روز دوشنبه ۱۵ آذرماه
روز اول جمادی الاولی
*ختم سوره واقعه*
🔹 *شروع از دوشنبه ای که اول ماه باشد*
⚜روز دوشنبه اول ماه
*برای افزایش رزق و برآوردهشدن حاجات مهم*✅
آیتالله بهجت رحمهالله علیه برای افزایش روزی و برآورده شدن حاجات مهم، ختم سورۀ «واقعه» را به اطرافیان خود توصیه میکردند. دستور این ختم بدین شرح است:
چون اول ماه قمری دوشنبه باشد، شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه،
با طهارت
و رو به قبله.
*روز اول* یک مرتبه سوره واقعه
، *روز دوم* دو مرتبه سوره واقعه
*روز سوم* سه مرتبه سوره واقعه
.
.
.
و همچنین تا چهاردهم، چهارده مرتبه سوره واقعه را بخواند
🕔🕝🕗 *(این سورهها را میتوان در طول روز و به مرور زمان خواند.)*
❌ *هرکس یک روز فراموش کرد فردای آن میتواند تعداد سوره واقعه هایی که فراموش کرده را بخواند*
*به فرموده آیت الله بهجت رحمه الله علیه حتی در یک نوبت یا کمتر از ۱۴ روز با تلاوت مجموع سورهها (یعنی ١٠۵ سوره واقعه) میتواند ختم را به پایان برساند*
❇️ و بعد از تلاوت سورۀ های مبارکه هر روز ، این دعا را بخواند(یعنی روزی یک بار این دعا خوانده میشود) :
*يا مُسَبِّبَ الاَسْبابِ وَ يا مُفَتِّحَ الاَبْوابِ اِفْتَحْ لَنا الْاَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي و رِزْقُ عِیالي فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيداً فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ كَانَ قَرِيباً فَيَسِّرْهُ وَ اِنْ كانَ يَسِيراً فَكَثِّرْهُ وَ اِنْ كانَ كَثِيراً فَخَلِّدْهُ وَ اِنْ كانَ مُخَلَّداً فَطَيِّبْهُ وَ اِنْ كانَ طَيِّباً فَبارِكْ لي فيهِ وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ يا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ وَ وَحْدانِيَّتِكَ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ اِنْ كانَ عَلي اَيْدِي شِرارِ خَلْقِکَ فَانْزِعْهُ وَانْقُلْهُ اِلَيَّ حَيْثُ اَكونُ وَ لا تَنْقُلْنِي اِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ*
.
✳️ *در ادامه، از مرحوم مجلسی رحمهالله به نقل از امام سجاد علیهالسلام این عمل را با دعایی در پنجشنبههای میان این چهارده روز نقل میکند؛ آن دعا چنین است:*
*يا ماجِدُ يا واحِدُ، يا جَوادُ يا حَليمُ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا كَريمُ، اَسْئَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثى، وَ تَقْضى بِها دَيْنى، وَ تُصْلِحُ بِها شَأْنى بِرَحْمَتِكَ يا سَيِّدى. اَللَّهُمَّ اِنْ كانَ رِزْقى فِى السَّماءِ فَاَنْزِلْهُ، وَ اِنْ كانَ فِى الاَرْضِ فَاَخْرِجْهُ، وَ اِنْ كانَ بَعيداً فَقَرِّبْهُ، وَ اِنْ كانَ قَريباً فَيَسِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ قَليلاً فَكَثِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ كَثيراً فَبارِكْ لى فيهِ، وَ اَرْسِلْهُ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِكَ، وَ لا تُحْوِجْنى اِلى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ (بِكَيْنُونَتِكَ) وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللًّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَىَّ حَيْثُ اَكُونُ، وَ لا تَنْقُلْنى اِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا واحِدُ يا مَجيدُ يا بَرُّ يا كَريمُ يا رَحيمُ يا غَنِىُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَیِّنَا [هَنِّئْنا-هَيِّئْنا] كَرامَتَكَ وَ اَلْبِسْنا عافِيَتَكَ.*
📚اللیالیالمخزونه، ملا محسن فیض کاشانی، نسخه خطی سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ص۵٣-۵۵.
📚 بهجت الدعا، ص٣۶٢ـ٣۶۴
🎙️درس خارج فقه آیت الله بهجت رحمه الله علیه،
🌹شهید حبیب اله جوانمردی در ۱۵ شهریورماه ۱۳۴۱ در خانواده ای مذهبی در شهرستان بهبهان چشم به جهان گشود. فرزند بزرگ خانواده بود. از سن ۷ سالگی نماز می خواند و روزه می گرفت؛ هر چند که هنوز به سن شرعی و بلوغ نرسیده بود. با کمال علاقه در مجالس روضه شرکت می کرد. در روضه خوانی ها موقعی که واعظ مصیبت می خواند آنچنان گریه می کرد و اشک می ریخت که گویی یکی از نزدیک ترین کسان خود را از دست داده است.🍃
🌸در سال ۱۳۴۸ روانه مدرسه شد و با علاقه زیادی شروع به درس خواندن کرد و دوران ابتدایی را با موفقیت به اتمام رساند. بعد از آن دوره راهنمایی را در مدرسه دکتر معین آغاز نمود.🍃
🌺 در اواخر سال سوم راهنمایی بود که به جنایات رژیم ستم شاهی پی برد. آن زمان شهرهایی همچون قم و تبریز بپا خواسته بودند و هنوز کمتر کسی در بهبهان به جنایات و کشتار رژیم پهلوی پی برده بود. از آن روز حس اسلام طلبی او موجب شد که به مسائل کشور آشنا شود. مسائل را با دقت زیادی پیگیری و بررسی می کرد. همراه با عده ای از برداران آگاه، مسلمان و مبارز خود جلساتی را تشکیل می دادند که آن جلسات خلاصه می شد در درس هایی از قرآن و گوش دادن به نوارهای افشاگرانه سخنان امام خمینی در عراق و ترکیه که توسط روحانیت مبارز بهبهان انجام می گرفت. در تکثیر و توزیع اعلامیه های حضرت امام در آن زمان فعالیت چشمگیری داشت به گونه ای که حتی اسمش به دست مأموران رژیم می افتد و آنها در پی فرصت مناسبی بودند که او را دستگیر کنند.🍃
🌼حبیب اله علاقه بسیار داشت که در راه خدا به شهادت برسد. مدام به اعضای خانواده و دوستانش می گفت: من باید صورت و محاسن خود را در راه خدا با خون خویش رنگین کنم.🍃
🌷در همان ایام بود که مردم قهرمان بهبهان ندای امام را لبیک گفتند و در روز ۹ رمضان مصادف با ۲۳ مردادماه ۱۳۵۷ به اولین تظاهرات عظیم بر ضد رژیم پهلوی دست زدند. این تظاهرات از خیابان شهید جوانمردی فعلی بهبهان شروع شد. قبل از ظهر عده ای از مردم بوسیله مأموران متفرق و حبیب اله نیز بوسیله مزدوری مورد تعقیب قرار گرفت که پس فرار از چند کوچه پی در پی از چنگ آن مأمور مزدور رژیم فرار کرد و به خانه یکی از آشنایان پناه آورد و چند ساعتی را در آنجا بسر برد.🍃
🌸ساعت ۳ بعد از ظهر همان روز مزدوران شاه جلاد مسلسل به دست به مسجد امام جعفر صادق بهبهان حمله ور شدند و درب و پنجره های مسجد را شکسته و فرش های مسجد را به غارت بردند. آنها بلندگوها و قرآن ها را به گلوله بستند. برادر شهیدمان حبیب اله جوانمردی از جمله کسانی بود که آگاهانه و مصمم به محض دریافت این خبر خود را به مسجد رساند و به دفاع از این سنگر مقدس پرداخت و همراه با