eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
15.9هزار ویدیو
213 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا...✨ تاریخ تولد🎂:1361/1/2 تاریخ شهادت🕊️:1395/7/7 مزارشهید🥀:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات:۰۹۱۸۵۴۶۱۲۶۰
مشاهده در ایتا
دانلود
روزهای پایانی ماه ذی الحجه بود. برخلاف همیشه این بار خیلی نگرانش شده بودم و مدام برایش دعای اللهم رُدَّ کُلَّ غریب را میخواندم. ساعت ۱۲شب بود. تماس گرفت و بعد از طلب حلالیت از همه و التماس دعای فراوان، محمدقاسم باعث قطع تماس شد. مجددا تماس گرفت. دلش بیقرار بود. گویا حرفهای زیادی داشت که نمی توانست چطور بگوید. این بار تماس از طرف او و خیلی غیرمنتظره و بدون خداحافظی قطع شد! به گفته همرزمانش: همان زمان دشمن به آنها حمله کرده بود؛ در وحشت حمله گرگان تکفیری، حاج رضا اولین منادی فریاد گردید و بعد از او همه نیروهای تحت امرش فریاد الله اکبر سر دادند. آتش حمله به قدری شدید بود که هرکسی یارای جبهه دشمن را نداشت. در این میان۴نفر از نیروها به فرماندهی حاج رضا داوطلب شکستن خط مقدم شدند. اما تیربارچی دشمن گویا دیوانه بار با بستن بچه ها به رگبار، میخواست عملا جلوی پاسخ متقابل جبهه مقابل را به صفر برساند. به همین خاطر حاج رضا از بچه ها خواست که وقتی من ایستادم که دشمن مرا هدف قرار دهد، شما هم تیربارچی را نشانه بگیرید. با دویدن مداوم حاج رضا روی تپه ایی که کاملا در تیررس دشمن بود، هواس تیربارچی به او پرت شد. با اصابت تیر به سوی حاج رضا، بچه ها نیز تیربارچی را به هلاکت رساندند. یکی از دوستان میگوید بعد از افتادن یار دیرین خود بر روی زمین، همچون عقابی خود را به بالین او رساندم. او نفسی کشید؛ من هم گفتم خدارا شکر! حاج رضا زنده میماند! ناگاه او با صدای خفیفی گفت: نه دیگه؛ کار من تمومه... گویا برای شب اول محرم باید خود را به کاروان حسینیان میرسانید و با اربابش قرار ملاقات داشت 😭🏴😭
14.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چنان مُردَم از بعدِ دل کندنت که روح من از خیر این تن گذشت گلایه ندارم، مرو...گوش کن تو باید بدانی چه بر من گذشت زمانی که دیدم کجا میروی... تقاصت همین است عزیزدلم! که بنشینی از کشتنم بشنوی خودم خواستم با تمام وجود با توئی که نبود عاشقانه بمانم من این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد می کشااانم خودم خواستم با تمام وجود با توئی که نبود عاشقانه بمانم من این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد می کشاااانم...😭
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام علیکم پیشنهاد میکنم همه دوستان ببینند و از آن بهره ببرند. آیت اله ناصری در باره نماز آخرین روز ماه ذیحجه یعنی آخرین روز سال قمری و استغفار در این روز صحبت می‌کنند. ضمنا روزه فردا فراموش نشود
نماز آخر ماه ذی الحجه نماز آخر ذی الحجه مرحوم «سيّد بن طاووس» نقل كرده است كه در روزآخر ذی الحجه ، دو ركعت نماز مى خوانى و در هر ركعت، يك مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو الله» و ده مرتبه «آية الكرسى» را مى خوانى. مرحوم «سيّد بن طاووس» نقل كرده است كه در روزآخر ذی الحجه، دو ركعت نماز مى خوانى و در هر ركعت، يك مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو الله» و ده مرتبه «آية الكرسى» را مى خوانى و پس از نماز مى گويى: أللهُمَّ ما عَمِلتُ فى هذِهِ السـّـنةِ مِنْ عَمَل نـَهَيتـَـنى عـَـنهُ و لمْ ترْضَهُ، و نـَسيتهُ ولمْ تنسَهُ، وَدَعَوتنى اِلى التوبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَليْكَ، اَللهُمَّ فاِنى أسْتغفِرُكَ مِنهُ فاغفِرْ لى، وَما عَمِلتُ مِنْ عَمَل يُقَرّبـُـنى اِليكَ فاقبَلهُ مِنى، وَلا تقطعْ رَجائى مِنكَ ياكَريمُ وقتی چنين كردى شيطان مى گويد: واى بر من! هرچه در مدّت اين سال زحمت كشيدم (و او راوسوسه كردم) با اين عمل، همه را از بين برد و سالش را به خير پايان داد.
