هدایت شده از جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
شهادت همچون مولا امام حسین (ع)
شهید عبدالعلی ناظم پور
تاریخ تولد: ۱۸ / ۱۰ / ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۴ / ۱۱ / ۱۳۶۵
محل تولد: فارس/جهرم
محل شهادت: شلمچه
همرزم فرمانده گردان تخریب لشکر33 المهدی (عج) بود، فرماندهی تخریب شدن یعنی قبول یکی از مشکل ترین مسئولیت های جنگ و دست تقدیر.عبدالعلی دلبسته فرمانده اش خلیل مطهرنیا بود خلیل هم خیلی به او علاقه داشت او در حالی که 17 ماه و شش روز از ازدواجش میگذشت با اصابت گلوله توپ به شهادت رسیدعلی و خلیل هر دوتایشان از جهرم به جبهه رفته بودند،هر دو رفته بودند لشکر المهدی (عج) هر دو فرمانده بودندبا هم دویده بودند با هم زخم خورده بودند با هم خندیده و گریه کرده بودندعملیات به عملیات پا به پای هم و آخر کار هم هر دوتایشان در عملیات کربلای5شهید شدندمحل شهادت هر دو شلمچه است،هردو ترکش به سرشان و هر دو مثل مولایشان حسین(ع) سر بر بدن نداشتندایام میلاد حضرت زهرا(س) بود میهمان همان کسی شده بودکه خیلی دوستش داشتند و خیلی برایش می سوختند.آیت الله حق شناس بالای سر خودش برای عبدالعلی و خلیل دو تا قبر در نظرگرفت کنار بقیه شهدا،گلزار شهدای فردوس.و تو دوست عزیز هر وقت آمدی جهرم و گذارت به گلزار شهدای فردوس افتاد خواهی دید که هر دو کنار هم خوابیده اند آرام اما بدون سر یادت نرود قبل از این که فاتحه بخوانی بگویی:السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
#سردار_شهید_عبدالعلی_ناظمپور
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
هدایت شده از جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
اول اسفند سالروز شهادت
شهیدی که رهبر انقلاب
او را اعتلای اسلام دانست
حاج همّت عاشق او بود
و او را بسیجی واقعی مینامید،
حاجاحمدمتوسلیان نبوغش را دریافت
و مسئولیت توپخانه لشکر ۲۷ را به او داد...
شهید حاج محمدابراهیم همت:
«خدا گواه است که این بچه حزب اللهی یکی از مفاخر اسلام بود. بیشاز سهسال در جبهه حضور داشت. وقتی آمده بود به سپاه مریوان، نه بسیجی بود، نه پاسدار، یک دست لباس سرباز پوشیده بود. در این سه سال با همین یکدست لباس زندگی کرد، همان را می شست و میپوشید. یک جفت کفش هم داشت که کف آن ساییده شده بود. یک ریال حقوق دریافت نکرد. پولی را هم که پدر و مادرش به او می دادند با بچه ها می گذاشتند روی هم تا یک قبضه خمپاره برای توپخانه بخرند. در کردستان اول از خمپاره ۶۰ شروع کرد بعد رفت سراغ ۸۰، بعد آمد توپخانه ۱۰۵ و... همه این مهارت ها را یاد گرفت و بعد آمد روی موشک. موشک را تا آن موقع هیچ کس نمی توانست استفاده کند. انسان بسیار عجیبی بود.»
شهید_سردار_علیرضا_ناهیدی
روحششادباذکرصلوات
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
هدایت شده از جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
دو بار شیمیایی شدم،
یک بار اسفند سال۶۲ در عملیات خیبر. صبح عملیات من که فرماندهی اطلاعات لشکر بودم، با شهید زینالدین سوار بالگرد شنوک ارتش شدیم،شنوک داخل جزیره نشست. آن جا ماموریت یافتم که برای اطلاع از وضعیت استقرار نیروها از موقعیت آنها سرکشی کنم که در همان سرکشی عراق شیمیایی زد و همان جا مجروح شدم.
فروردین۶۷ عراق برای این که فاو را پس بگیرد، آن جا را بمباران شیمیایی کرد. این جا دوباره شیمیایی شدم و مشکلاتم بیشتر شد.سال۱۴۰۰ به کرونا مبتلا شدم.
