eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.5هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
289 ویدیو
405 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ غفلت حوزوی و دار انگلیسی 🔹با وجود گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی هنوز هم در حوزه علمیه هستند که دخالت روحانیت در سیاست را با عناوین مختلف؛ از جمله «لزوم پرهیز از آلودگی سیاسی»، «عدم ورود به مسائل جناحی»، «پرداختن به مباحث عمیق علمی» و... زیر سؤال می‌برند. شکی نیست که روحانیت در همه جا باید نماد باشد؛ به مسائل جناحی و شخصی ورود نکند و پایبند به مبانی علمی عمیق باشد امّا عدم ورود روحانیت به سیاست باعث می‌شود که قوای حکومتی به تدریج فاسد شوند و از درون تهی شود و به عقب بازگردد: 🔸«... روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند؛ و با و تبليغات مسمومِ مُلهم از غرب، كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مى‌گرفت، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونه‌اى ساخته بودند كه دخالت در از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود! و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد؛ و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد؛ و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم. مع الأسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بی‌خبر از دنيا ديده مى‌شود. در حالى كه اگر در هر شهرى و استانى چند نفر مؤثر افكار، مثل شهيد، را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مى‌رفت، و قانون اساسى با متمم آن، كه مرحوم حاج در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمى‌گرديد، و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنج‌هاى طاقت فرسا را نمى‌كشيدند.» (صحيفه امام، ج١٨، ص: ٣٣۵) 📄پرونده بنیاد تاریخ‌پژوهی در رابطه با نسبت حوزه علمیه، شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری و انحراف مشروطه 🔸برگرفته از: کانال بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم. ✳️ @ShahidRabe
🔸ارسالی یکی از مخاطبین محترم🔰 🌹 امروز ١١ مرداد است در سال ١٢٨٨ شهادت مرجع شهید آیت الله العظمی شیخ فضل الله نوری اتفاق افتاد . ‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری ( ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...😭😥‼️ در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد . مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند . دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد .😨 هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم . یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد . غریبه بود. جلو آمد . بالای جنازه ایستاد. جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و به سر و صورت آقا .......😔 ▪️تحویل جنازه عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. ........ لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. ▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم. کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشت‌دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان. 🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست. همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم. شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ - ۷۲ ✳️ @ShahidRabe
👓 سالروز مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) نائب الزیاره تمام اعضای کانال بر سر مزار آن شیخ شهید هستیم... کسی که به حق از فقهای و سیاستمداران بود و قدرش در زمان خود مجهول ماند! 🔸برگرفته از کانال زیتون ✳️ @ShahidRabe
🔸ارسالی یکی از مخاطبین محترم بسم الله الرحمن الرحیم 🔹11 مرداد سالگرد شهادت مرجع شهید علامه رحمه الله علیه است. او در سال 1288 شمسی از سوی فاتحان تهران و طرفداران به جرم مخالفت با مشروطه اعدام شد. 🔹 شیخ ابراهیم زنجانی وکیل مجلس اما فراماسونر و عضو لژ بیداری است. او شخصیتی روحانی و رئیس دادگاهی است که شیخ فضل الله را محاکمه و به اعدام محکوم می کند. بخشی از اتهامات شیخ فضل الله نوری که توسط شیخ ابراهیم زنجانی در جلسه دادگاه قرائت می گردد چنین است: ... به چه دلیل و کلاء را و دهری خواندی؛ آیا تصور نکردی که در قانون انتخابات به عموم اهل ایران دستورالعمل داده شده که هر کس را متدین و امین دانند انتخاب کنند؟ آیا همه مردم بابی بودند که بابی انتخاب کردند با سایرین غیر بابی بودند در میان خود امین تر از بابی نیافتند یا ... 🔹 تاریخ گواهی می دهد که بسیاری از عناصر بابی و فراماسونر در بین مشروطه خواهان نفوذ کرده بودند و یکی از دغدغه های شیخ فضل الله نوری که او را به مخالفت با مشروطه خواهان وادار کرد همین مطلب است. ممکن است برخی سخنان مرحوم شیخ فضل الله نوری امروز و در فضای جمهوری اسلامی برای ما قابل قبول نباشد اما نباید به بهانه آنها، انحراف سران مشروطه و دشمنی آنها با اسلام را نادیده گرفت. 🔹 بیش از صد سال از شهادت شیخ فضل الله نوری می گذرد و روشنفکران سرزمین ما که تبار خود را در مشروطیت جستجو می کنند نه تنها از کشتن مرحوم شیخ فضل الله نوری تبری نمی جویند بلکه با جستجوی سخنان و مواضع و اقدامات شیخ، جنایت مشروطه خواهان را توجیه می کنند. 🔹 رحمت خدا بر مرحوم طالقانی و جلال آل احمد که علیرغم علقه و قرابتشان با جریان روشنفکری از جنایتی که بر شیخ شهید روا داشته شده تبری جستند. مرحوم آیه الله طالقانی کشته شدن آقا شیخ فضل‌الله نوری را لکّه ننگی در تاریخ مشروطیت می داند. 🔹 جلال آل احمد نیز در کتاب خدمت و خیانت روشن‌فکران چنین نوشت: «از آن روز بود که نقش غرب‌زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از ۲۰۰ سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد» 🔹 بی انصافی جریان روشنفکری تا آنجا پیش می رود که به توهین به جسم و جسد شیخ بسنده نکرده، شخصیت او را نیز آماج بغض خود قرار می دهند. یکی از آشنایان مدتی پیش یادداشتی با عنوان را برایم ارسال کرد. از این همه بی انصافی و کینه نسبت به این شیخ مظلوم متعجب شدم و یادداشت را در پاسخ به آن نگاشتم. ✍️ سید مهدی مرتضوی ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
/ یادداشت نخست [سلسله یادداشت هایی از زندگانی و مبارزات سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)٬ به مناسبت سالگرد شهادتش] شیخ و نهضت تنباکو اختصاصی|| علی احسان‌زاده 🔸 از کانال روزنه ای به فردا 🔹شیخ فضل‌الله نوری در سوم دی 1222 ه‍.ش در روستای لاشَک در منطقه‌ی نور و کجور مازندران از خاندانی عالم‌پرور متولد شد. ، دایی و بعدها پدرزن شیخ٬ از همین خاندان است. 🔹او پس از تحصیلات ابتدایی و مهاجرت به عتبات، در محضر بزرگانی چون و به علم‌آموزی پرداخت و پس از هجرت به (در سال 1291 ه‍.ق)٬ از اولین کسانی بود که به وی ملحق شد. 🔹میرزای بزرگ در محرم 1303 ه‍.ق شیخ فضل‌الله را راهی کرد و اندوهگینانه به او گفت: «شیخ فضل‌الله! تو جانِ عزیزِ منی، و من با ارسال تو، دارم پاره‌ی تنم را از خود دور می‌کنم؛ ولی چه کنم، حفظ کیان اسلام و استقلال ایران در این شرایط حساس، به وجود کسی چون احتیاج دارد...» (اندیشه سبز، زندگی سرخ، ص 77) 🔹شیخ که از بزرگ‌ترین شاگردان میرزا به حساب می‌آمد به سرعت در ، جایگاهی رفیع یافت [مرجعیت تام یافت] به گونه‌ای که «در مجلس درس او ششصد نفر طلبه حاضر می‌شد» و محکمه‌ی او به تدریج به مهم‌ترین طهران بدل گردید. و محضرش «محضری پردرآمد» بود «که تمام عقود و معاملات عمده‌ی شهر در آن صورت» می‌گرفت. (کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری، ص 17) 🔹در در 1309 ه‍.