eitaa logo
شهید موسوی نژاد
385 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
7 فایل
🌷🌷 اینجا قراره که فقط و فقط از #شـهدا درس زندگی بگیریم 🌷🌷 مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن 🌹سرهنگ پاسدار شهیدسیدعبدالحسین موسوی نژاد ولادت: خمین ۱۳۴۸/۲/۱     شهادت: منطقه سردشت ۱۳۹۰/۴/۳۰ مزار:گلزارشهدای قم "روزانه خواندن زیارت عاشوراراامتحان کنید"
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید موسوی نژاد
از ویژگی های بارز شهید حسن عشوری ساده زیستی بود. علی رقم این که از نظر مالی مشکلی نداشت اهمیتی برای
‏خواهرش می‌گفت: هر وقت از حسن می‌پرسیدم کجا کار میکنی؟ اون جواب میداد: دیگه چه خبر؟! هیچ وقت نمی‌گفت کجا کار می‌کنه تا اینکه یه روز تو خبرها دیدم عکس داداشمو زدن روش تیتر زدن سرباز گمنام امام زمان به شهادت رسید.😔 حسن آقا عشوری سرباز گمنام امام زمان بود...!
شهید موسوی نژاد
‏خواهرش می‌گفت: هر وقت از حسن می‌پرسیدم کجا کار میکنی؟ اون جواب میداد: دیگه چه خبر؟! هیچ وقت نمی‌گفت
یکی از توصیه‌های همیشگی برادرم به من و خواهرم رعایت پوشش و حجاب بود با استفاده از جمله معروف که "خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت امانت داده‌ام" پس سعی کن امانتدار خوبی باشۍ..🍃
شهید موسوی نژاد
یکی از توصیه‌های همیشگی برادرم به من و خواهرم رعایت پوشش و حجاب بود با استفاده از جمله معروف که "خوا
💔😔گریه شهید عشوری با خواندن وصیت‌نامه شهدا حسن آقا دل‌بستگی شدید به شهدا داشت به‌طوری‌که مادرش میگفت ؛ این شهید از کودکی دوست داشت عکسی، وصیت‌نامه‌ای یا خاطره‌ای از شهدا را بشنود در مورد همه شهدا جستجو می‌کرد و علاقه داشت شهدا را بشناسد تا اینکه اواخر جوری شده بود که با خواندن وصایای شهدا گریه می‌کرد و می‌گفت چشیدن شهادت فرق دارد و تأکید می‌کرد که «مامان تو باید مثل مادر وهب باشی» می‌گفتم پسر این چه حرفیه که می‌زنی من کجا مادر وهب کجا، من صبرم کم است آن‌قدر در گرفتاری‌های دنیوی ذوب‌شده‌ام که دیگر توانی برایم باقی نمانده تا فرزندم را در راه اسلام فدا کنم...
شهید موسوی نژاد
💔😔گریه شهید عشوری با خواندن وصیت‌نامه شهدا حسن آقا دل‌بستگی شدید به شهدا داشت به‌طوری‌که مادرش میگ
خودم ندانسته برای شهادتش دعا کردم💔 حسن آقا از کودکی به دنبال انجام واجبات و در ادامه به مستحبات و احتیاط رسیده بود و همیشه یک استاد تمام‌عیار برایم بود، گفت: "شبی با این تصور که نماز صبحم قضا شده با اضطراب از خواب بیدار شدم دیدم هنوز نیمه‌شب است و ایشان در حال سجده گریه می‌کند💔 وقتی حضورم را احساس کرد گفت «دعای مادر مستجاب است برایم دعا کن تا خداوند آرزویم را بدهد» فکر کردم حتماً به دنبال چیزهای دنیوی مانند ارتقای پست یا رضایت دختری برای ازدواج است بنابراین با احساس مادرانه از ته دل از خدا خواستم تا حوائجش را برآورده کند و به مرادش برسد غافل از اینکه من نفهمیدم که برای شهادت پسرم دعا کردم😔 این اواخر هم تأکید داشت «مامان بیا از هم جدا شیم» من همه آنچه را که خداوند به من نشان می‌داد درک نمی‌کردم...
