eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
618 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
8.4هزار ویدیو
72 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشبختی یعنی حس‌ کنی‌ شهید تو را‌ می‌نگرد و تو به احترامش از گناه فاصله می‌گیری..!
گـاهـے خـدا آنقدر صدایٺ را دوست دارد ڪہ سڪوٺ میڪندٺا ٺو بارها بگویـے خـداے مـن....!ツ❤️
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
حضور شبانه حضرت فاطمه(س)‌ برای شفای دختر سرطانی اهل گرگان! دختر میگه: در اتاقم بودم که حضرت‌زهرا و
این معجزه تازه اتفاق افتاده بچه‌ها😭😍❤️ حضرت فاطمه(س) دو توصیه خیلی مهم کردن که این دختر خانمِ عزیز، توی کلیپ گفته.. حتما گوش کنید🌿
مادر شهید ناصر شاهبداغی هم اکنون جشنواره ملی فعالان دفاع مقدس و مقاومت🍃 شهیدی که پس از سال به آغوش وطن بر گشت🕊🌷 نثار روح مطهرش صلوات بر محمد و آل محمد 🍃🌹 شهيد آرام بخواب مادرت هم آرام شد🌿 🇮🇷 @shahidmedadian 🇮🇷 @shahidmedadian
عرض سلام و احترام شبکه کرمان جشنواره ملی فعالان دفاع مقدس و مقاومت در فضای مجازی هم اکنون پخش زنده🌷🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 🔵کسی که نمازش را اول وقت بخواند ،تأسی کرده به امام زمان علیه السلام یعنی به امام زمان عجل الله .. نماز او نیز قبول درگاه الهی می شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|🌸☂| چادرمن‌توبامن‌بزرگ‌شدی، بالحظه‌های‌زندگیم‌همراه‌بودی، بامن‌زیرباران‌ماندی‌وخیس‌شدی، بامن‌قدکشیدی،تغییرکردی🚶🏿‍♀️، بامن‌زیرآفتاب‌گرمت‌شد، رنگ‌مشکی‌ات‌زیرنورآفتاب‌رنگ‌باخت‌، تارنگ‌اززندگی‌ام‌نبازد🧡:)! 🌿 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  🇮🇷 @shahidmedadian ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
🇮🇷﷽🇮🇷 🌹 خاکریز خاطرات (فدائی علی‌اکبر) "حسین" برادر بزرگش بود. در عملیات والفجر۱ زرنگی کرد و از حاجی سبقت گرفت و دروازه‌ی شهادت را گشود. وقتی خبر شهادت احمد به گوش مادرش رسید، یاد خداحافظی آخر احمد افتاد. آن روز احمد ساکش را برداشت و بند پوتین‌­هایش را محکم بست. مثل دفعه‌های پیش نبود. گرفته بود و بغض داشت. موقع خداحافظی سر به زیر انداخت و بریده بریده گفت: 《مادر یک چیزی می‌خواهم بگویم. من همه واجباتم را انجام داده‌ام. حج را هم رفته‌ام. حالا دیگر مطمئن هستم که شهید می‌شوم.》 بعد رو کرد به بقیه و گفت: 《توی عملیات لباس غواصی تن من است. اگر جنازه‌ام به دستتان رسید و توانستید مرا بشناسید، از روی این شورت و این زیر پیراهن سبز شناسایی‌­ام کنید». اشک از گونه‌های پیرزن سرازیر شد. دست‌هایش را بلند کرد و گفت: «مادر، خدا تو را رحمت کند. شیرم حلالت؛ رفتی و به آرزویت رسیدی فدای یک تار موی علی‌اکبر(علیه‌السلام)». 🌷نثار ارواح مطهر سردار شهید "حاج احمد امینی" و برادرش شهید "حسین امینی" صلوات🌷 🇮🇷 @shahidmedadian
✵هر طرف که می‌نگری شهیدی را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می‌کنی؟ سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می‌کنی که در وجودت چیزی در هم می‌ریزد! 🤲🏻 🇮🇷 @shahidmedadian