ق که «نفوذ و سلطه‌ی و نفوذ پردوام مذهب در دل و جان بیست کرور نفوس ایرانی، طعم تلخ شکست را به» و «چشانید و نشان داد که قدرتی مافوق امپراطوران روس و انگلیس هم وجود دارد... شیخ فضل‌الله نوری در طهران کباده‌ی ریاست می‌کشید و در صف پیشوایان روحانی مشوّق و محرک مردم در مخالفت با امتیازنامه‌ی رژی بود.»(خاطرات احتشام‌السلطنه، ص 573) 🔹همو بود که مردم را در حمایت از میرزا حسن آشتیانی شوراند و نیز در تبیین جایگاه این حکم، نوشت. 🔹نامه‌ها از سامرا خطاب به شیخ فضل الله می‌رسید و در نهایت الغای آن حکم از سوی میرزای شیرازی٬ به‌واسطه‌ی او به مردم ابلاغ شد. 🔹جایگاه شیخ نوری در چنان بود که پس از مرگ در 1313 ه‍.ق، جلوس خود بر تخت را توسط او به مردم اعلان داشت و مردم طهران را تا رسیدن خود، بدو سپرد. 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 شهادت نامه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)/ یادداشت دوم از جنبش تا نهضت همراهی ، حکومت اعتنای چندانی به مطالبات نداشت و آن‌گاه که شیخ به اصرار سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی و تعهد به این‌که «در طهران هر طریقی که میل شما باشد و دستور بدهید، البته خارج از امر و اجازه‌ جناب عالی نخواهیم بود.»( کالبدشکافی چند شایعه..، ص17) پای در عرصه نهاد، «دولت دست و پاى خود را گم كرد و... اتابيك، شيخ‌الاسلام قزوين را پيش او فرستاد كه شما نرويد تا من كار علما را اصلاح كرده آن‌ها را مراجعت دهم.» (مرآت الوقايع، ج‏2، صص:983-984) و باز « از طرف اتابيك پيش آقا شيخ فضل‌الله رفت كه نرود و كاغذ مهربانى به او نوشت. قبول نكرد و كاغذش را پرت كرد. .... و در حسن‌آباد ملحق به علما شد.»(همان٬ ص984) شیخ فضل‌الله خود بعدها گفت: «در این موقع، مرا با شاه‌زاده به اندازه[ای] خصوصیت بود که مافوق بر آن متصوّر نبود. در همان حال آقا میرزا سید محمد مجتهد [طباطبایی] و آقا میرزا سید عبدالله مجتهد [بهبهانی] و دو نفر دیگر به منزل من آمدند، از من کمک و استمداد خواستند. از قصدشان پرسیدم، گفتند: «معزولیِ صدارت و مسیو نَوز، و حدود سلطنت عرف.» دیدم حرف درست و قصد صحیحی است. این بود که با عین‌الدوله پیغامات سخت دادم و با حضرات همراه شدم و به طرف قم حرکت کردیم. چهار هزار تومان مخارج ذهاب و ایابِ قم من بود. همه‌کس می‌دانند چه‌قدر ایستادگی در اساس مشروطیت کردم تا برای ما کار پیشرفت کرد. صدارت و مسیو نوز را معزول، و دستخطِ مشروطیت گرفتیم.»( خانه بر دامنه‌ آتشفشان، صص 100-104) اما همه‌ مهاجرین هم‌نیت و هم‌فکر نبودند. برخی اغراض و افکار منحرف آشکار شد، و کسی چون کاردار در چهره‌ی آخوند طالقانی به قم رفت. از سوی دیگر مردم در تهران به باغ سفارت انگلستان پناهنده شدند و و خطر انحراف نهضت جدی شد و « را به مردم تهران، اهل سفارت القاء کردند» (اندیشه سبز...٬ صص117-118) و «در سفارتخانه جمعى از مردمان عالِم و تربيت‌شده (!) افتاده‌اند در بين مردم و آن‌چه كه» مي‌دانستند «به مردم ياد» دادند. و به قول خودشان «در اين اجماع اگر ضررى به مردم رسيد لكن بر علم و تربيت آن‌ها افزوده گرديد.» (تاريخ بيدارى..