بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِمَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍمِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُلاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِفَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْأَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🌹
(هدیه میکنیم هر روز ثواب قرائت آیت الکرسی رو به روح مطهر برادر شهیدمون آقا محمد معافی)🌹
@shahidmohammadmoafi
Ali Faniali-fani-8.mp3
زمان:
حجم:
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️
@shahidmohammadmoafi
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
ارزش شب نیمه شعبان از طرفی هم شب جمعه هست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@shahidmohammadmoafi
✨
خبر آمد، خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید، شاید
پـرده از چهـره گشاید، شـاید
#نیمه_شعبان
#سلام_یا_مهدی
@shahidmohammadmoafi
✨️
عاشقانی که مدام
از فرجت می گفتند
عکسشان قاب شد و
از تو نیامد خبری...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@shahidmohammadmoafi
.
✍نيمه شعبان سال 1369 بود.
جنگ تمام شده بود و بسیاری از شهدا جامانده بودند.
دلمان پیش آنها بود.
باید میرفتیم و برمیگردانیم شان؛ اما منطقه حساس بود و قرارگاه موافقت نمیکرد.
بالاخره یک فرصت ده روزه گرفتیم. گذشته از دوری راه، دور و برمان پر از میدانهای گستردهی مین بود.
چند روزی کارمان، جستجو و سوختن زیر آفتاب و دست خالی برگشتن بود.
فرصت ما، روز نیمه شعبان به پایان میرسید.
بعضی بچهها پیشنهاد کردند کار را تعطیل کنیم و روز عید، به خودمان برسیم.
اما علیرضا غلامی گفت: نه، تازه امروز، روز کار است و باید عیدی خود را امروز از آقا بگیریم...!
همه به این امید حرکت کردیم، اما هرچه بیشتر گشتیم، ناامیدتر شدیم.
آفتاب داشت غروب میکرد که صدای ناله و توسل علیرضاغلامی بلند شد: آقاجون، دیگه خجالت میکشیم تو روی مادرای شهید نگاه کنیم...!
باید وداع میکردیم و برمیگشتیم. بغض توی گلوی بچه ها ترکید و به گریه افتادند...
چند لحظه بعد، فریاد غلامی که رفته بود شاخه ی شقایقی را برای معراج شهدا از ریشه دربیاورد، میخ کوبمان کرد.
دویدیم طرفش... شقایق درست روی جمجمهی شهیدی سبز شده بود...!
چه حالی شدیم در این غروبِ نیمهشعبان،
وقتی روی پلاک شهید نوشته بود:
"مهدی منتظرالقائم"
@shahidmohammadmoafi
✨️
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
تمام هستی زهرا (س) نصیب نرجس شد
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
@shahidmohammadmoafi