یک روز بعد از نماز صبح احساس کردم ریهام خیلی سنگین و تنفسم سخت شده. احساس کردم مثل آدمی شدهام که دور سرش پلاستیک کشیدهاند و رفته داخل آب و هیچ هوایی داخل پلاستیک وجود ندارد، هرچه نفس میکشیدم اکسیژنی وارد ریهام نمیشد، احساس خفگی شدید داشتم، داخل پذیرایی میدویدم و ها ها میکردم و نفس نفس میزدم.
حالتی شدم که چند دقیقه اکسیژن جذب نکرده بودم و یقین پیدا کردم که آخر کار است.
اطرافم را نگاه میکردم که چه زمانی عزرائیل بر من وارد میشود. یک مرتبه در این حالت چشمم به عکس "حاج قاسم" و "شهید زینالدین"افتاد؛ ناخودآگاه دلم شکست و خدا را به حرمت این دو شهید قسم دادم. گفتم:《خدایا! اینها نزد تو آبرو دارند و اگر صلاحم هست به حرمت این دو شهید من را از این وضعیت خارج کن.》
این نجوا انگار همچون آبی روی آتش بود. حالم بهتر شده بود. از خوشحالی در خانه میدویدم و فریاد میزدم.
راوی:سردار حاج محمد میرجانی فرماندهی اسبق لشکر۱۷ علیبنابیطالب علیهالسلام
کانال سیدمصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
هدایت شده از جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
🕊🌹بسم الله الرحمن الرحیم
بسیجی شهید محمد امام بخش
تولد ۵ فروردین ۱۳۴۷ بافت استان کرمان
شهادت اول اسفند ۱۳۶۵ شلمچه
سن موقع شهادت ۱۸ سال
سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز
به نام در هم کوبنده ستمگران. تنها راه سعادت؛ ایمان، جهاد و شهادت است.
خدایا با یاد تو به جبهه آمدهام، نه برای انتقام، بلکه به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم
پای در چکمه میکنم و امام زمان(عج) و نایب برحق او را به یاری میطلبم و از او میخواهم که به آن راه که خود صلاح میداند، هدایتم کند
هدفم، مکتبم، اسلامم و مرادم؛ روح الله است و هر قدمی که برمیدارم، هر گلولهای شلیک میکنم و قلب دشمن را هدف میسازم، به یاری خدا است.
هر گلولهای که به بدنم میخورد، دردش را، زجرش را که شیرینتر از عسل میباشد را با یاری خدا تحمل میکنم
بدانید دنیا ماندنی نیست پس چه بهتر که انسان در راه خدا و برای برقراری نظام جمهوری اسلامی، که دنیای مسلمین به آن چشم دوختهاند، این جان ناقابل را فدا کند
از برادران میخواهم که راه شهدا را که راه اباعبدالله الحسین(ع) است، را ادامه بدهند
هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدای عزیزی که امروز سالگرد شهادتشان میباشد و این شهید عزیز فاتحه باصلوات
دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
هدایت شده از جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
💢سرلشکر باقری: اگر تجاوزی به ایران صورت بگیرد، منطقه دیگر آرامش نخواهد داشت
▪نه فقط رژیم صهیونیستی، بلکه آرامش و امنیت کسانیکه فضا و پایگاه در اختیار رژیم میگذارند و از جنایات آنها حمایت کنند هم به خطر خواهد افتاد.
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
هدایت شده از جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭 اتفاقی عجیب برای این شهید عزیز
شهید سیدحسن ولی یکی از شهدای شهرستان آمل میباشد که در حین تحویل پیکرش به خانواده اتفاق بسیار عجیبی افتاد.
سید حسن بسیار به کبوتر و پرورش آنها علاقه داشت و به آنها عشق میورزید.
خواهر این شهید بزرگوار میگوید:
وقتی حسن دو دستش را باز میکرد، کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند و وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن با آن روانه میشد رفته و برگشتند.
ظاهرا فهمیده بودند حسن قرار است شهید شود.
بعد از خبر شهادت سیدحسن به خانوادهاش، مادرش اصرار کرد دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهید ببریم و میگفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت.
خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید میشدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند.
وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه رسید مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتران به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان دادند و با شهید همراه گشتند،
🎥در فیلم این صحنه ها را ببینید
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی🔻
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi