هدایت شده از جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
🌺بخشهایی از وصیتنامه شهید سید موسی میرداداشی
🍃قدمی که به سوی حرکت در جبهه بر می دارم، برای زنده کردن حق و شناساندن مظلوم است و من از خداوند می خواهم که مرا از این امتحان الهی تا دم شهادت ثابت قدم بدارد.
🍃برادران! شهیدان خون نداده اند که ما راهشان را به مقصد نرسانیم، خون شهیدان را به هدف خود برسانید و نگذارید که خدای ناکرده خونشان هدر رود.
🍃ای برادران! به خدا قسم مسئولیت شما سنگین شده، احساس مسئولیت کنید، آنهایی که شهید شدند حق مسئولیت خود را ادا کردند، حال شما هستید که باید خونشان را به جهان صادر کنید.
🍃ای جوانان! رمز پیروزی شما در وحدت است. نگذارید منافقان به مملکت اسلامی خیانت کنند، پست هایی به عهده آنان نگذارید که همین ها دل شما را به درد می آورند.
🍃ای برادران عزیز! به اسلام و مملکت اسلامی کمک کنید. به مبلغین و مراجع دینی دعا کنید. با پاسداران و بسیج و ارتش و دیگر ارگان های متعهد همکاری کنید.
🍃شما بسیجیان! امروز مسئولیت شما زیاد است رمز پیروزی فقط در اخلاق شماست.
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #روایتگری
🔸وقتی نام حسین(ع) بین بچهها طنینانداز شد...
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
هدایت شده از جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
📝حکایت پیدا شدن کانال حنظله، با لباس سبز فرمانده!
شهید علی محمودوند درباره نحوه پیدا شدن کانال حنظله و تفحص شهدای این گردان چنین میگوید:
🔻بینهایت فکرم درگیر بود. منطقه را که نگاه میکردم به یاد شب عملیات میافتادم که چطور بچهها توسط عراقیها که به شدت مست بودند قتل عام میشدند. در همین افکار غوطهور بودم، آرامآرام از روی یک سیم خاردار رد شدم، ناگهان چشمم به یک تکه از لباس سبز سپاه افتاد که قسمتی از آن بیرون زده بود. با دستهایم خاکها را کنار زدم، دیدم شهیدی است که لباس سبز سپاه بر تن دارد.
فریاد زنان به طرف بچه ها دویدم در حالی که با چشمان اشکبار فریاد می زدم، پیدا کردم... پیدا کردم...
🔻به سید میرطاهری مسئول گروه گفتم: سید! گردان حنظله را پیدا کردم. بچهها همگی به سوی آن منطقه حرکت کردند. شهیدی را که از زیر خاک بیرون آورده بودم نشان دادم و گفتم: این شهید، برادر حسین یارینسب، فرمانده گردان حنظله است.🥺
سید گفت: شما از کجا مطمئن هستید؟ گفتم چون تنها کسی که در شب عملیات لباس سپاه بر تن داشت و قدش هم بلند بود یارینسب بود.
🔻 آن روز تا شب ۱۵ شهید را از زیر خاک بیرون آوردیم و با احترام در معراج شهدا جا دادیم و هنگامی که آن شهیدی که لباس سبز سپاه را به تن داشت استعلام کردیم، اعلام کردند برادر حسین یارینسب فرمانده گردان حنظله است!
شادی روح فرمانده رشید گردان حنظله #شهید_حسین_یاری_نسب🥀 و #شهید_علی_محمودوند🥀 صلوات
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
««شهیدی که تمام موجودات با اوحرف میزدند»»
شهید بشارتی تعریف میکرد: «با حسین برای شناسایی رفتیم. وقت نماز شد. اوّل برادر عالی نماز را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. بعد ایشان به نگهبانی ایستاد و من به نماز. من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم. پس از نماز دیدم حسین میخندد. به من گفت:« میخواهی یقینت زیاد بشه؟»
با تعجّب گفتم: «بله، اما تو از کجا فهمیدی؟»
خندید و گفت: «چهقدر؟»
گفتم: «زیاد.»
گفت: «گوشِت رو بذار روی زمین و گوش کن.»
من همان کار را کردم. شنیدم که زمین با من حرف میزد و من را نصیحت میکرد و میگفت: «مرتضی! نترس. عالم عبث نیست و کار شما بیهوده نیست من و تو هر دو عبد خداییم، اما در دو لباس و دو شکل. سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و...»
زمین مدام برایم حرف میزد. سپس حسین گفت: «مرتضی! یقینت زیاد شد؟»
مرتضی میگفت:« من فکر میکردم انسان میتواند به خدا خیلی نزدیک شود، اما نه تا این حد.»
تقدیم به روح مطهر شهدای اسلام بالاخص شهید عارف حسینعلی عالی
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
هدایت شده از جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
✍ معجزه ی دیگ با توسل پدر شهید سید محمود اسدی به پسرش در گلزار شهدا برای آبروداری مهمانهایش در مراسم روضه و عزاداری...
◾️سالها پيش يک شب در فاطميه برنامه ی روضه و عزاداری داشتيم و شام تدارک ديده بوديم عده ی زيادی از مردم در اين مراسم شركت كرده بودند.
▪️بعد از پايان روضه وقتی سر ديگ را باز كردند نگاهی به جمعيت انداختم و با خودم گفتم: امشب غذا به همه نمی رسد و آبروريزی می شود.
◾️توزيع غذا را به ديگران واگذار كردم و خودم به گلزار شهدا رفتم...
▪️كنار قبر سيد محمود نشستم و گفتم: پسرم! تو به درگاه خدا آبرو داری؛ بيا و امشب آبروداری كن تا همه ی مهمانها غذا بخورند و بروند و من شرمنده نشوم.
◾️گرمِ درد دل كردن با او بودم كه پسرم سيد رضا دنبالم آمد به او گفتم: همه غذا خوردند؟
▪️گفت: بيا برويم تا خودت از نزديک همه چيز را ببينی وقتی كه به آشپزخانه رفتم از آنچه كه ديدم شگفت زده شدم؛ همه غذا خورده بودند و هنوز به اندازه ی صد نفر غذا توی ديگ مانده بود!!!
پ؛ ن...
☑️شادی روح مداح و ذاکر اهل بیت مرحوم حاج سید جلال اسدی پدر طلبه شهید سید محمود اسدی که در ایام عزاداری سالار و سرور شهیدان به فرزند شهیدش پیوست فاتحه و صلوات...
◾️خداوند متعال روح آن عزیز را با اولیای الهی و فرزند شهیدش محشور درجاتش را عالی و به بازماندگان محترم صبر و اجر عنایت فرماید.
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
هدایت شده از جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
مادر شهيد ميگويد وقتي ماههاي آخر دوران بارداري را طي مينمودم يك نوع غذا هوس كردم امكان فراهمش براي من نبود به علت فقر در روستا شب شب خوابيدم وقتي صبح بيدار شدم ظرفي از همان نوع غذا برايم مهيا شده بود و من بدون اينكه به كسي بگويم از آن غذا خوردم و بعد متوجه شدم مسئله تولد اين بچه يك مسئله عادي نيست.
اگر زندگي شهیدحسینی را به سه مرحله تقسيم كنيم به صورت: دوران تحصيل امورات اجتماعي - و دوران جهاد و جنگ.
دوران ابتدايي و راهنمايي را در روستا سپري ميكنند. دوران دبيرستان را در شهر و گذراندن اين مرحله نيز فراز و نشيب خواص دوران خودش را داشت مثلاً اينكه در خاطرات خودش ذكر مينمودند گاهي ميشد براي تهيه كتاب سه ماه از اوايل سال ميگذشت تا اينكه من هنوز پول نداشتم كه كتاب تهيه نمايم و مجبور بودم در ايان تعطيل كتاب دوستانم را بگيرم و رونوشت بنويسم براي روزهاي هفته.
امورا اجتماعي: ايشان در حد خودش به درجهاي رسيده بود كه بيشتر اختلافات را با وساطت حل مينمود و گاهي چنان به درد دل گوش ميداد گوي وظيفه ايفا ميكند كه شايد بتواند كاري براي آن درد دل كننده كند.مرحله سوم كه مرحله مسائل جنگ و جهاد ميباشد بپردازيم ايشان با عضويت در سپاه و بسيج و طي گذراندن مراحل سخت آموزش بسيار فرد كارآمدي بودند . به طوري كه در اين مسئله خيلي وقت گذاشتند و خيلي اهميت ميدادند تا سرحد جان خود ايستادگي كردند و اصرار داشتند به احترام به شهداء و ادامه راه آنها به نحو احسن. شهيد حسيني دوران زيادي در كردستان جبهه های جنوب به سر بردند
السلام علیک علی بن الحسین (ع)
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
@shahidmostafamousavi