فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅سیزدهم بهمن مصادف است با سالروز ولادت طلبه شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری که مزارش در وادی السلام نجف اشرف واقع شده است و قسمتی از دیدار صمیمانه ای که مدتی قبل با آقای رجبعلی ذوالفقاری پدر محترم شهید داشتیم.
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
ولےیہروزمیاد !
کہتوتقویممینویسن ..
تعطیلےرسمے=ظھورِحضرتِعشق:)
هدایت شده از 🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید | سرمایهای ارزشمند برای بشریت
خاطره جالب مترجم آلمانی از #صحیفه_سجادیه
رهبر معظم انقلاب: "...بخصوص من در این ایام اعتکاف، #صحیفه_سجادیه را توصیه میکنم"
پیشنهاد پخش در جمع معتکفین
برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
شهادت هنر مردان خداست
پنجشنبه شهدایی و یاد شهدا با ذکر صلوات
#شهدای_گمنام
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلزار شهدا 🌷🌷🌷
و پیش شهدا و حاج قاسم باشیم توی این روز بارونی🌧
بعد یاد شما نباشیم؟؟!!
اصلا امکان نداره😉🙃
به یاد شما بودیم
ان شآلله همگی حاجت روا🙏
و روزیتون اینجور هوایی🌧 و اینجورجایی😍
کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇
✅ @rafiq_shahidam96
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبࢪتهستکھیڪگوشھدنیا
بھدلۍحسرتدیداࢪحرمماندھهنوز💔:)))؟
#امامحسینمن♥
#شبجمعهحرمتآرزوست
#عزیزمحسین✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ🇮🇷
سرزمینی که نگاش به آسمونه و
حسابش از زمین جداست ..🇮🇷
#بهمن۱۳۵۷🇮🇷🚩
#جشن_انقلاب
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
36.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلتنگت شدم یه عالمه!🥀
«مَحالاستکهدلتنگِشمانباشیم:)💔»
#حاج_قاسم
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مصطفای_قلب_ها ❤️(:
ای علمدار من
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
#شهید_علیرضا_توسلی 💚
کانال شهید رحمان مدادیان
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
13891112_2812_24k.mp3
1.44M
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
خاطره حضرت آیتالله خامنهای از روز بازگشت امام خمینی(ره) به ایران
#دهه_فجر
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅روایت آقای امین گزستانی از شهید علی خالقی که محافظ حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله العالی بودند و به شهادت رسیدند و حضرت آقا امام خامنه ای حفظة الله در هنگام سفر به کرمان از وی یاد نمودند.
✅ @rafiq_shahidam96
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🍂💚🍂💚﷽💚🍂
💚🍂💚🍂
🍂💚🍂
💚🍂
🍂
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_هشتم
🔸 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب #آمرلی، از سرمای ترس میلرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو میگفت :«وقتی #موصل با اون عظمتش یه روزم نتونست #مقاومت کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا #سُنی بودن که به بیعتشون راضی شدن، اما دستشون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام میکنن!»
تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ میزد و حالا دیگر نمیدانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده میمانم و اگر قرار بود زنده به دست #داعش بیفتم، همان بهتر که میمُردم!
🔸 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمیکرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش #اسیر داعش شوند.
اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را میبلعید و جلو میآمد، حیدر زنده به #تلعفر میرسید و حتی اگر فاطمه را نجات میداد، میتوانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟
🔸 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریههایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش میکرد و با مهربانی همیشگیاش دلداریام میداد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زنعمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچهات رو بیار اینجا!»
عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زنعمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیهالسلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زنها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام #امام_حسن (علیهالسلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!»
🔸 چشمهایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان میدرخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر میکنید اون روز امام حسن (علیهالسلام) برای چی در این محل به #سجده رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر #فاطمه (سلام الله علیهما) هستید!»
گریههای زنعمو رنگ امید و #ایمان گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت #کریم_اهل_بیت (علیهالسلام) بگوید :«در جنگ #جمل، امام حسن (علیهالسلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش #فتنه رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز #شیعیان آمرلی به برکت امام حسن (علیهالسلام) آتش داعش رو خاموش میکنن!»
🔸 روایت #عاشقانه عمو، قدری آراممان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر میزدم و او میخواست با عمو صحبت کند.
خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمیتواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راهها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر میکند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانهشان را جواب نمیدهند و تلفن همراهشان هم آنتن نمیدهد.
🔸 عمو نمیخواست بار نگرانی حیدر را سنگینتر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بیخبر بود. میدانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت.
دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمیکرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود.
🔸 اشکم را پاک کردم و با نگاه بیرمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغتون! قسم میخورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!»
رنگ صورتم را نمیدیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح میلرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد.
🔸 نگاهم در زمین فرو میرفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، میبُرد. حالا میفهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و میخواست با لشگر داعش به سراغم بیاید!
اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای #بعثیشان درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🍂
💚🍂
🍂💚🍂
💚🍂💚🍂
🍂💚🍂💚🍂💚
#نماز_شب
♨️نمازشب در سیره شهدا
💠شهید احمد عبداللهی
🔸احمد یک عمر با دعا و نماز زندگی کرده بود؛ آن هم در دوره فساد پهلوی.
اذان که می گفت تمام بدنش می لرزید و کسانی که صدایش را می شنیدند، گریه می کردند.
شهید قاسم سلیمانی عاشق اذانش بود. نمازها را هم پشت او به جماعت می خواندیم.
🔸در هر فرصتی از جمع فاصله می گرفت و مشغول نماز می شد. هر چه اصرار می کردم که این چه نمازی است که می خوانی؟ پاسخی نمی داد.
آخرش اصرارم به زبانش آورد. داشت قضاهای نماز شبش را می خواند.
📚کتاب رندان جرعه نوش
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