❤️
🌹حجةالاسلام والمسلمین فضلالله محلاتی ۱ اسفند سال۱۳۶۴ش[۱۰] به همراه چندتن ازنمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسؤولین دولتی، قضات، نیروهای عالی رتبه ارتش وتعدادی ازروحانیون باهواپیمای اف۲۷ عازم جبهههای جنگ بودند که هواپیمای آنها باکمک اطلاعاتی عوامل داخلی مورد حمله دوفروندجنگنده عراقی قرار گرفت ودر۲۵کیلومتری شمال اهواز سقوط کرد و همه سرنشینان آن که نزدیک به ۵۰نفر بودند به شهادت رسیدند. بدن وی درقم درحرم حضرت معصومه(س) دفن شد.
🌹روز شهادت وی در تقویم رسمی ایران با اسم «روحانیت و دفاع مقدس» اسمگذاری شده است.
🌹اسامی برخی ازشهدای همراه
خلبان سرهنگ درویش
کمک خلبان عباس جاهدی
سرگرد داود مقرنس
پاسدار عبدالله فیاضی
مهدی یعقوبی(نماینده مجلس)
سید ابوالقاسم داودالموسوی دامغانی(نماینده مجلس)
علی معرفیزاده(نماینده مجلس)
محمد کلاتهای(نماینده مجلس)
نورالدین رحیمی(نماینده مجلس)
ابوالقاسم رزاقی(نماینده مجلس)
غلامرضا سلطانی(نماینده مجلس)
پاسدار امیر محمودی منش
سید حسن شاهچراغی(نماینده مجلس)
محمد مصطفوی کرمانی(قاضی دادگستری)
فرجالله نصیری(قاضی دادگستری)
محمدجواد صدقیان کاشی(قاضی دادگستری)
علی محبی(قاضی دادگستری)
مهدی آشوری(قاضی دادگستری)
احمد خان احمدلو(قاضی دادگستری)
حسن خضری(قاضی دادگستری)
میرولی رفیعی راد(قاضی دادگستری)
محمد خداپرست(قاضی دادگستری)
جعفر نیری(قاضی دادگستری)
محبوب شیری(قاضی دادگستری)
سیداحمد قاسمیان(کارآموز قضائی)
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
┄┅┄┅┄፨•.﷽.•፨┄┅┄┅┄
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#شهیدانهـ ❄️💙
منبرا#شهادتاصرارنمۍکنم.❌.☝️🏽
آنقـدرکارمۍکنم 💪
کہلایق#شهادتشوم˘˘
وخدا😇منرابخرد...🌿
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌹
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
❤️
بسمـ رب الشـهدا.....
بیتابی دختران خردسال شهید سیدعلی حسینی بر پیکر پدر
پیکر این سید غریب شهید در نسیمشهر، تشییع شد. | ۱۷ بهمن ۱۴۰۲
گفتند که هیچ ایرانی ای در این عملیات صهیونیست ها کشته نشد، اما نگفتند که در راه امنیت ایران و ایرانی چه جوانانی از لشکر افغانستانی های فاطمیون شهید شدند..
شهید حسینی که از نیروهای برجسته و نزدیک به حاج قاسم سلیمانی بود به همراه نیروهایش از سال ۲۰۱۹ در شرق سوریه مستقر شد و نقش کلیدی در مبارزه با گروهک تروریستی داعش داشت؛
شهید حسینی ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ به همراه تعدادی از نیروهای لشکر فاطمیون در استان دیروالزور سوریه در حملات هوایی جنگندههای اشغالگران آمریکایی به شهادت رسیدند.
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
❤️
خاطره ای عجیب از عنایت شهدا
تلفن زنگ خورد وخبر دادند که دوپسرعمویش که از بازاری های تهران بودندبرای کاری به اهواز آمده اند و مهمان آنان خواهند شد.آشوبی در دلش پیدا شد.حقوق بچه هاچند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و او این مدت رابا نسیه گرفتن از بازار گذرانده بود..نمی خواست شرمنده ی اقوامش شود.
آن طور که خودش تعریف می کرد از سادات و اهل تهران بود و پدرش از تجار بازار تهران.
علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقش به شهدا، حجره ی پدر را ترک کرد و به همراه بچه های تفحص لشکر27 محمد رسول الله راهی مناطق عملیاتی جنوب شد.
یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان. بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کرد و همسرش را هم با خود همراه کرد.
یکی دو سالی گذشته بود و او و همسرش این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص می گذراندند. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلشان، از یاد خدا شاد بود و زندگیشان، با عطر شهدا عطرآگین. تا اینکه...
تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دوپسرعمویش که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان آنان خواهند شد. آشوبی در دلش پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و او این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بود... نمی خواست شرمنده ی اقوامش شود.
با همان حال به محل کارش رفت و با بچه ها عازم شلمچه شد.
بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردند و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد. شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری...گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما او...
استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادند و کارت شناسایی شهید به او سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید،به بنیاد شهید تحویل دهد.
قبل از حرکت با منزلش تماس گرفت و جویای آمدن مهمان ها شد و جواب شنید که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرش وقتی برای خرید به بازار رفته مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرده اند به علت بدهی زیاد، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرش هم رویش نشده اصرار کند...
با ناراحتی به معراج شهدا برگشت و در حسینیه با شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداخت...
"این رسمش نیست با معرفت ها. ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم..". گفت و گریست.
دو ساعت راه شلمچه تا اهواز را مدام با خودش زمزمه کرد: «شهدا! ببخشید. بی ادبی و جسارتم را ببخشید.»
وارد خانه که شد همسرش با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس او کسی در خانه را زده و خود را پسرعموی همسرش معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسر او بدهکار بوده و حالا آمده که بدهی اش را بدهد. هر چه فکرکرد، یادش نیامد که به کدام پسرعمویش پول قرض داده است...با خود گفت هر که بوده به موقع پول را پس آورده.
لباسش را عوض کرد و با پول ها راهی بازار شد. به قصابی رفت. خواست بدهی اش را بپردازد که در جواب شنید:بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است. به میوه فروشی رفت...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بود سر زد. جواب همان بود..بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.
گیج گیج بود. مات مات. خرید کرد و به خانه بر گشت و در راه مدام به این فکر می کرد که چه کسی خبر بدهی هایش را به پسرعمویش داده است؟ آیا همسرش؟
وارد خانه شد و پیش از اینکه با دلخوری از همسرش بپرسد که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته ... با چشمان سرخ و گریان همسرش مواجه شد که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار می گریست..
جلو رفت و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودند در دستان همسرش دید. اعتراض کرد که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
همسرش هق هق کنان پاسخ داد: خودش بود. خودش بود.کسی که امروز خودش راپسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. به خدا خودش بود.... گیج گیج بود.مات مات...
کارت شناسایی را برداشت و راهی بازار شد. مثل دیوانه ها شده بود. عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می داد. می پرسید: آیا این عکس،عکس همان فردی است که امروز..
نمی دانست در مقابل جواب های مثبتی که شنیده چه بگوید...مثل دیوانه هاشده بود. به کارت شناسایی نگاه می کرد. شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری...وسط بازار ازحال رفت.
پی نوشت۱.این خاطره در مراسم تشییع این شهید بزرگوار، توسط این برادر برای حضار بیان شد.
پی نوشت۲.آدرس مزار این شهید: کیلومتر۵ جاده ساری نکا، بعد از بیمارستان سوانح و سوختگی، قبل از روستای خارکش در بقعه امام زاده جبار
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سه تا دیگه پسر دارم اونا هم فدای اسلام
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi
31.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 گزیده ای از سخنرانی شنیدنی سردار حمید عسگری ، رزمنده محبوب و معتمد همدانی با موضوع مطالبه گری
#پاسدار_تراز_انقلاب
#لشگر_جوان_مومن_انقلابی
#مطالبه_گری
#مطالبه
🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانهای جامعه سهیم باشید.
کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷
@shahidmostafamousavi
کانال استیکر🔻
@shahidaghseyedmostafamousavi