، ج‏3، صص479-48۰) در چنین وضعی شهرت یافت که «بين جناب آقا سيد عبدالله و حاج شيخ فصل‌الله كدورتى واقع شده است و حاج شيخ فضل‌الله چند روز زودتر حركت كرده است و جلوتر از مهاجرين آمده است در كهريزك مانده است تا مهاجرين برسند.» (همان٬صص: 482-483) عین‌الدوله عزل شد و فرمان مشروطیت داده شد. سفارتیان با کاردار سفارت انگلیس به خانه‌ی صدراعظم جدید رفته «و مذاكره كردند و قرار شد دست‌خط سابقِ» شاه «را تغيير دهند و به عبارت تبديل شود؛ چه، شايد يك زمانى مانند شيخ فضل‌الله ملایی پيدا شود كه به غرض شخصى خود همه‌ی اهل مجلس را تكفير و لااقل تفسيق كند، آن‌وقت محرك مردم شود كه «كافر و فاسق را به مجلس اسلامى چه‌كار است؟». ديگر آن‌كه طايفه‌ی يهود و ارامنه و مجوس نيز بايد منتخب خود را به اين مجلس بفرستند و لفظ اسلامى با ورود آن‌ها نمي‌سازد، مناسب لفظ ملى است.» (همان٬صص479-48۰) پس از آن «نظامنامه را در نهايت استعجال نوشتند»(پیشین٬ ص۵۱۹) تا مجلس را پیش از مرگ شاه افتتاح کنند. «قوانين‏ اساسى‏ فرانسه يا بلژيك را ما هم خوانده بوديم مملكتى كه تازه پا به سازمانى غير آشنا مي‌گذارد بايد آهسته پيش برود. متأسفانه به حكم عادت سياسى، قانون اساسى بلژيك را مصدر قرار داده‌اند كه بر اساس فرانسه بود، مردم فرانسه آتشى مزاج همان قانون كنستيتوان‏ را هم مجرى نكردند، كنوانسيون سوابق را از ريشه برآورده اوباش غلبه كردند و خرابي‌ها بار آوردند و ما همان رشته را دنبال كرديم.» (خاطرات و خطرات، ص145) در ابتدا شیخ نیز در جلسات مجلس حاضر می‌شد ولی «به مرورت از مجلس شورا کناره گرفت. آقای سید محمد طباطبایی اکثر اوقات ایشان را به اصرار به مجلس می‌آوردند.» ولی شیخ در مقابل سهل‌انگاری‌های برخی بزرگان و فشار دیگران بر خود، می‌گفت: «من از کشته شدن در راه دین خدا خوف و اندیشه ندارم؛ راضی هستم مرا با نفطْ آتش بزنند و رخنه در دین اسلام و مذهب جعفری ننمایند. ... نوعی نکنید که دشمن بر ما مسلط گردد.»(کالبدشکافی چند شایعه..، صص 171-173) 🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰 شهادت نامه مرجع شهید علامه نوری(ره)/ یادداشت سوم 🔹«شيخ فضل‌الله ... اصلى [برای] افزوده شدن به قانون اساسى آماده كرد و آن را با خط خود نوشته نسخه‌هايى از آن به دست مردم داده بود و درباره‌ی آن پافشارى مي‌كرد. آن اصل اين است: «مجلس مقدس شوراى ملى كه بذل مرحمت اعلي‌حضرت شاهنشاه اسلام (خلّد الله سلطانه) و مراقبت حجج اسلاميه و عامه ملّت ايران تأسيس شده، بايد در هيچ عصرى از اعصار مواد حكاميه‌ی آن، مخالفتى با قواعد مقدسه اسلام و قوانين موضوعه‌ی حضرت خيرالانام(ع) نداشته باشد و معين است كه تشخيص مواد موافقت و مخالفت قوانين موضوعه مجلس شوراى ملى با قواعد اسلاميه در عهده‌ی علماى اعلام بوده و هست. لذا مقرر است كه قوانين موضوعه‌ی مجلس را قبل از تأسيس در آن انجمن علمی به دقت، ملاحظه و مذاكره نمايند، اگر آن‌چه وضع شده مخالف با احكام شرعيه باشد، عنوان قانون پيدا نخواهد كرد و امر انجمن علمى در اين باب مطاع و منبع است، و اين ماده ابداً تغييرپذير نخواهد بود.» 🔹از سویی «از بدوِ افتتاح مجلس، جماعتِ لااُبالى كه سابقاً معروف به بابى‌بودن بوده‌اند و كسانى كه منكر شريعت و معتقد به طبيعت هستند، همه در حركت آمده و به چرخ افتاده‌اند... و روزنامه‌ها و شب‌نامه‌ها پيدا شد، اكثر مشتمل بر سبّ علماء اعلام و طعن در احكام اسلام و اين‌كه بايد در اين شريعت، تصرفات كرد و فروعى را از آن تغيير داده، تبديل به احسن نمود و .... همه را با مقتضيات امروز، مطابق ساخت، از قبيل اباحه‌ی مسكرات و اشاعه‌ی فاحشه‌خانه‌ها و ... و از قبيلِ استهزاءِ مسلمان‌ها ... و اين‌كه افكار و گفتار رسول مختار(ص) اَلعَياذُ بِالله از روى بخار خوراك‌هاى اعراب بوده است ... و اين‌كه امروز در فرنگستان فيلسوف‌ها هستند خيلى از انبياء و مرسلين آگاه‌تر و داناتر و... نَستَجِيرُ بِالله حضرت حجة بن الحسن(ع) را امام موهومْ خواندن و اوراق قرآن مجيد را در مقوّاهاى ادواتِ قمار به كار بردن و صفحات مشتمل بر اسم جلاله و آيات سَماوِيّه را در صحن مجلس شورى دريدن و پاشيدن.» 🔹پس از این همه، در 7 جمادى‌الاولى 1325 ه‍.