شهید موسوی نژاد
خودم ندانسته برای شهادتش دعا کردم💔 حسن آقا از کودکی به دنبال انجام واجبات و در ادامه به مستحبات و
همیشه برایم مثل یک استاد بود🍃 از زندگی شهدا صحبت میکرد خصوصیات آنان،نحوه زندگی وشهادتشان هر وقت سوالی در مورد شهدا داشتم سریع برایش میفرستادم و جواب میداد..❤️ خودش را وقف آنان کرده بود حسن آقا همه چیزش حساب شده بود عمل پاک ، نیت خیر ، شب زنده داری ، توجه به نماز اول وقت در خیلی از عملیات ها شرکت میکرد چون کار برای رضای خدا بود ، اصلا کارهایش رابرایمان ارایه نمیداد همیشه همه چیز را مخفی میکرد به شدت مهربان و دلسوز بود همیشه دوست داشت به مردم خدمت کند دوستانش بعد شهادت میگفتند: همیشه تقاضا میکرد در سخت ترین و دور افتاده ترین مکان اورا به ماموریت بفرستند مرد روز های سخت بود،از همان دوران کودکی با اعمال و رفتارش راهش را پیدا کرده بود هر وقت در مراسم شهدا یا دعایی شرکت میکرد در تنهایی خود فرو میرفت آنقدر اشک میریخت که گویا با خدای خود قول و قراری دارد...🍂
شهید موسوی نژاد
همیشه برایم مثل یک استاد بود🍃 از زندگی شهدا صحبت میکرد خصوصیات آنان،نحوه زندگی وشهادتشان هر وقت سوا
چون در خانه انباری نداشتیم لوازم اضافی را در پشت‌بام خانه نگه‌داری میکردیم حسن آقا وقتی کودک بود با رفتن به پشت‌بام و جستجو لای وسایل اگر چیزی از یادگاری‌های دوران دفاع مقدس پدرش را پیدا می‌کرد جوری داد می‌زد و ذوق می‌کرد که انگار گنجی پیداکرده عشق این را داشت که اتاقش را با یک سربند، چفیه یا عکس شهید تزئین کند.. همین چند سال اخیر به یاد دارم که برای یادواره شهید املاکی رفته بود وقتی برگشت دیدم عکس شهید را با خود آورده تا به دیوار اتاقش بچسباند چون تازه خانه را نقاشی کرده بودیم مانع شدم مبادا چسب رنگ دیوار را بکند وقتی برای نماز صبح بیدار شد سرحال ندیدمش فکر کردم کسالتی دارد از حالش جویا شدم گفت حضرت آقا دیشب به خوابم آمده و مرا به خاطر نچسباندن عکس شهید بر دیوار اتاقش مورد بازخواست قرار داده💔 دیدم از این مسئله خیلی ناراحت‌ است که گفتم هر کاری دوست داری بکن دیگه مانع نمی‌شوم پسرم در شهدا چیزی می‌دید که من نمی‌دیدم.
ما سینه زدیم بی‌صدا باریدند.. از هر چه دم زدیم آنها دیدند... ما مدعیان صف اول بودیم.. از آخر مجلس شهدا را چیدند... 🌷شادی روح شهدا و امام شهدا علی الخصوص آقا حسن عشوری ذکر سه 🍃
13.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 گلزار شهدا یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱
سلام امام زمانم...🌸
گیرِ تو، گناهات نیست گیر تو کارای خوبی هست که انجام میدی ولی نمیگی خدایا به خاطرِ تو! اخلاص یعنی این‌که خدایا فقط تو ببین حتی ملائکه هم نه...
خداوند برای هرکس همون قدر وجود داره، که او به خداوند ایمان داره...!!