✨ پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله وسلم:
براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.
📚منبع : کتاب جامع احادیث الشیعه
، ج ۱۲، ص ۵۵۶
🇮🇷
https://eitaa.com/shahidmohamadhoseinbashiri
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13970725_23972_64k.mp3
زمان:
حجم:
25.35M
🎙 بشنوید| صوت سخنرانی امروز رهبرانقلاب در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی. ۹۷/۷/۲۵
💻 @Khamenei_ir
📌امتحان اربعین ، پیشدرآمدِ امتحان بزرگ ظهور
⚡️بعید نیست امتحان اربعین، پیشدرآمدِ امتحان بزرگ ظهور باشد. اگر مؤمنین در امتحان اربعین سربلند شدند، میشود در امتحان ظهور رویشان حساب کرد. با اربعین ساده برخورد نکنیم؛ توابین هم با حضور امام حسین ع در کربلا ساده برخورد کردند آن بلا سرشان آمد که تا ابد نامشان جامانده کربلا شد.
👤علیرضا پناهیان
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/5054
@Panahian_ir
https://eitaa.com/shahidmohamadhoseinbashiri
مهمون امروزمون عطر و بوی امام حسین رو میده...😭
میگن باهرکی رفیق بشی شبیه اون میشی..
دوست شهیدت کیه؟؟
شهید مون با ابراهیم همت و ابراهیم هادی و شهید زین الدین رفیق بود و شهادتشم مثل شهید همت بود...😭😭
سر از تنش جدا کردن😭
و مثل ابراهیم هادی گمنام بود...البته مدت گمنامی این شهید بزرگوار زیاد نبود
حالا بگو رفیق شهیدت کیه؟میخوای مثل کدومش بشی؟
یه شب ساعت یازده شب بود که کاروانی از قزوین رسید اکثرا جون هایی بودن که اهل شهداو اینطور مسائل نبودن 😔سید تا جون هارو دید به من گفت احسان جان بیا بریم سراغ این جون ها براشون صحبت کنیم خلاصه با دوسه نفرشون گرم گرفت و شروع کرد حرف زدن اول از واجبات دین گفت از نماز خوندن و بعد وصلش کرد به شهدا و از دلاوری های شهدابرای بچه ها گفت محوحرف های سید شده بودن کم کم به تعداد بچه ها اضافه میشد ☺️بچه ها سوال میکردنو سید خیلی زیبا جواب میداد یقین کرده بودم که همه جواب ها و صحبت های سید می کنه عنایت شده بود و به همین خاطر تاثیر عجیبی روی بچه ها گذاشته بود چشام گرم خواب شده بود گفتم سید من میرم بخوام گفت احسان جان خواب همیشه هست ولی این جون ها رو از کجا دوباره میخوای پیدا کنی من گوش ندادم و رفتم خوابیدم 😔چند ساعت بعد بیدار شدم که نماز شب بخونم دیدم سید نیست رفتم پشتبوم گفتم شاید خلوت همیشگیشه اما اونجام نبود دیدم سوله بچه های قزوین برقش روشن 🤔رفتم جلو دیدم سید با شمع وجودی خودش وسط محفل نشسته و همه دورش حلقه زدن هشتاد نفری میشدن و با تموم وجود به حرف های سید گوش میدان از خجالت اب شدم 😔 خنده و اشک بچه ها با هم قاطی بود سید همه خاطره میگفت هم طنز و نکته اخلاقی👌اشاره کردم میای نماز شب گفت نمیام از نماز شب واجبترن ☺️تا اذان صبح حرف های سید ادامه داشت بعد بچه هارو برا نماز اماده کرد اومد پیشم گفت احسان جان الحمدالله به برکت شهدا مجلس عجیبی بود تو این جمع ادم بی نماز تا دلت بخواد زیاد بود حتی چند نفرشون اهل مشروب بودن اما الان دیگه اومدن با شهدا رفیق بشن ✌️اون لحظه بود که فهمیدم زمانی که امثال من تو خواب غفلت بودیم هنر سید میلاد این بود که خیلی هارو از خواب غفلت بیدار کنه و دوباره با خدا اشتیشون بده