ق مراجع مشروطه‌خواه نجف در تلگرافی که به‌واسطه‌ی شیخ فضل‌الله به مجلس فرستادند، «ماده‌ی شريفه‌ی ابديه كه به موجب اخبار واصله در نظامنامه‌ی اساسىْ درج و قانونيت مواد سياسيه و نحوها من الشرعيات را موافقت با شريعت مطهره منوط نموده‌اند از اهمّ موادِ لازمه و حافظ اسلاميت اين اساس» خواندند و افزودند: «چون زنادقه‌ی عصر به گمان فاسد حُرّيت، اين موقع را براى نشر زندقه و الحادْ مغتنم و اين اساس قويم را بدنام نموده لازم است ماده‌ی ابديه[ی] ديگر در دفع اين زنادقه و اجراى احكام الهيه بر آن‌ها و عدم شيوع منكرات درج شود.» این چنین شد که شیخ نوری و چندی از علمای بزرگ پایتخت در پناه حضرت عبدالعظیم متحصن شده، خواستار گنجانیدن این ماده در متمم قانون اساسی و نیز اخراج مفسدین از مجلس و ممنوعیت افساد در منبر و مطبوعات، و در یک کلام، شدند. 🔹 که این شعار و ایستادگی بر آن را برنمی‌تابیدند، شیخ را به انواع اتهامات نواختند،ع چنان‌که گفتند: «شيخ فضل‌الله از قاليچه[ی ریاست] خارج مانده، با مشروطيت مخالفت دارد و با شاه بست‌وبند. در حضرت عبدالعظيم جرگه‌اى دور خود جمع كرده و به تمام معنى مزاحمت مي‌دهد.» یا این‌که او از امین‌السلطان صدراعظم رشوه گرفته است. اما پایداری شیخ با همراهی علمای بزرگ ایران همچون میرزا حسن مجتهد تبریزی و آخوند ملا محمد خمامی و آخوند ملا قربان‌علی زنجانی و ملا محمد آملی، و نیز پشتیبانی آیت‌الله العظمی سید محمدکاظم یزدی، سبب شد تا در نهایت ماده‌ی پیشنهادی شیخ در متمم قانون اساسی گنجانده شود. 🔹هرچند در این مسیر او بارها در خطر ترور قرار گرفت و وصیت‌نامه‌ی خود را در ایام تحصن نوشت. در این اثنا، پشت پرده‌ی حرکات برخی فرنگی‌مآبان اغتشاش‌گر آشکار شد و آن، علنی شدن قرارداد 1907 و تقسیم ایران میان روس و انگلیس بود. ایران باید دچار هرج‌ومرج می‌شد و تضعیف دولت مرکزی در آن، زمینه‌ی اجرای این قرارداد را فراهم می‌کرد. بنا بر این، تیم اغتشاش فعال شد و شاه، نخست‌وزیر و برخی دیگر از عناصر را ترور کرد. از سوی دیگر نمایندگان غرب‌گرا در مجلس، ثبات را برنمی‌تافتند و با برکناری مکرر وزراء و تغییر کابینه‌ها و نیز رؤسای مجلس، آرامش را از کشور زدوده بودند. این‌ها همه، شاه را به این نتیجه رسانید که مجلس را تا برقراری آرامش و ایجاد قوانین ضامن، تعطیل نماید. 🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰 شهادت نامه مرجع شهید علامه (ره)/یادداشت چهارم 🔹ماجرای اعدام مظلومانه شیخ 🔹 کشمکش بر سر و آشوب‌طلبان، درگیری میان نیروهای حکومت با مشروطه‌خواهان را نتیجه داد و درگرفت. 🔹مجلس بسته شد و برخی عناصر فتنه‌گر فرار کرده، برخی اعدام شدند. محمدعلی شاه پس از عفو عمومی، اعلام کرد که پس از سه ماه مجلس جدید افتتاح خواهد شد، و پس از مدتی را تشکیل داد تا مقدمات انتخابات را فراهم کنند. 🔹در این میان و با توجه به شرایط منطقه و میدان‌داری و فتنه‌گران، «بيش‌تر علماي مهم تهران و شهرهاي بزرگ به رهبري شيخ فضل‌الله نوري بر خلاف با بازگشايي مجلس به‌شدت مخالفت مي‌ورزيدند. و در ديدارهاي مکرر با شاه، مجلس شوراي ملي را منافي با قواعد اسلام مي‌دانستند.» 🔹از آن سو مشروطه‌خواهان وابسته به سفارت های و انگلیس، در تدارک کودتایی عظیم بودند. یکی از اقدامات لازم، از میان برداشتن علمای مخالف بود. 🔹در ظرف چند روز، شیخ فضل‌الله شد ولی جان سالم به در برد، در مخفیانه به شهادت رسید، ، (نماینده علمای مشروعه خواه برای مذاکره با علمای نجف) و میرزا مسعود شیخ‌الاسلام نیز توسط مشروطه خواهان تندرو به رسیدند. 🔹شیخ در آن ایام نوشته بود: «به صاحب شرع اقدس نبوی [قَسم] که بعد از خوردن گلوله‌ی منافقین، مکرّر در مکرّر، در قلب خلجانی شد که کاش کاری شده و مرا راحت نموده بود. و باز، خود را ملامت کرده گفتم چه آرزویی است؟! با تو کارها دارند، که شاید این وقعه یکی از هزار و اندکی از بسیار باشد، أوّلُ العِلمِ مَعرفةُ الجَبّارِ و آخِرُهُ تَفویضُ الأمرِ إلیه. این همان داعیه‌ی است. آن روز، فاش و فاش، هجوم بر هلاکت امام مبین کردند؛ امروز هجوم بر اضمحلال کتاب و دین مبین نموده‌اند.» 