#خاطرات_شهید
●آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند:
“این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.
رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!
" در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟"
#خاطرات_شهید
●ترکش خمپاره درست از پهلوی چپ وارد و به قلب او اصابت کرد.کمکش کردم تا بلند شود به سختی روی پای خود ایستاد به اطراف نگاه کرد و رو به سمت کربلا قرار گرفت دستش را با ادب به سینه نهاد و گفت : السلام علیک یا اباعبدالله ... یکباره گردنش کج شد به زمین افتاد ...
احمد علی موقع خاکسپاری با اینکه 6 روز از شهادتش می گذشت ولی دستش هنوز به نشانه ادب بر سینه اش قرار داشت..."
📎شاگردخاص آیتالله حقشناس
#عارفشهید_احمدعلی_نیّری🌷
#سالروز_شهادت
@shahidmohammadrezaalvani
#خاطرات_شهید
●بارها به من می گفتندکه من باید درراه خدا شهید بشوم . برای من دعا کنید تا شهید شوم و شما نیز باید افتخار کنید که مادر یک شهید هستید.
●يك شب خواب ديدم دور قبر او را با پارچهاي سياه پوشاندهاند از اسماعيل سؤال كردم چرا اينگونه است؟ ايشان پاسخ دادند: بدليل اينكه شما پيشاني خود را با پارچهاي سياه بستهايد. گفتم كه چرا دستهايت تاول زده است.گفت: بخاطر اشكهايي است كه شما ميريزيد.
●بعد از اين خواب پيشاني بند سياه را باز كردم و ديگر گريه نكردم مدتي بعد دوباره فرزندم را در خواب ديدم اما اين بار دستهاي او تاول زده نبود.
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_اسماعیل_قنواتی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۵ ماهشهر ، خوزستان
●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱ شلمچه
@shahidmohammadrezaalvani