دیگر برادرانش شروع کرد به شعار دادن. او خطاب به مزدوران شاه با صدای بلند می گفت: شما با ما طرف هستید، قرآن و بلندگوهای مسجد چه کرده اند که آنها را هدف گلوله های خود قرار داده اید؟! بجای قرآن سینه ما آماده پذیرش گلوله های شما مزدوران است. که ناگهان مزدوری با شلیک گلوله، حبیب اله را هدف قرار داد و این دانش آموز نوجوان ۱۶ ساله را با زبان روزه به شهادت رساند.🍃
🥀بعد از شهادت حبیب اله رژیم حاضر نمی شد که جسدش را به خانواده اش تحویل دهد. آنها پس از گرفتن مبلغ ۱۰۰۰ تومان از خانواده شهید بابت گلوله ای که با آن فرزندشان را کشته اند جنازه اش را شبانه و مخفیانه در قبرستان شهر بخاک سپردند تا مبادا آرامگاهش زیارتگاه دوستان و یارانش گردد. انها از برگزاری مجلس ترحیم برای شهید جلوگیری می کردند اما علی رغم حکومت نظامی شدیدی که سرتاسر شهر حاکم بود مردم مسلمان بهبهان به سوگ نشستند و یادش را گرامی داشتند.🍃
🌺شهادت شهید حبیب اله جوانمردی نقطه عطفی بود برای دیگر مبارزان و مجاهدان بهبهانی. او با شهادتش شهر را به هیجان در آورد و مردم را از خواب گران غفلت بیدار نمود.🍃
#زندگینامه
🌷نگاهت را به شهید بسپار👇
✅ @shahidmedia
#ارسالی_مخاطب
سلام وعرض ادب خدمت اعضای محترم🌹
ان شاالله حال همگی خوب باشه🤲🤲
در حرم حضرت معصومه سلام الله علیه
نایب الزیاره ودعاگوی بزرگواران هستم
به دخترش میگفت : 🕊
وقتی گرههای بزرگ بہ ڪارتون افتاد ،
از خانوم فاطمه زهرا (س) ڪمڪ بخواید .
گره های ڪوچیڪ رو هم ،
از شهدا بخواید براتون باز ڪنند .
سردار شهید ...
#شهید_حاج_حسین_همدانی
🌷نگاهت را به شهید بسپار👇
✅@shahidmedia
🌹 حبيب الله به غیر از ایام بچه گی که مجبور بود به خاطر عکس مدرسه اش کراوات بزند،
همیشه می گفت: کراوات مال غیر مسلمونهاست. هر کسی اون رو بپوشه، فرهنگ غربی ها رو ترویج می کنه. ما آن موقع اصلا از این حرفها سر در نمی آوردیم و متوجه نمیشدیم حبیب الله چه می گوید.
🌹حبیب الله حتى به لباسی که انگلیسی روی آن نوشته شده حساس بود. اصلا علاقه نداشت به پوشیدن اینجور چیزها. آدم متعصب و خشکه مقدسی نبود؛ اما اهل این هم نبود که بی دلیل و فقط به خاطر مد، کاری را انجام دهد.
🌹یادم هست سال ۷۸، گروه صبح بخیر ایران آمده بود بهبهان برای تهیه برنامه و پخش زنده از تلویزیون. همین آقای واحدی و دوستانش. در آن سفر، صدا و سیمایی ها گفتند می خواهیم دیداری هم داشته باشیم با خانواده ی اولین شهید بهبهان.
🌹مسئولین شهر به ما گفتند و ما هم گفتیم قدمشان روی چشم، تشریف بیاورند. وقتی آمدند منزل و نشستند، من هم رفتم و قاب عکس حبیب الله را آوردم و گذاشتم گوشه ای. آقای واحدی که داشت با ما صحبت می کرد، تا چشمش خورد به عکس حبیب الله، یک لحظه ساکت ماند!
