.
من حر روسیاه توأم،یابن فاطمـــــہ
دستم بگیر و عاقبتم رابخیـــرکن
@shahidmohammadmoafi
ای برطرف کننده ی غم
از چهره ی حسین(ع)؛
غم من را هم به حق حسین برطرف کن...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
@shahidmohammadmlafi
.
دفاع استاد پناهیان از اقدام چند تن از مراجع تقلید جهت صدور حکم محاربه برای دشمنان
🚩دستشان را می بوسم
▫️استاد پناهیان:
چند تن از مراجع تقلید، در همین چند روز اخیر، هیبتی برای اسلام ایجاد کردند. دستشان را میبوسم. فرمودند: اگر کسی ولی امر مسلمین، ولی فقیه را تهدید کند، حکم محاربه درباره او صادر میکنیم.
اگر حکم محاربه درباره کسی صادر شود، هر مسلمانی در هر جای دنیا باید از جان خود بگذرد و به قتل او اقدام کند. حکم محاربه علیه ترامپ شوم صادر کردند که اگر بار دیگر چنین تهدیدی کند، دیگر امنیت نخواهند داشت.
این مراجع بزرگ تقلید که حکم محاربه را برای کسی که ولی فقیه را تهدید کند اعلام کردند، کار بزرگی انجام دادند.
دیگر هیچکس در نابود کردن اینها، صبر و تعلل نخواهد کرد. حکم محاربه خیلی باعظمت است.
دانشگاه امام صادق(ع)_۱۴۰۴۰۴۰۸
@shahidmohammadmoafi
25.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
داستان عجیب از نوکر امام حسین
از نگاه یک مرده شور اهل میبد
بیان حجت الاسلام استاد دارستانی
#امام_حسین علیهالسلام
@shahidmohammadmoafi
🦋
تولدت آسمانی بانو🕊😢
آقازاده بود ، اما نه از
آن ها که ژِنشان ناز میکند !
دخترے از تبارِ نور که بجاے نشستن
روے صندلیهاے طلایی ایستاد در
خط مقدم غیرت …💔
شهیدهفرشتهباقرے
@shahidmohammadmoafi
.
سرباز شهید محمد حسین عابدی آذر متولد ۱۳۸۴ وقتی دید پهپاد انتحاری داره میاد سمتشون تا منفجر شه به جای اینکه فرار کنه می ایسته و به سمت پهپاد شلیک میکنه تا آسیب کمتری به بقیه وارد بشه در نهایت پهپادو با تیر میزنه اما بخاطر انفجار پهپاد و اصابت ترکش به بدنش به شهادت میرسه ❤️
+هنوز هم حسین فهمیده ها باکری ها وجود دارن
@shahidmohammadmoafi
شهید معافی🌱
.
روایت مادربزرگ خانواده شهید ساداتی:
از زبان مادر شهید سیدمصطفی ساداتی ارمکی: «شهادت سیدمصطفی چیز دور از انتظاری برایم نبود، همیشه میدانستم دیر یا زود یک روز بالاخره این خبر را میشنوم. برای همین از قبل به همسرم و پسرهایم گفته بودم هر اتفاقی افتاد اول به خودم بگویند، قول میدهم طاقت بیاورم. یکشنبه صبح در آشپزخانه مشغول بودم که همسرم دستم را گرفت و گفت بیا بنشین. یقین کردم که اتفاقی افتاده مخصوصا که دیشب ریحانه سادات روی زبانش حرف شهادت افتاده بود و ول نمیکرد. قرآن را به سینه چسباندم و گفتم: آمادهام.بچهها مِن مِن میکردند: مصطفی شهید شده...من صبور بودم اما داغ امان نمیداد: فهیمه هم شهید شده. برای هر کدامشان چندثانیه بیشتر فرصت عزاداری نداشتم چون بلافاصله اسم دیگری از عزیزانم در لیست قرار میگرفت: ریحانهسادات هم... گریه میکردم و میگفتم: منزل نو مبارکشان _فاطمهسادات... قبل از اینکه اسم سیدعلی را بیاورند پیشدستی کردم: سردار سلیمانی من هم شهید شده؟! از های های گریههایشان جوابم را گرفتم. سید علی عاشق سردار سلیمانی بود. راه میرفت توی خانه و طوری رفتار میکرد که مثلا حاج قاسم است من هم به این اسم صدایش میکردم. سردار سلیمانی ما هم پیکرش سالم نبود از روی DNA شناساییاش کرده بودند. وقتی در معراج گفتم سید علی را بدهید تا به جای مادرش برای پسرم لالایی بخوانم از سبکی تابوتش فهمیدم چیزی از چهارسالهی مان نمانده.»
تکههای دل مادربزرگ، هر کدام جایی افتادهاند؛ زیر آوار، کنار فاطمه و فهیمه...کنار پیکر سوختهی سیدعلی...در تابوتِ سر به مهر ریحانهسادات...
هر جای دل مادر که دست میگذارم یک خط روضهاست، روضههای مجسمی که به چشم دیده است
روضه وار میگوید:
کاش فقط پسرم را شهید میکردند...
کاش فقط مصطفی را...»
@shahidmohammadmoafi
.
از عالم و عارف بزرگوار نقل شده : که در دوران جوانی در یکی از جلسات ایام عاشورا، فردی را همیشه میدیدم. او در جلسه نه سخنرانی گوش میداد، نه به روضه توجه داشت و نه سینهزنی میکرد، او فقط برای چای خوردن به جلسه میآمد. او میگفت بارها او را در جلسات هم نجف و هم کربلا دیده بودم. زمانی که به جلسهای میآمد تنها پذیراییها را میخورد و اصلاً اهل گریه نبود. او میگفت من از این فرد بدم میآمد و حس تنفر به او داشتم.
این عارف تعریف میکرد که من به قم آمدم و یک مرتبه به حسینیه کربلاییهای قم برای روضه رفته بودم و دیدم که این فرد هم حاضر است. او باز هم همان خصلت را داست و تنها دنبال چای خوردن بود.
بعد از مدتی این فرد از دنیا میرود و مرحوم پیاده خبردار میشود. مرحوم پیاده میگفت: عالم قبر و برزخ او را به من نشان دادند. دیدم جایش بسیار خوب است. به او گفتم فلانی تو که در جلسات نه سینه میزدی، نه گریه میکردی و فقط در جلسات چای میخوردی؟ این جا و مکان برای تو چگونه به دست آمده است؟
آن جوان گفت این مکان را امام حسین (ع) را به من داده و فرموده تا قیامت فعلاً اینجا باش، در قیامت بهتر از این را به تو خواهم داد.
شیخ عبدالله مگر من چای غیر امام حسین (ع) را هم میخوردم؟ یعنی من چای نخورده نبودم اما میآمدم که چای امام حسین (ع) را بخورم. شیخ عبدالله میگفت من اینقدر حسرت میخوردم که چه اشتباهی میکردم. امام حسین (ع) چای خورش را هم قبول دارد و به او هم توجه دارد.
@shahidmohammadmoafi
.
از فتنه ی عمروعاص ها باکی نیست
پیداست کسی که رفتنی باشد کیست!
تا روز ظهور مهدی ان شاءالله
بر روی سرم سایهی آقا باقیست
#انشاءالله🌱
@shahidmohammadmoafi