eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
619 دنبال‌کننده
11هزار عکس
8.3هزار ویدیو
72 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
16.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ سوال یک مادر بعد از ۶ سال : پیکر پسرم چجوریه ... ➖پاسخش با شما ... 🎥اعلام خبر شناسایی و بازگشت پیکر مطهر طلبه شهید مدافع حرم محمد امین کریمیان @shahidmedadian https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
♻️ ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ بر سفر این ســــفره هر باری که مــــهمانت شدم عادت جــــود شــــما با شــــاه یکــــسانم گـرفت از زمانی که شــــنیدم گــفته ای یابن الشــــبیب روضــــهء کــــرببلا آســــایش از جــــانم گرفت 🔹امام رضا علیه‌السلام: هرکس مزار امام حسین(علیه‌السلام) در کنار رود فرات را زیارت کند، مثل کسی است که خداوند را بر فراز عرش زیارت کرده است. 📚 تهذیب الاحکام، جلد ۶، صفحه ۴۵ 📌 قرار همیشگی محرم‌های مشهدالرضا... @shahidmedadian https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷بیقرار است و کار پیچیده چشم هایش شبیه باران است اذن میدان نمی دهد آقا بر لبش ذکر یا حسن جان است - پیش پایش سری خم آورده بوسه زد ابتدا به دست عمو ادب از چشم هاش می بارید ساقی ارباب و اوست مست عمو - از زمین چشم بر نمی دارد اشک هایش به روی گونه چکید قاصد نامه ی پدر شده است تا عمو دید..نامه را بوئید - چه نوشته است؟بسم رب العشق ای برادر!فدای تشنگی ات نیستم من عزیز جانِ حسن که دهم جان برای تشنگی ات - پسرم مثل اکبرت باشد پر و بالی بده غزال مرا قول داده برات می میرد کرده راحت دگر خیال مرا - نامه را خواند دیده گریان شد خواهر خسته را مشوش کرد چندباری حسین وقت وداع با گل باغ مجتبی غش کرد - حسن عازم شده است بر میدان تا بگیرد تقاص اکبر را به سر عمامه ی پدر دارد همرهش داشت حرز مادر را - مرگ در پیش چشم این آهو مثل قند است..مثل شهد عسل رجزی خواند و دشت شد ساکت فانا بن الحسن..امیر جمل - هر که آمد به روی خاک افتاد بچه شیر حسن چه غوغا کرد پسرانِ امیر شامی را بهر قعر درک مهیا کرد - بچه هایش شدند بازیچه هدف اصلی اش پدر باشد گفت با او که پهلوان پنبه حیف اگر بر تن تو سر باشد - ای بنازم به ناز شست حسن ضربه ای زد دوتا شد آن ملعون تا بیاید به خود چه شد،فهمید سرش از تن جدا شد آن ملعون - چند لحظه بعد اما آه دوره اش کرد لشکر کوفه شاخ شمشاد خیمه ها افتاد خاک کرب و بلا سر کوفه - مادری بود و مادری شده است قصه ی ا‌و شبیه زهرا شد چه گریزی زده به عاشورا کوچه ای بهر کشتنش وا شد - هرکه آمد عسل چشید از او غزل خیمه ها قصیده شده چشم نجمه به قد او روشن چقدر قاسمش کشیده شده @shahidmedadian 🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا