کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
گمشده هور43
.... سردار حاج علی هاشمی ....
عقد تمام شده است و قمر برگشته بوشهر. با رسميه صحبت میکنم و قرار می گذاریم تا زودتر مراسم عروسی برگزار شود تا به بقیه کارهایم برسیم. مبعث در پیش است. با خانواده خاله صحبت میکنم و قرار می شود عروسی ده روز دیگر که مبعث است برگزار شود. می آیم تا به ننه خبر دهم و خودش را آماده کنند که عروسی است از تعجب اصلا نمی داند باید به من چه بگویند
- علی، نه به اون موقه که التماس میکردیم نه به الان. قمر تازه رفته بوشهر.
- غصه اینها رو نخور، خودم خبرش میکنم بیان
قمر خودش را به عروسیم رساند اما خیلی اخمهایش در هم است تا مرا می بیند شروع میکند.
- این چه وضعیه برای ما درست کردی؟ ما اصلا آمادگی نداریم. این شد عروسی، هول هولکی
- عیب نداره خب عروسی ما جنگیه دیگه.
دارد حرص میخورد اما می داند که حریفم نمی شود خودش و عروس دنبال کارها هستند و من هم میروم جزیره و سر میزنم. بچه ها بهانه دستشان آمده و مرا دست گرفتند و میگویند
- مبارک باشه علی، داماد شدۍ خوبه دیگه، جزیره رو که سند زدی ناز پشت قباله خانم
- باشه بابا: لازم نیست خودشیرینی کنید همه دعوتید عروسی مبعث. خونه ی خودمون
- داماد تشریف نمیبرید امروز، مبعثه ها
۔ نگاه که میکنم، می بینم همه بچه های قرارگاه به من چشم دوخته اند
- تا شما نرید که ما ننمی تونیم شال و کلاه کنیم و بیایم. یک امروزو على دست از سر جزیره بردار برو به زندگیت برس.
- باشه یک جلسه پیش آمده. شما بريد من میام
ادامه دارد.
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
هدایت شده از گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️مداحی بسیار زیبای ترکی
از ترک های کشور عراق-کرکوک
که در کربلا هم زیاد پخش می شود.
اگه حالتون عوض شد ما را همدعا کنین
▪️بیاد شهدا
🏴التماس دعا
https://t.me/joinchat/GidENESGmuKn2mBRuXiDuQ
📖 #خاطرات_شهدا
🌹 #نماز_شب
اومد بهم گفت : " میشہ ساعت 4 صبح بیدارم ڪنے تا داروهام رو بخورم ؟ "
ساعت 4 صبح بیدارش ڪردم ،
تشڪر ڪرد
و بلند شد از سنگر رفت بیرون ...
بیست الی بیست و پنج دقیقہ گذشت ، اما نیومد ...
نگرانش شدم ؛
رفتم دنبالش و دیدم یہ قبر ڪنده و توش نماز شب مےخونہ و زار زار گریہ مےڪنہ !
بهش گفتم :
" مرد حسابـے تو ڪہ منو نصف جون ڪردے !
مےخواستے نماز شب بخونے چرا بہ دروغ گفتے مریضم و مےخوام داروهام رو بخورم ؟! "
برگشت و گفت :
" خدا شاهده من مریضم ،
چشماے من مریضہ ، دلم مریضہ ،
من 16 سالمہ !
چشام مریضہ ! چون توی این 16 سال امام زمان عج رو ندیده ...
دلم مریضہ ! بعد از 16 سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار ڪنم ...
گوشام مریضہ ! هنوز نتونستم یہ صداے الهـے بشنوم ...
بخشی از زيبایی های وقايع کربلا ...!
✿ زيباترین خواهش یک زن ↯
همراه کردن زهير با امام حسین (ع) توسط همسرش
✿ زيباترين بازگشت ↯
توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (ع)
✿ زيباترين وفاداری ↯
آب نخوردن حضرت اباالفضل (ع) در شط فرات
✿ زيباترين جنگ ↯
نبرد حضرت علی اکبر (ع) با دشمن
✿ زيباترين واکنش ↯
پرتاب کردن سر وهب توسط مادرش به طرف دشمن
✿ زيباترين پاسخ ↯
احلیٰ مِن الْعَسَل جناب قاسم ابن الحسن(ع)
✿
هدایت شده از با نوای کاروان
panahian-@yaa_hossein.mp3
1.47M
هدایت شده از با نوای کاروان
mansourarzi-@yaa_hossein.mp3
9.38M
#محرم97
#شب_ششم
🎵روضه سوزناک شهادت حضرت قاسم بن الحسن
🎤منصور #ارضی
#روضه
🆔 @yaa_hossein 🏴