🔴سیری بر زندگی آقا عبدالحسین
🔴شهیدعبدالحسین برونسی/قسمت اول
🔷تولد و کودکی
🔹سال۱۳۲۱در روستای گلبوی کدکن از توابع تربت حیدریه به دنیا آمد.
🔹تا کلاس چهارم ابتدایی را در تنها مدرسه ی روستا درس خواند. با اینکه کار میکرد اما همیشه نمره هایش خوب بود؛ یک روز که از مدرسه آمد بی مقدمه گفت:دیگر به مدرسه نمی رود. وقتی پدر و مادرش علت را جویا شدند اول گریه کرد بعد با بغض و غیظ از عمل ناشایست معلم طاغوتی مدرسه گفت. عبدالحسین با چشم خودش او را با دختری دیده بود.
🔹از فردای آن روز جای مدرسه به مکتب رفت و قرآن را آموخت.
#در_امتداد_عاشورا
#شهید_عبدالحسین_برونسی
ادامه دارد...
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔴سیری بر زندگی آقا عبدالحسین
🔴شهیدعبدالحسین برونسی/قسمت سوم
🔷مبارزات انقلابی و زندگی در مشهد(پارت اول)
🔹پیش از ازدواج، امام را می شناخت و رساله شان را داشت؛ رساله ای که با همه رساله ها فرق می کرد.
عکس امام را روی جلد آن زده بود. اگر او را می گرفتند مجازات سنگینی داشت.
🔹خیلی زود در خط مبارزه افتاد.
حسابی هم بی پروا بود.
اصل مبارزه اش با طاغوت از زمان قانون تقسیم اراضی شروع شد.
بزرگ و کوچک روستا هر چه عز و التماس کردند که بیا و مثل بقیه زمین کشاورزی بگیر وگرنه تا آخر عمرت رعیت می مانی قبول نکرد.
گفت:«این زمین ها قاطی با مال صغیر و یتیم است. اصلا چیزی را که طاغوت تقسیم کند نجس در نجس است.»
#در_امتداد_عاشورا
#شهید_عبدالحسین_برونسی
ادامه دارد...
➖➖➖➖➖➖➖
شهیده نسرین افضل
🔴سیری بر زندگی آقا عبدالحسین 🔴شهیدعبدالحسین برونسی/قسمت سوم 🔷مبارزات انقلابی و زندگی در مشهد(پارت
🔴سیری بر زندگی آقا عبدالحسین
🔴شهیدعبدالحسین برونسی/قسمت چهارم
🔷مبارزات انقلابی و زندگی در مشهد(پارت دوم)
🔹 یک روز باروبنه اش را بست و رفت مشهد زیارت.
رفتن همان و ماندگار شدن همان. نامه نوشته بود و آدرس را برای همسرش فرستاده بود.
🔹زندگی در مشهد را با سبزی فروشی شروع کرد.
خیلی ماندگار نشد؛ گفته بود:«با زن های بی حجاب زیاد سروکار دارم. سبزی فروش هم آدم درستی نیست ، سبزی ها را در آب می ریزد تا سنگین تر بشوند. نمی خواهم گرفتار مال حرام بشوم.»
بعد از سبزی فروشی رفت لبنیاتی که آنجا هم نماند.
می گفت:«کم فروشی می کند. جنس بد را قاطی خوب می کند و به قیمت بالا می فروشد.»
از فردا صبح زود با یک بیل و کلنگ رفت سر گذر ایستاد.
عبدالحسین نان پاک و حلال بنایی را به نان حرام ترجیح می داد.
#در_امتداد_عاشورا
#شهید_عبدالحسین_برونسی
ادامه دارد...
➖➖➖➖➖➖➖➖
شهیده نسرین افضل
🔴#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری ✍ معرفی شهید عزیز، محمدهادی ذوالفقاری 🔹نام پدر«رجبعلی» 🔹تاریخ تولد«۱۳۶
🔴سیری بر زندگی آقا محمدهادی
🔴شهید محمدهادی ذوالفقاری/قسمت اول
🔷شهید ذوالفقاری در یک نگاه
🔹شب شهادت امام هادی(علیه السلام) به دنیا آمد. برای همین نامش را محمدهادی گذاشتند. او دلداده ی امام هادی(علیه السلام) شد و در شهر امام هادی(علیه السلام) "سامرا" به شهادت رسید. شب جمعه به دنیا آمد و شب جمعه نیز به خاک سپرده شد.
🔹در اردوهای جهادی و راهیان نور شرکت می کرد. عضو فعال بسیج و از فعالان فرهنگی مسجد و هیئت بود.
🔹به تحصیل در حوزه علمیه علاقه مند و در سال ۱۳۹۰ وارد حوزه علمیه«حاج ابوالفتح» شد و در بهمن ماه همان سال، مقدمات سفر، اقامت و ادامه تحصیل در حوزه علمیه نجف اشرف برایش مهیا شد و به عراق رفت.
🔹هادی به کتاب های خصائص الحسینیه، معراج السعاده و سلام بر ابراهیم علاقه داشت.
🔹فیلم«خداحافظ رفیق»را دوست داشت.
🔹شخصیت های مورد علاقه اش، آقا سید علی قاضی، آیت الله کشمیری، جون غلام اباعبدالله(علیه السلام) و شهید ابراهیم هادی بودند.
🔹کم غذا میخورد و کم می خوابید. بیشتر روزها را روزه بود.
🔹شهریه ی حوزه را نمی گرفت. از آن طلبه هایی بود که به فکر تهذیب نفس و عمل به دستورهای دین هستند.
🔹این اواخر، روز به روز حالات معنوی او بهتر می شد.
رابطه ی خود را با دوستان در حد سلام و علیک رسانده بود.
بیشتر غذایش چای و بیسکویت شده بود.
🔹در خط مقدم نبرد هم وظیفه ی روحانی و مبلغ بودن خود را فراموش نمی کرد. به رزمندگان عراقی درس معنویت و توسل می داد.
🔹در خورد غذا احتیاط می کرد. هر غذایی را نمی خورد. برایش مهم بود غذایی که می خورد چگونه تهیه شده است.
🔹بسیاری از فعالیت هایش را بی سر و صدا و گمنام انجام می داد.
🔹اهل عبادت و زیارت بود. وقتی به حرم معصومین(علیه السلام) می رسید، دیگر در حال خود نبود.
🔹در مقابله با فتنه گران سال ۱۳۸۸ علیه اغتشاشگران مقابل دانشگاه، ایستاد و مجروح شد.
#در_امتداد_عاشورا
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
✅ادامه دارد....