eitaa logo
کانال رسمی شهید محمد رضا الوانی
1.2هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
12هزار ویدیو
164 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا... تاریخ تولد:1361/1/2 تاریخ شهادت:1395/7/7 مزارشهید:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات: @aabdozahraa31
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ الرب الشهید 🌺شهید فرمانده قاسم غریب از دید رسانه العربیه خاور میانه🌺 🕊🌹قاسم غریب شجاع بود که وی بعد از بر افتاد ، تا لحظه شهادتش خیلی ها از دلاوریها و سابقه این تکاور و رنجر معروف ایرانی چیزی نمی دانستند. 🇮🇷🇮🇷پرآوازه در آنسوی مرزها…🌐🌐 این ایرانی آن سوی مرزها در جبهه حلب و دیرالزور برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود. های جاسوسی داعش نام یک سپاهی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که فرماندهی خط مقدم نبرد با داعش و   #3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد. ☠☠داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و فرماندهی می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای وی تعیین کردند. تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود؛ هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود. چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند اما ماه بعد از شهادت قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش این تکاور و معروف چیزی نمی دانستند. 💫🌒 شهادت قاسم غریب را با عاشورا و شب های عملیات دفاع مقدس مقایسه کرده اند، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود؛ صدای گلوله تا پاسی از شب قطع نمی شد؛ شب بود و هر لحظه اش حساس بود. تکفیری ها برای دلسرد کردن جبهه مقاومت کردند شان یعنی قاسم غریب شده اما قاسم مدام به خط سر می کشید و یا و یا حسین سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد. 🌑نیمه های شب بود که فرمانده قطع شد و دیگر صدایی نیامد، اوضاع هم آرام بنظر می رسید؛ سپیده دم که زده شد، قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد، آری فرمانده به عرش پر کشیده بود…😭😭 و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی عباس وار برای حمایت از زینب (س) از در ۵ کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود. شادی ارواح پاک شهدا صلوات💫🌹🕊🌹
می از خاطرم نقش دو چشمانت مگر؟ اشکم در دل سنگت کجا دارد اثر!؟ هرکه از نگاهت در آورده است عشق به دستش داده ای و رفته در بیشتر می با برق چشمت، می با نازهات قتل عام روستا را یحتمل داری به سر می زدم سنگ تو را بر سینه و همواره شد قسمت سر، سنگِ این سودای قلب خیره سر قصد رفتن داری و بردار کل زندگیم من جهانگردم ولی، نفرین پس از این بر سفر... نثار ارواح طیبه امام و شهدا بویژه شهیدسلیمانی عزیز، بر محمد و آل محمد صلوات🌹 @shahidmohammadrezaalvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👇 🔸خدا نکند که خاطره شهادت تازه شود آن وقت است  قلب مادر از جا کنده میشود   که در سرگردان بود تا محل شهادت فرزندش را ببیند.من که  جان از بدنم رفت،سردشت تو با دل مادر چه کردی.!😭 روزی که به محل شهادت رفتم حس کردم در دنیای دیگری هستم حال خوبی نداشتم اما خدا ی مهربان کسانی را سرمسیرمن قرار داده بود که هوای من را داشته باشند  کم کم به محل نزدیک شدم مدام به خودم دلداری میدادم  امامگر میشد!! داشتم از درون میسوختم کم کم که نزدیک ترشدم تپش قلبم بالا تررفت کوله پشتی محمدم روی دوشم بوداما آنقدردرخودم غرق بودم که ناگهان دیدم نه کوله دستم هست نه کیفم. با توکل برخدا هرچه بالاترمیرفتیم راحس میکردم دائم ذکر را میگفتم تاازته قلبم دادنزنم... به که رسیدم دل تودل نداشتم از خداخواستم که بردلم رحم کندکه باآرامش به محل شهادت محمدم بروم.. قلبم ازخودم بیشتر عجله داشت،تپش قلب امانم رابریده بود  رابستم به داشتم بالامیرفتم دیدم راحس میکنم با صدای بلند گفتم محمدم کجا افتاده بودی مادر؟ دیدم یکی از برادرها گریه کنان گفت مادرجان من شرمندتم دقیقا زیرپای شما محمد شهید شده بودگفتم یا زهرا یا زهرا سجده زدم بر جایی که محمدم به سنگ های سردشت گذاشته بود ،پسرم چه ناجوانمردانه پر پر شد.. اما یک لحضه به یادحضرت زینب افتادم از خودش صبرخواستم تا آرام شوم یک را به نشانه گذاشتم تا وقتی که توان داشته باشم سری بزنم... «محمدم فدای حضرت علی اکبر»
برای درد دل با تو آه می خواهم تو را به بی کسی خود گواه می خواهم خطا نمودم و غیر تو را صدا زدم گذر نمودنِ از این اشتباه می خواهم به روی گونه ی خود گاه اشک آوردم ز یار بخشش کوه گناه می خواهم هر آن کس که فقیر تو می شود آقاست در آستانه ی تو عز و جاه می خواهم دعا و گریه سلاح تمام مومنان است اگر چه خلع سلاحم سلاح می خواهم گناه راه دعای مرا بسته است یا فتاح برای وصل به کوی تو راه می خواهم زِ مادری که در آن کوچه راه او سَد شد زِ چشمهای کبودش نگاه می خواهم حسین مظهر اسم مجیر می باشد پناه عالمیان سر پناه می خواهم بهشت را به خدا نه، نخواستم هرگز دوباره روضه ی در قتلگاه می خواهم : چون شمع سحرگاه مرا کشته ی خود کُن حیف است که گریان تو داشته باشد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
از اتاقِ خلوتم، از حسّ و حالِ دور و بر با خودم آورده ام بغض گلو و چشم تر خسته از بارِ گناهم، شانه ام سنگین شده تو فقط از حال نامعلوم ِ من داری خبر سالها رزق مرا تا پشتِ در آورده ای سالها حاجت گرفتم دوستت دارم اگر نفْس از قبر و قیامت غافلم کرده حسین نیستم آماده! نزدیک است هر لحظه سفر توبه های نیمه کاره، قولهایِ سَرسری خیرهایم را مبدّل کرده همواره به شر خوش بحال آنکه حیرانت شد و جز تو ندید شد تمام تار و پودش از نگاهت شعله ور شک ندارم می پذیری مهربان، با جان و دل هرکه بردارد قدم سمت تو، حتی مختصر مثل آنها که به عشقت رفت از یادشان این وصیت را شنیدم از شهیدان مستمر هرکسی که چشم خود را بست از نامحرمان میشود در روضه رزق اشک چشمش بیشتر روضه گفتم! دل تکانی خورد و از داغت شکست یادِ آن ساعت که آمد مادرت بالای سر یاد آن ساعت که افتادی میان قتلگاه خواهرت افتاد بعد از تو میان دردسر همسرت را که نگو، دق کرد از داغ توو از غم ِ قنداقه و آغوش ِ خالی از پسر زیر لب با گریه شاید گفته باشد این چنین حرمله گهواره اش را پس بده! با خود نبر : 💔 با گریه رو به کرب‌و‌بلا می‌دهم سلام دوری زِ تو امـانِ دلـم را بریده است سلام عليكم و رحمة الله، ظهرتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
هر صبح و ظهر و شام و سحر، ضجه میزنی همراه اشک و سوز جگر، ضجه میزنی خانواده ای و وقت نافله بر آخرین نماز پدر، ضجه میزنی از داغ آن سفر که تو را پیر کرده است وقتی که میروی به سفر، ضجه میزنی حق داری ای امام جوانم به دیدنِ شمشیر و تیغ و تیر و تبر، ضجه میزنی بر پاره پاره پیکر پیغمبر بر گریه پای نعش پسر، ضجه میزنی گاهی به سوی مشک و علم خیره میشوی با ، ضجه میزنی وقتی که میرسی به کنار شریعه ای بر سر عبا و دست به کمر، ضجه میزنی با دیدن سواره نظامهای لشکری با دیدن عمود و سپر، ضجه میزنی لالاییِ... امانت بریده است با یاد حلق و تیر سه پر، ضجه میزنی وقت غروب... ...، "علیکن بالفرار..." با آتش و خیام و خطر، ضجه میزنی در کربلا چه دیده ای آخر که روضه خوان تا میرسد به و ، ضجه میزنی؟ اینطور که پیش میروی، از دست میروی آقای من بس است، چقدر ضجه میزنی؟💔😭 : 💔 پلک بر‌ هم میزدی کرب ‌و بلا میشد مرور مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani