eitaa logo
شهیده نسرین افضل
536 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
4.3هزار ویدیو
9 فایل
شهیده نسرین افضل پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب. » ادمین خانم هادی دلها : @HADiDelhaO00
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴سیری بر زندگی آقا عبدالحسین 🔴شهیدعبدالحسین برونسی/قسمت اول 🔷تولد و کودکی 🔹سال۱۳۲۱در روستای گلبوی کدکن از توابع تربت حیدریه به دنیا آمد. 🔹تا کلاس چهارم ابتدایی را در تنها مدرسه ی روستا درس خواند. با اینکه کار میکرد اما همیشه نمره هایش خوب بود؛ یک روز که از مدرسه آمد بی مقدمه گفت:دیگر به مدرسه نمی رود. وقتی پدر و مادرش علت را جویا شدند اول گریه کرد بعد با بغض و غیظ از عمل ناشایست معلم طاغوتی مدرسه گفت. عبدالحسین با چشم خودش او را با دختری دیده بود. 🔹از فردای آن روز جای مدرسه به مکتب رفت و قرآن را آموخت. ادامه دارد... ➖➖➖➖➖➖➖➖
🔴سیری بر زندگی آقا عبدالحسین 🔴شهیدعبدالحسین برونسی/قسمت سوم 🔷مبارزات انقلابی و زندگی در مشهد(پارت اول) 🔹پیش از ازدواج، امام را می شناخت و رساله شان را داشت؛ رساله ای که با همه رساله ها فرق می کرد. عکس امام را روی جلد آن زده بود. اگر او را می گرفتند مجازات سنگینی داشت. 🔹خیلی زود در خط مبارزه افتاد. حسابی هم بی پروا بود. اصل مبارزه اش با طاغوت از زمان قانون تقسیم اراضی شروع شد. بزرگ و کوچک روستا هر چه عز و التماس کردند که بیا و مثل بقیه زمین کشاورزی بگیر وگرنه تا آخر عمرت رعیت می مانی قبول نکرد. گفت:«این زمین ها قاطی با مال صغیر و یتیم است. اصلا چیزی را که طاغوت تقسیم کند نجس در نجس است.» ادامه دارد... ➖➖➖➖➖➖➖
شهیده نسرین افضل
🔴سیری بر زندگی آقا عبدالحسین 🔴شهیدعبدالحسین برونسی/قسمت سوم 🔷مبارزات انقلابی و زندگی در مشهد(پارت
🔴سیری بر زندگی آقا عبدالحسین 🔴شهیدعبدالحسین برونسی/قسمت چهارم 🔷مبارزات انقلابی و زندگی در مشهد(پارت دوم) 🔹 یک روز باروبنه اش را بست و رفت مشهد زیارت. رفتن همان و ماندگار شدن همان. نامه نوشته بود و آدرس را برای همسرش فرستاده بود. 🔹زندگی در مشهد را با سبزی فروشی شروع کرد. خیلی ماندگار نشد؛ گفته بود:«با زن های بی حجاب زیاد سروکار دارم. سبزی فروش هم آدم درستی نیست ، سبزی ها را در آب می ریزد تا سنگین تر بشوند. نمی خواهم گرفتار مال حرام بشوم.» بعد از سبزی فروشی رفت لبنیاتی که آنجا هم نماند. می گفت:«کم فروشی می کند. جنس بد را قاطی خوب می کند و به قیمت بالا می فروشد.» از فردا صبح زود با یک بیل و کلنگ رفت سر گذر ایستاد. عبدالحسین نان پاک و حلال بنایی را به نان حرام ترجیح می داد. ادامه دارد... ➖➖➖➖➖➖➖➖
شهیده نسرین افضل
🔴#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری ✍ معرفی شهید عزیز، محمدهادی ذوالفقاری 🔹نام پدر«رجبعلی» 🔹تاریخ تولد«۱۳۶
🔴سیری بر زندگی آقا محمدهادی 🔴شهید محمدهادی ذوالفقاری/قسمت اول 🔷شهید ذوالفقاری در یک نگاه 🔹شب شهادت امام هادی(علیه السلام) به دنیا آمد. برای همین نامش را محمدهادی گذاشتند. او دلداده ی امام هادی(علیه السلام) شد و در شهر امام هادی(علیه السلام) "سامرا" به شهادت رسید. شب جمعه به دنیا آمد و شب جمعه نیز به خاک سپرده شد. 🔹در اردوهای جهادی و راهیان نور شرکت می کرد. عضو فعال بسیج و از فعالان فرهنگی مسجد و هیئت بود. 🔹به تحصیل در حوزه علمیه علاقه مند و در سال ۱۳۹۰ وارد حوزه علمیه«حاج ابوالفتح» شد و در بهمن ماه همان سال، مقدمات سفر، اقامت و ادامه تحصیل در حوزه علمیه نجف اشرف برایش مهیا شد و به عراق رفت. 🔹هادی به کتاب های خصائص الحسینیه، معراج السعاده و سلام بر ابراهیم علاقه داشت. 🔹فیلم«خداحافظ رفیق»را دوست داشت. 🔹شخصیت های مورد علاقه اش، آقا سید علی قاضی، آیت الله کشمیری، جون غلام اباعبدالله(علیه السلام) و شهید ابراهیم هادی بودند. 🔹کم غذا میخورد و کم می خوابید. بیشتر روزها را روزه بود. 🔹شهریه ی حوزه را نمی گرفت. از آن طلبه هایی بود که به فکر تهذیب نفس و عمل به دستورهای دین هستند. 🔹این اواخر، روز به روز حالات معنوی او بهتر می شد. رابطه ی خود را با دوستان در حد سلام و علیک رسانده بود. بیشتر غذایش چای و بیسکویت شده بود. 🔹در خط مقدم نبرد هم وظیفه ی روحانی و مبلغ بودن خود را فراموش نمی کرد. به رزمندگان عراقی درس معنویت و توسل می داد. 🔹در خورد غذا احتیاط می کرد. هر غذایی را نمی خورد. برایش مهم بود غذایی که می خورد چگونه تهیه شده است. 🔹بسیاری از فعالیت هایش را بی سر و صدا و گمنام انجام می داد. 🔹اهل عبادت و زیارت بود. وقتی به حرم معصومین(علیه السلام) می رسید، دیگر در حال خود نبود. 🔹در مقابله با فتنه گران سال ۱۳۸۸ علیه اغتشاشگران مقابل دانشگاه، ایستاد و مجروح شد. ✅ادامه دارد....