‍ گفتمش دل میخری؟ پرسید: چند؟! گفتمش دل مال تو تنها بخند... خنده ای کرد و دل از دستم ربود تا به خود باز آمدم او رفته‌ بود دل ز دستش روی خاک افتاده‌ بود جای پایش روی دل جا مانده بود...💔 ________________ 🏴 🕊رضاجان!🕊🏴 چهارمین سالگرد آسمانی شدنت، هنوز هم نفس میکشم...! من را ببخش😭
42.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شش ماه آخر زندگی مان هر بار به نوعی خبر شهادش را یادآوری میکرد تا مرا برای تحملِ وداع و جدائی آماده کند... یکی از آن موارد، پخش نوحه و روضه هایی مثل همین روضه های "حاج محمود" بود! یکبار با روضه "نمیشه باورم، که وقت رفتنه..."، خیلی منقلب شدم و گفتم: آقارضا! بعضی روضه ها انگار مغز استخوان آدم را میسوزاند...! او هم بسیار غمگین نگاهم میکرد و سرش را به عنوان تائید تکان میداد. ...و گویا من هم در ناخودآگاهم به او میگفتم که چقدر تحمل این مصیبت برایم سخت و سنگین است... شب اول محرم، شب خاکسپاری او و به نوعی نوکر برای اربابش شد... امّا... جان ها به فدای اربابمان حسین (علیه السلام) که برادرش فرمود: "لایوم کیومک یا اباعبدالله...😭 ...امان از دل زینب...🏴 https://t.me/shahidmohammadrezaalvani
وا کرده‌ام آغوش، قلِ الله ُ شهیدا نزدیک بیا اقربُ مِن حَبلِ وریدا از کوچه گذشتی و نگاهم به تو افتاد لرزید دلم زُلزلَ زِلزالَ شدیدا عشاق رهیدند و اسیران، عقلایند مردم دو گروهند، شقیاً و سعیدا از کعبه و بتخانه قیاماً و قعودا رفتم به در میکده عبداً و عبیدا با جوهر خاکستر پروانه نوشتم من مات من العشق فقد مات شهیدا | |
35.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زهرا خانم امشب برام دعا کن😍 آقا وحید! من که میدونم ته دلت چیه، ولی دلتنگی من چی؟!😔 🥀 🌸
13.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاعلی اصغر! لقبت باب الحوائج ولی شیش ماهته آقا چقدر گره با دستت واشده از کار دنیا مادرم میگفت برا من وقتی که بودی کوچیکتر قنداقت رو میدادم من دست روضه خوون اصغر قصتو برام میخونه؛ چقدر سختی کشیدی تشنه بودی، گریه کردی ولی حیف آبی ندیدی... گرمه خیمه، گرمه صحرا چقدر تشنه آبی مادرت لالایی میخوند تا شاید کمی بخوابی مادرت میون خیمه بیقرار و چشم انتظاره تا که بابات تو رو سیراب توی گهواره بزاره ولی حیف، صد آه و افسوس کاخ آروزش خراب شد تشنه جون دادی و مادر واسه تو دلش کباب شد تو رو روی دست گرفتو یهو آسمون سیاه شد ولوله میون میدون ولوله توی سپاه شد دل آسمون گرفتو دل ابرا بیقراره کاش میشد چند قطره بارون روی لبای تو بباره بمونه بارون نیومد... بمونه نگم چه ها شد... یهو یک سه شعبه تیر از چله کمون رها شد اومد و نشست تو حلقت قسمت تو دست و پا شد تو رو دست بابا بودی سرت از تنت جدا شد
اشعار شب دوم محرم – وحید قاسمی دلشوره ای افتاده در جانم برادر غمگینم و سر در گریبانم برادر حس بدی دارم، عجب دشت عجیبی ست مبهوت سِحر این بیابانم برادر یک دشت مرد اجنبی دور و برماست اینجا مزن خیمه، هراسانم برادر در کاروانت دختران بی شماری ست می ترسم از آینده ؛ حیرانم برادر جایی برای بازی طفلان تو نیست دلواپس ِ خار مغیلانم برادر صحرای محشر پیش این صحرا بهشت است خشکیده لبهای غزل خوانم برادر دست دخیل خارهای ِ دشت رفته سمت ضریح پاک ِ دامانم برادر بادی جسارت کرد و خلخالم تکان خورد تشویش دارم‌؛ دل پریشانم برادر آن نامه های بار اُشتر را نشان ده با حُر بگو در کوفه مهمانم برادر با زینبت دنیا سرِ سازش ندارد مظلومه ی معروفِ دورانم برادر از کودکی با درد ِ چشمم خو گرفتم در گریه کردن، پیر کنعانم برادر ******************