خدابنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه ی شمابه خیر ختم می شود... کانال شهدایی شهید رحمان مدادیان 👇 @shahidmedadian 🇮🇷🌷🕊🌼🕊🌷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷﷽🌷 📺 حتماً ببینید 📽 استوری《یاد سردار دل‌ها》 ⭐️ سردار فلاح زاده جانشین نیروی قدس سپاه: 🌷《زمانی که اطراف حلب، فرودگاه دمشق، تدمر در محاصره کامل بود، با وجود اینکه حاج قاسم جانباز دوران هشت سال دفاع‌مقدس بود و نمی‌توانست در ارتفاع پرواز کند، ماسک اکسیژن می‌زد و به عنوان اولین فردی بود که با هلی کوپتر یا هواپیما در میان محاصره فرود می‌آمد.》 🌷🍃🌸💠🌸🍃🌷 🌷نثار روح مطهر سردار دل‌ها شهید "حاج قاسم سلیمانی" صلوات🌷 کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
♨️چگونه هر لحظه‌ با امام زمانمان باشیم؟! 🔸اگر می‌خواهیم دچار خسران و ضرر نشویم باید با امام زمانمان همراه شویم. در طول روز، هر لحظه‌ای که بر ما می‌رسد بگوییم: آقا جان، ما می‌خواهیم با شما باشیم «مَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ غَيْرِكُمْ». یک لحظه نشود که از شما جدا شویم. ⁉️چطور می‌شود انسان با امام زمانش باشد؟ ⁉️آیا یک خانم خانه‌دار می‌تواند دائم با امام زمان ارواحنافداه باشد؟ ✅بله. 👈صبح که از خواب بیدار می‌شود هر کاری را که می‌خواهد انجام بدهد، نیت کند برای امام زمانش باشد. ✔️ برای امام زمان ارواحنافداه؛ ✔️ ، برای امام زمان ارواحنافداه؛ ✔️صبحانه آماده می‌کند همسرش بخورد و سر کارش برود، برای امام زمان ارواحنافداه؛ ✔️اگر لباس می‌شوید برای امام زمان ارواحنافداه؛ ✔️اگر غذا می‌پزد، برای امام زمان ارواحنافداه. 👌آن‌وقت سختی‌های کار برایش شیرین و لذّت‌بخش هم می‌شود. دیگر توقع مزد و اجر و تشکر از بقیّه‌ی مردم ندارد. چون می‌داند برای امام زمان ارواحنافداه کار کرده است. کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت در نظر شهید ابراهیم هادی💔 🎙 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
📹 ببینید | قسمت هایی از مراسم یادواره شهید حاج حسین بادپا را که در گلزار شهدای کرمان در حال اجراست. ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
💠شلوار یخ زده و پاهای خونی آخرین مسئولیتش فرمانده دسته بود. در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد، اما کمتر کسی می‌دانست که او مجروح شده است. اگر کسی در باره حضورش در جبهه سوال می‌کرد، طفره می‌رفت و چیزی نمی‌گفت. یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه رد شویم. زمستان بود و هوا به شدت سرد بود. شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت:" اگر یک نفر مریض بشود. بهتر از این است که همه مریض شوند." یکی یکی بچه‌ها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌱رفته بودم سفــری سمـتِ دیـارِ شهـــدا کـه طــوافـی بـکنـم دورِ مــزارِ شهــــدا... 🌱بـه امیدی که دلِ خسته هوایـی بخورد و تبــرّک شـود از گــَرد و غبــارِ شـهــدا... 🌱آخـرین خطِ وصـایـای دلِ مـن ایـن است کـه مـرا خـاک سپـاریـد کنــارِ شهـــــدا... 🍃 پنجشنبه و‌‌ یاد‌شهدا با ذکر صلوات🍃 @shahidmedadian 🇮🇷🌷🕊🌼🕊🌷🇮🇷
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
بچه ها با حالت خاصی به من نگاه می کردند. نمی دانستم چه بگویم.یکدفعه دیدم از دور چند نفر با لباس پلنگ
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله قسمت بیست و سوم کانی مانگا راوی:     نوار مصاحبه شهید تورجی و خاطرات دوستان از بیمارستان مرخص شدم. یک روز در اصفهان بودم.اما طاقت ماندن نداشتم. دوباره راهی شدم. رسیدم به دارخوئین. در آنجا به گردان امیرالمومنین علیه السلام رفتم. فراموش نمی کنم. ما چه روزها و شبهایی را در این شهرک سپری کردیم. یاد شهید هدایت و دیگر رفقا بودم. برادر خسروی فرمانده گردان بود.به سراغ من آمد. می خواست در گردان مسئولیت قبول کنم. اما قبول نکردم. هر روز برنامه های آموزشی داشتیم. روز موعود فرا رسید. حرکت نیروها به سمت منطقه غرب آغاز شد. اردوگاهی در منطقه غرب بود به نام اردوگاه لوله! البته اسمش چیز دیگری بود. اما آنقدر لوله در اطرافش بود که به اردوگاه لوله معروف شده بود. اردوگاه در حوالی سّد و حدت قرار داشت. در منطقه کردستان. ایام محرم آنجا بودیم. با بچه های گردان دسته عزاداری راه انداختیم. روز عاشورا همه گردانها حرکت کردند و به سمت سّد آمدند. عزاداری باشکوهی در آنجا برقرار شد. بعد هم نماز جماعت. حاج حسین خرازی هم شده بود مکّبر. آخرین روزهای مهر سال 62 بود. خبر شروع عملیات همه جا پیچید. نیروها آماده شدند. گردان امیرالمومنین علیه السلام خیلی سریع به سمت منطقه پنجوین حرکت کرد. ما گروهان اولی بودیم که باید به خط دشمن می زد. غروب بود که برادر چنگانی برای ما صحبت کرد. ایشان تاکید داشت تا می توانید درگیر نشوید! باید سریع به سمت محور مشخص شده در منطقه پنجوین حرکت کنید. دیر رسیدن شما به قیمت از بین رفتن کل عملیات است. قرار شد در صورت درگیری، گروهان ما دشمن را مشغول کند تا بقیه گروهانها جلو بروند. با تاریک شدن هوا حرکت گروهان ها شروع شد. گروهان ما جلوتر از بقیه بود. برادر خسروی من و چند نفر دیگر را از ستون خارج کرد. گفت: شما جلوتر بروید. در صورت درگیری سریع باید راه را برای بچه ها باز کنید. در راه در جایی استراحت کردیم. درست در کنار سنگرهای دشمن. جوانی در کنار من بود. اسلحه آرپی جی را از ضامن خارج کرد و مسلح نمود. آهسته گفتم: چه می کنی!؟ خیلی خطرناکه! هر لحظه ممکنه شلیک بشه. گفت: محض احتیاط است. با عصبانیت به او نگاه می کردم. بارها چوب کارهای این قبیل افراد را خورده بودیم. برادر چنگانی دستور حرکت را صادر کرد. همه از جا بلند شدند و حرکت کردیم. ما چند نفر هم جلوتر از بقیه. ستون چند قدمی نرفته بود. یکدفعه تیربار دشمن از فاصله نزدیک بچه ها را به رگبار بست. چند نفر غرق خون روی زمین افتادند. با شلیک آرپی جی سنگر تیربار خیلی سریع منهدم شد. برگشتم به سمت عقب. کسی که با شجاعت سنگر دشمن را زد همان جوان آرپی جی زن بود. به حرکتمان ادامه دادیم. از اینکه زود قضاوت کردم ناراحت بودم. یک تیربار دیگر ستون را به رگبار گرفت. سریع روی زمین خوابیدیم. گلوله های روشن(رسام) را می دیدم که از بالای سرم می گذشتند. یکدفعه حرکت گلوله ها به سمت پایین آمد. گلوله های آمد و مستقیم به گردن من خورد! دستم را روی گردنم گذاشتم. بلند داد زدم و گفتم:اشهد ان لا اله الا الله و ... شلیک آر پی جی بعدی دومین سنگر تیربار را منهدم کرد. جوان آر پی جی زن آمد بالای سرم. پرسید: طوری شده!؟ گفتم: تیر خورد تو گردنم. خندید وگفت: پاشو بابا! من پشت سرت بودم. تیر خورد تو سنگ. یه تیکه از سنگ هم کنده شد و کمانه کرد و خورد توی گردنت. بلند شدم و نشستم. باز هم دست زدم به گردنم. هیچ خونی نمی آمد! حسابی ضایع شدم. خنده ام گرفته بود. به حرکتمان ادامه دادیم. گروهان ما کمی جلوتر درگیر شد. بقیه گروهانها حرکت کردند و رفتند. درگیری شدید بود. اما تا قبل از طلوع آفتاب به پایان رسید. گروهانهای دیگر هم به ارتفاعات رسیدند. تمام مناطقی که به گردان ما سپرده شده بود آزاد شد. روز بعد به همراه بچه ها در آنجا بودیم. با تثبیت منطقه گردانهای ارتش به آنجا آمدند. ما هم برای ادامه کار به سمت کانی مانگا حرکت کردیم. ⚡️ به سمت ارتفاع 1900 کانی مانگا می رفتیم. از داخل دشت به سوی رودخانه شیلر در حرکت بودیم. هواپیماهای عراقی مرتب مسیر حرکت ما را بمباران می کردند.به محض دیدن هواپیما به داخل شیار می رفتیم. با رفتن آن به حرکتمان ادامه می دادیم. کمی جلوتر مسیر خطرناک شده بود. هیچ شیار یا جان پناهی در دشت وجود نداشت. یکدفعه یکی از هواپیماهای دشمن آمد! ارتفاعش را کم کرد. آماده حمله به ستون ما بود. هیچ کاری نمی توانستیم انجام دهیم. بچه ها در دشت پراکنده شدند. همه خوابیدند روی زمین. یکدفعه هواپیما دور زد و با سرعت برگشت. با تعجب نگاهش می کردیم. بلافاصله دیدم یک جنگنده ایرانی در تعقیب اوست. لحظاتی بعد صدای انفجار آمد. جنگنده ایرانی با شجاعت برگشت. لاشه سوخته هواپیمای عراقی روی زمین افتاد. بچه ها از خوشحالی تکبیر می گفتند. کمی جلوتر به رودخانه رسیدیم. کانال شهدایی شهی
شب با کمک چند راهنمای کُرد محلی حرکت کردیم. در سکوت کامل از میان کوههای بلند عبور کردیم. سنگرهای دشمن را در بالای ارتفاعات می دیدیم. چراغهای داخل سنگرها روشن بود. ما با عبور از درّه به ارتفاع مورد نظر رسیدیم. از ارتفاع بالا رفتیم. با حمله موفق بچه ها ارتفاع سقوط کرد. سنگرهای دشمن در کوههای مجاور هم تخلیه شد. ما با یاری خدا برفراز بلندترین ارتفاع کانی مانگا مستقر شدیم. ...... 📚 کتاب یازهرا کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه و یاد شهدا 🕊🕊
AUD-20220813-WA0000(1).mp3
4.14M
خسته شدم ارباب✨💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༺┄┄┄┅‌┅┄┄┄༻• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
سلام علیکم امیدوارم سلامت و عاقبت بخیر باشین به اطلاع میرسانم امشب ساعت "22/40 شبکه قران برنامه مصاحبه و خاطرات خواهر شهیدان زین الدین پخش می‌شود حتما ببینید 🌷 https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید مهدی زین‌الدین👆 👆
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
😭💔🕊 شرمنده شهدا و خانواده شدا هستیم 😔
شهید بهروز صبوری بعد از ۳۱سال پیداشد ۳۱سال انتظار مادر و بی قراری مادر🕊💔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedad ⚘بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن⚘ مناسبت سالروزشهادت:↘️ 🔺خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی 🔺تاریخ تولد:1334/1/20 🔺تاریخ شهادت:1360/2/8 🔺نحوه شهادت↘️ 🔺خلبان یار، احمد آرش نقل می‌کند: بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز، مسلسل به دست می‌گرفت. در آخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانکهای عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به تانک شلیک کرد و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید.و اینگونه بود که ستاره درخشان جنگهای کردستان و قهرمان راه سرخ سیدالشهدا علیه السلام در ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰ به آرزوی دیرینه‌اش دست یافت و پیکر مطهرش پس از تشییع در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده شد. ✍فرازی ازوصیتنامه شهیدشیرودی ♦️هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم. 🔺اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم. 🔺هدیه به روح بلندپروازش صلـــــــــواتــــ🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 اللّهُم‌َّ_عَجِّلْ_لَوِلیِڪ‌َ_اَلْفَرَجْ کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✨ ای بهترین بهانہ خلقت ظہور کن🤲 صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن آقا بیا و با قدمی گرم و مہربان❣️ قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن صبر و قرار رفته ز دلہای عاشقان😥 با دست عشق آتش دل را صبۅر کن💔 ❣️🌟 کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