همینجور زل زده بود به عکس و چشم از آن بر نمی داشت. بعد نگاهی به ما کرد و گفت: ببخشید. یه سوال دارم از شما.
گفتم: بفرمایید.
🌹 گفت: چرا تیپ و قیافه ی شهید شما با همه ی شهدای انقلاب فرق می کنه؟! اصلا تا به حال من شهید دوران انقلاب که چهره و تیپش اینجور باشه رو ندیده ام. اون هم به نوجوان شانزده ساله.
🌹بعد ادامه داد: این شهید اصلا قیافه اش به بسیجی های بعد از انقلاب می خوره. عين شهدای دفاع مقدسه. من هم به خنده گفتم: یعنی ممکنه که شهید این عکس رو بعد از شهادت گرفته باشه؟
آقای واحدی سری تکان داد و گفت: من هم از همین در عجبم. بعد گفتم: توی این عکس، حبيب الله محاسنش رو کوتاه کرده بود. و الا اگه عکس های دیگر اون رو ببینید تعجب تون بیشتر میشه. آقای واحدی هنوز خیره وار داشت به عکس نگاه می کرد.
🌹 در ادامه گفتم: حبیب الله همیشه ریشش رو بلند نگه می داشت. می گفت می خوام یه روزی محاسنم رو به خون خودم آغشته کنم. این جمله را که گفتم، آقای واحدی بنده ی خدا زبانش بند آمد.
🌹فقط گفت:
این شهید،
عجیبه. واقعا عجیبه!
🌹📕 #خاطره
🌷نگاهت را به شهید بسپار👇
✅ @shahidmedia
◼️حبیب اله علاقه بسیار داشت که در راه خدا به شهادت برسد.
◼️ مدام به اعضای خانواده و دوستانش می گفت:
من باید صورت و محاسن خود را در راه خدا با خون خویش رنگین کنم.
✍◼️#وصیتنامه
🌷نگاهت را به شهید بسپار👇
✅ @shahidmedia
📚#معرفی_کتاب
📕عنوان:حبیب خدا
✍مؤلف: محسن عمادی و همکاری گروه فرهنگی انتشارات شهیدابراهیم هادی
📌ناشر: شهید ابراهیم هادی
#توضیح_کتاب
❇️کتاب حبیب خدا توسط محسن عمادی وهمکاری گروه فرهنگی انتشارات شهید هادی گرد آوری شده و موضوع آن درباره خاطرات شهید حبیب ا...جوانمردی،شهید 16ساله انقلاب اسلامی است.
❇️در بخشی از کتاب میخوانیم:
زمان شاه، نود درصد جوانها تیپِ شبیه به هم داشتند. نوعاً موها بلند بود. سبیلها بزرگ. ریشها هفت تیغه. پازلفیها بلند و پُرمو. آستینها کوتاهِ کوتاه. یقّهها باز و... تو همین فیلمهایی که مالِ آن موقع است و هر سال ایام انقلاب از تلویزیون پخش میشود هم قشنگ اینجور تیپها مشخص است. نمیخواهم خدای نکرده انگی بزنم یا بگویم جوانانِ آن زمان به خاطر تیپشان آدمهای موردداری بودهاند. اما میخواهم بگویم تیپ و قیافهی حبیبالله و نحوهی لباس پوشیدنش نوعاً بر عکسِ این چیزها بود؛ جوری که در همان نگاهِ اول، فرق داشتنش با همه معلوم بود. بودند بعضیهایی که در مراسمِ جشن یا چیزی، کراوات به گردن میآویختند تا همه به دیدِ یک آدمِ با کلاس به آنها نگاه کنند.
❇️اما حبیبالله به غیر از ایام بچگی که مجبور بود به خاطر عکسِ مدرسهاش کراوات بزند، همیشه میگفت: کراوات مالِ غیر مسلمونهاست. هر کسی اون رو بپوشه، فرهنگ غربیها رو ترویج میکنه.
🌷نگاهت را به شهید بسپار👇
@shahidmedia