🌟امام صادق عليه السلام فرمود ؛
💎 «صبحگاهان صدقه دهيد و به آن علاقه مند باشيد. هيچ مؤمنى نيست كه براى خدا به نيازمند صدقه دهد تا شر بلاهايى كه از آسمان به زمين نازل مى شود در آن روز ازاو باز دارد مگراينكه #خداوند چنين خواهد كرد و اين شرور را از او دفع مى كند».
📚الکافی ج 4ص۴
#ظهورنزدیک_است
انتشار مطالب کانال #صالحانُ_المهدی صدقه جاریه است.
#صالحین_ری
به ما بپیوندید
👇👇👇👇👇👇👇👇
@shahidmostafamousavi
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست .
🌹"مقام معظم رهبری"🌹
روایتی: از شهید سید مرتضی آوینی
اینها سربازان امام زمان عجل ا.. تعالی فرجه هستند و موعود خویش را باز یافتهاند. اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا به خونخواهی او آمدهاند و همین پیمان است که آنان را در زیر علم صاحبالزمان گرد میآورد، چرا که علم امام زمان نیز علم خونخواهی سیدالشهداست. یالثارات الحسین
لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
اینستاگرام
🅾https://instagram.com/shahidmostafamousavi
کانال تلگرام
https://t.me/shahidmostafamousavi
گروه تلگرام
https://t.me/shahidaghseyedmostafamousavi
کانال سروش
sapp.ir/900404shahidmostafamousavi
گروه سروش
https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت سی و پنج :✍ برای آخرین بار
❤️این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود … زنگ زد، احوالم رو پرسید … گفت؛ فشار توی جبهه سنگینه و مقدور نیست برگرده … وقتی بهش گفتم سه قلو پسره … فقط سلامتی شون رو پرسید … .
🦋– الحمدلله که سالمن …
. – فقط همین … بی ذوق … همه کلی واسشون ذوق کردن…
. – همین که سالمن کافیه … سرباز امام زمان رو باید سالم تحویل شون داد … مهم سلامت و عاقبت به خیری بچه هاست …
❤️دختر و پسرش مهم نیست … همین جملات رو هم به زحمت می شنیدم … ذوق کردن یا نکردنش واسم مهم نبود … الکی حرف می زدم که ازش حرف بکشم … خیلی دلم براش تنگ شده بود …
🦋حتی به شنیدن صداش هم راضی بودم … زمانی که داشتم از سه قلوها مراقبت می کردم … تازه به حکمت خدا پی بردم … شاید کمک کار زیاد داشتم … اما واقعا دختر عصای دست مادره … این حرف تا اون موقع فقط برام ضرب المثل بود … سه قلو پسر … بدتر از همه عین خواهرهاشون وروجک …
❤️هنوز درست چهار دست و پا نمی کردن که نفسم رو بریده بودن … توی این فاصله، علی … یکی دو بار برگشت … خیلی کمک کار من بود … اما واضح، دیگه پابند زمین نبود … هر بار که بچه ها رو بغل می کرد … بند دلم پاره می شد …
🦋ناخودآگاه یه جوری نگاهش می کردم … انگار آخرین باره دارم می بینمش … نه فقط من، دوست هاش هم همین طور شده بودن … برای دیدنش به هر بهانه ای میومدن در خونه … هی می رفتن و برمی گشتن و صورتش رو می بوسیدن …
❤️موقع رفتن چشم هاشون پر اشک می شد … دوباره برمی گشتن بغلش می کردن … همه … حتی پدرم فهمیده بود … این آخرین دیدارهاست … تا اینکه … واقعا برای آخرین بار … رفت ..
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت سی و شش : اشباح سیاه
❤️حالم خراب بود … می رفتم توی آشپزخونه … بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم … قاطی کرده بودم … پدرم هم روی آتیش دلم نفت ریخت …
🦋برعکس همیشه، یهو بی خبر اومد دم در … بهانه اش دیدن بچه ها بود … اما چشمش توی خونه می چرخید … تا نزدیک شام هم خونه ما موند … آخر صداش در اومد …
❤️ – این شوهر بی مبالات تو … هیچ وقت خونه نیست …
به زحمت بغضم رو کنترل کردم … – برگشته جبهه …
حالتش عوض شد … سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره… دنبالش تا پای در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه … چهره اش خیلی توی هم بود
🦋… یه لحظه توی طاق در ایستاد … – اگر تلفنی باهاش حرف زدی … بگو بابام گفت … حلالم کن بچه سید … خیلی بهت بد کردم …
دیگه رسما داشتم دیوونه می شدم … شدم اسپند روی آتیش … شب از شدت فشار عصبی خوابم نمی برد … اون خواب عجیب هم کار خودش رو کرد …
❤️خواب دیدم موجودات سیاه شبح مانند، ریخته بودن سر علی … هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می کند و می برد … از خواب که بلند شدم، صبح اول وقت … سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم در خونه مون … بابام هنوز خونه بود …
🦋 مادرم از حال بهم ریخته من بدجور نگران شد … بچه ها رو گذاشتم اونجا … حالم طبیعی نبود … چرخیدم سمت پدرم… – باید برم … امانتی های سید … همه شون بچه سید …
و سریع و بی خداحافظی چرخیدم سمت در … مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید … – چه کار می کنی هانیه؟ … چت شده؟ …
❤️نفس برای حرف زدن نداشتم … برای اولین بار توی کل عمرم… پدرم پشتم ایستاد … اومد جلو و من رو از توی دست مادرم کشید بیرون … . – برو … و من رفتم …
#ادامه_دارد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊▪️❤️▪️❤️▪️❤️▪️❤️▪️🕊
▪️❤️▪️🕊
❤️▪️🕊
▪️🕊
🕊
کربلا این شبِ جمـعه چه پریشــان مانـده
در غمِ خواهـرِ اربـــاب چہ گریــان مانــده
مادری داخلِ گودال چه بی احوال اســـت
دختری بالاےتشت است چہ حیران مانده
بهـرِ ارباب هـــمه ذکــرِ ســــلامی زِ وجـود
زُلفِ دیوانـــگی ام بــاز پریـــشان مانـــده
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_است
@shahidaghseyedmostafamousavi
▪️فرمانرواي عالمين موسي بن جعفر
▪️خورشيد شهر کاظمين موسي بن جعفر
▪️به درد غريبي تو هستي معالج
▪️نواي دل من يا باب الحوائج
🔳 شهادت_امام_موسی_کاظم (ع) را تسلیت عرض می نماییم
@shahidmostafamousavi
🖤🖤🖤
moghadam.shahadatimamkazem.03.mp3
10.42M
▪️فرمانرواي عالمين موسي بن جعفر
▪️خورشيد شهر کاظمين موسي بن جعفر
▪️به درد غريبي تو هستي معالج
▪️نواي دل من يا باب الحوائج
🔳 شهادت_امام_موسی_کاظم (ع) را تسلیت عرض می نماییم
@shahidmostafamousavi
🖤🖤🖤
◻️🕊🖤🕊🖤🕊🖤🕊🖤🕊◻️
🕊🖤🕊
🖤🕊
🕊
یا باب الحوائج 🖤
◻️در منجلاب معصیت ام گیر کرده ام
دستم بگیر یوسف محبوس فاطمه✋
@shahidmostafamousavi
هدایت شده از کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
🕊خداحافظ سالار
💟خاطرات پروانه چراغ نوروزی، همسر سردار شهید مدافع حرم #حسین_همدانی
http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7