🔹به تدریج، برخی از فراریان و نیروهای و به عنوان و ، از شمال و جنوب، تهران را محاصره کرده و با هماهنگی نفوذی‌ها در مدافعان شهر، آن را تصرف کردند. شاه مخلوع بعد از به سفارت، برکنار شد و احمد میرزای خردسال را بر تخت نشاندند. 🔹در فقدان دولت، هیئت مدیره‌ای متشکل از اعضای و برخی دیگر از مشروطه‌خواهان سکولار شکل یافت. این ، شکل داد تا معارضان را قلع و قمع کند. «اعضاى عبارت بودند از: شيخ ابراهيم زنجانى، نماينده‌ی زنجان [فراماسون، از شاگردان و معتمدین آخوند محمد کاظم خراسانی]، ميرزا محمد، سردبير روزنامه‌ی نجات، جعفرقلى خان بختيارى، سيد محمد ملقب به «امام‌زاده»، امام‌جمعه‌ی فعلى [و] فرزند امام‌جمعه‌ی فقيد، اعتلاءالملك، جعفرقلى خان، يكى از ايرانيان ساكن در قسطنطنيه، حاجى ميرزا عبدالحسين خان كاشانى ملقب به وحيدالملك، يمين‌نظام، ميرزا علی‌محمد خان، از مجاهدين، احمدعلى خان، از مجاهدين.» 🔹در روز ‍.ق «سه مرتبه شيخ را به استنطاق بردند. ... شيخ را ... سه ربع به غروب مانده زدند. ايستاده بود و به قفقازی‌ها در كشتن پدرش كمك مى‌كرد (بعد اين پسر را هم به سزا رساندند. در حياط عدليه كشته شد.) و بعد ... دست زده هورا كشيدند، با سايرين دست مى‌داد و مى‌گفت. هم زدند و قفقازی‌ها و مجاهدينِ ديگر مى‌كردند. جمعیت حاضر مى‌گفتند. 🔹... تا آنروز در ايران كه مملكت اسلامى است همچو كارى نشده بود.» «همه‌كس تبعيد او را يقين داشت. اما تصور قتل او را علنى آن هم بدون محاكمه و استنطاق در عدليه با حضور مردم محال می‌دانست. 🔹خود شيخ هم گفته بود به سفارت‌خانه نمى‏روم و متحصن نمی‌شوم. اگر مقام سؤال و پرسش باشد حاضرم. تمام خدمات خود را به مذهب اسلام و علاوه كردن آن اصل به قانون اساسى كه پنج نفر بايد از طراز اول مجتهدين در نشر قوانين حاضر باشند ثابت می‌كنم. اگر زور باشد غير تسليم چاره نيست. نيم ساعت استنطاق در كميته‌ی جنگ كردند، آن هم همين بود كه تو مقصر هستى و بر خلاف حرف زدى، و حال آن‌كه شيخ اهل نظام نبود و قشونى را به باد نداده بود. می‌بايست در عدليه موافق قانون اساسى و مشروطه استنطاق علنى شود و حكم قتل او از مجتهدين عالم‌تر او صادر گردد و نايب‌السلطنه امضاء كند، نه به حكم يپرم و معزّالسلطان. اين‌ها انتقام است، غرض شخصى و ميل جمعى. اما اسباب فناء و اضمحلال خواهد بود به‌زودى.» 🔹«پس از کشته شدن آقا شیخ فضل‌الله هیجانِ باطنی ویژه ای در عموم مردم پیدا شد، به حدّی که رؤسای آن‌ها حاشا کردند که این قتل، بدون تصویب و اجازه‌ی ماها بوده است و خودِ مجاهدین این کار را کرده‌اند..... 🔰ادامه در بخش پنجم🔰
🔰بخش پنجم/پایانی🔰 شهادت نامه مرجع شهید علامه (ره)/ یادداشت پنجم 🔹بازتاب اعدام مظلومانه شیخ شهید🔹 🔹«پس از کشته شدن آقا شیخ فضل‌الله هیجانِ باطنی در عموم مردم پیدا شد، به حدّی که رؤسای آن‌ها حاشا کردند که این قتل، بدون تصویب و اجازه‌ی ماها بوده است و خودِ مجاهدین این کار را کرده‌اند. حتی آن‌که مذکور داشتند سپهدار [تنکابنی] و علی‌قلی خان [سردار اسعد بختیاری] تعرّض کردند و در ظاهر، نصفه روزی خود را به ناخوشی زده قهر کردند و روز بعدش هم محض تسکیت فوران مردم٬ به اشاعه دادند که این کار به آقای [۱]* بوده و هرکس خواسته باشد تلگرافاً استفسار نماید؛ تلگراف او مجاناً مخابره خواهد شد. 🔹باری، چون این هیجان باطنی را در مردم مشاهده نمودند، از قتل آخوند آملی و حاجی علی اکبر بروجردی درگذشتند.» 🔹«خبر اعدام در روزنامه‌ی مجلس مورخ سه‌شنبه شانزدهم رجب 1327 بدين شرح درج شد: «سَيّئات اعمال شيخ نورى دامنگيرش گرديده، روز شنبه 13 رجب بعد از استنطاق و ثبوت جنايات و فتاوى نامشروع و هزاران‌هزار تقصير بَيّن در مدت دو سال تمام، در ميدان توپخانه به حكم محكم خدايى بر دار زده شده به دارُالبوار فرستاده شد.» 🔹 به شهادت شیخ چنین می‌نگرد: «از آن روز بود که نقش غرب‌زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای مملکت افراشته شد. و اکنون در لوای این پرچم، ما شبیه به قومی از خود بیگانه‌ایم. در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان و خطرناک‌تر از همه در فرهنگمان، فرنگی‌مآب می‌پروریم. و فرنگی‌مآب راه حل هر مشکلی را می‌جوییم.» 🔹... «پىِ تاريخِ اين بَليّه ز غيب/ گفته شد: الشهيد فضل الله». 🔹پیکر مطهر شیخ شهید بعد از مدتها که به امانت به خاک سپرده شده بود[و به طرز معجزه آسایی سالم مانده بود]٬ از تهران به حرم مطهر حضرت معصومه (س) منتقل شد و اکنون در صحن آئینه٬ خلوتگاه آزادمردان و مجاهدان و عموم مردم مسلمان است. 🔸منبع: کانال روزنه ای به فردا [۱]* بر اساس اسناد تاریخی موجود، روحانی نمای فراماسون، اسدالله خرقانی، مأمور نفوذ در دستگاه آخوند محمد کاظم خراسانی و دیگر معممین مشروطه طلب مقیم نجف گردید و موفق شد از غفلت و عدم بصیرتشان کمال استفاده را برده و پس از کسب اطمینانشان، فتاوایی را برای تضعیف و تخریب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از آنان بگیرد، که این فتاوا، مستمسکی شد برای بردار کردن شیخ توسط مشروطه چیان غربگرا! از طرفی نیز، ابراهیم زنجانی رئیس فراماسون دادگاه فرمایشی که حکم به قتل شیخ داد، از شاگردان و معتمدین آخوند خراسانی بوده است! ✳️ @ShahidRabe
1_414507337_5848359819097933858.mp3
670.6K
🔴اعلام تنفر و انزجار امام راحل نسبت به رئیس فاسد دادگاه فرمایشی که حکم به قتل مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) داد ♦️ امام خمینی رضوان الله تعالی علیه: شما می دانید که مرحوم شیخ فضل الله نوری(ره) را کی محاکمه کرد؟ یک معمم زنجانی، یک ملای زنجانی (ابراهیم زنجانی، معمم فاسد فراماسون، از شاگردان و مُعتمدینِ آخوندِ مشروطه طلب، محمد کاظم خراسانی) محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد. وقتی معمم، ملا، مهذب نباشد، فسادش از همه کَس بیشتر است.در بعضی روایات هست که در جهنم بعضی ها، اهل جهنم، از تعفن بعضی روحانیین در عذاب هستند و دنیا هم از تعفن بعضی از اینها در عذاب است./ نیمه دوم سال ۵۹ ♦️...جرم شیخ این بود که قانون باید اسلامی باشد... راجع به همین مشروطه و اینکه مرحوم شیخ فضل الله (رحمةالله) ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد. باید قوانین موافق اسلام باشد. در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود، مخالفین، خارجی ها که یک همچو قدرتی را در روحانیت دیدند کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف، روحانی نما، او را محاکمه کرد وحکم قتل را صادر کرد. ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 روز شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه الشریف) روز مرور و پیشگیری از جریان نفوذ سکولارسیم در قالب های مختلف است. بخصوص نفوذ با لباس روحانیت در دستگاه روحانیت! همچون و سید حسن ها! 💠 حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد حسن زمانی، عضو هیئت علمی «جامعه المصطفی» و مدرسه عالی قرآن و حدیث مجتمع آموزشی امام خمینی(ره) با سمت مدیر گروه تفسیر و علوم قرآن:🔰 مجتهد مجاهد و فقیه شجاع دوران مشروطه، آیت الله شیخ فضل الله نوری(ره) در [۱۳ رجب ۱۳۲۷قمری، ۹-۱۱ مرداد] سال ۱۲۸۸ شمسی به دار آویخته شد. بزرگداشت عالمان مجاهد و شهدای بزرگ تاریخ روحانیت امری ضروری است، زیرا از یک سوی احیای نام این بزرگواران است که حوزویان و جامعه ما باید قدر این بزرگان را بدانند و این نکته را مرور کنند که انقلاب اسلامی با چنین خون های ارزشمندی به پیروزی رسیده است و به همین جهت باید قدر این نظام و انقلاب را بدانند. انقلاب ما نهالی پرثمر است که خون های پاک هزاران عالم مجاهد به پای این نهال ریخته شده است تا امروز شاهد این درخت تناور باشیم. نکته دیگری که برگزاری چنین مراسم هایی را حیاتی کرده است، توجه به عوامل شهادت این بزرگان است؛ مرور این شهادت ها عبرتی برای نگبهانی از انقلاب برای توطئه هایی است که ممکن است، برای انقلاب ما نیز در این عصر پیش آید. انقلاب مشروطه از جهتی شبیه به انقلاب اسلامی بود؛ وجه شباهت آن با انقلاب اسلامی ایران آن بود که در هر دو نهضت، عالمان و مراجع و حوزویان حضور داشتند و برای استقرار و حاکمیت دین و شریعت در ایران به پاخاستند. شعار عالمان ما، تبدیل نظام مشروطه به مشروعه یعنی شرعی سازی و حاکمیت شریعت در ایران بود؛ نکته دوم، استقرار عدلیه و عدالت خانه برای استقرار عدالت و احقاق بود. پس از پیروزی [مشروطه] روال خوبی در پیش گرفته شد و قانون اساسی جدید هم نوشته شد؛ یکی از بندهای قانون اساسی [که به همت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری گنجانده شد ] بر این امر قرار گرفت که پنج تن از مجتهدان و نمایندگان مراجع تقلید در مجلس حاضر باشند و ناظر قانون گذاری باشند. مرحوم سید حسن مدرس که در نجف در سطح عالی تدریس داشت به عنوان نماینده به مجلس راه پیدا کرد و ناظر قانون گذاری بود و به حدی قدرت داشت که یک تنه در مقابل مخالفان می ایستاد. امروزه باید رشادت ها و فداکاری های روحانیت در نهضت مشروطه را پاس بداریم ولی با کمال تاسف دشمنان حاکمیت دین با اجرای چند برنامه و توطئه [در مشروطه و با استفاده از بی بصیرتی برخی آقایان!] توانستند از پشت به کمر روحانیت خنجر زده و مسیر کشور را تغییر دهند تا استبداد دوباره حاکم شود. واین توطئه به حدی موفق شد که وضعیت جامعه ایران و نظام را بدتر از زمان پیش از نهضت کردند؛ این مساله درس عبرتی برای ملت و روحانیت است. نکته اول اینکه روحانیت ایران پیش از نهضت مشروطه لباس روحانیت را داشتند و کسی مزاحم آنها نبود؛ حتی در دوران استبداد قاجار و.. نیز وضعیت به همین شکل بود؛ ولی با سرنگونی نهضت مشروط تمامی روحانیت ایران خلع لباس شدند. این فاجعه در نسل های گذشته پیش نیامده بود و پس از مشروطه و این قانون عجیب و ضد اسلامی و هتاکانه فقط افرادی چون آیت الله شیخ عبدالکریم حائری و چند نفر معدود اجازه لباس پوشیدن را داشتند. زنان مسلمان پیش از نهضت مشروط حجاب داشتند ولی پس از مشروطه زنان از حق حجاب محروم شدند و پلیس کشف حجاب با هر حربه ای به دنبال حذف زنان محجبه در جامعه بود. سومین حادثه بدی که پیش از نهضت مشروطه سابقه نداشت آن بود که پیش از نهضت مشروطه عالمان و مجتهدان(مراجع) آزاد بودند و حکم اعدام برای آنها صادر نمی شد؛ ولی پس از مشروطه حکم اعدام برای مجتهدی(مرجعی) چون آیت الله نوری(ره) صادر شد و ایشان در تهران پایتخت ایران به دارآویخته شد و ملت نیز دم بر نیاوردند... 🔰ادامه در قسمت دوم🔰
🔰قسمت دوم🔰 ...چه کسانی پشت صحنه این تهاجمات همه جانبه به دین و فرهنگ کشور اسلامی ما بودند، اولین کاری که در این زمینه انجام شد و مشابه آن سعی شد در انقلاب ما هم انجام شود؛ نفوذ سکولار ها و فارغ التحصیلان کشورهای غربی و ورود متخصصانی که داعیه تخصص در علوم جدید را داشتند، بود. این افراد به اسم متخصصین از خارج برگشته به هر شکل وارد دستگاه اداره کشور شدند؛ این افراد هیچ التزامی به دین نداشتند، ولی کم کم ارکان حکومتی را به دست گرفتند. تعداد این افراد به حدی بود که فضای جامعه و ادارات و دستگاه را منحصر به خود کردند و علما و روحانیت را انسان های فاقد صلاحیت برای اداره جامعه معرفی کردند و جامعه نیز از آنها رنگ گرفت. پایگاه حمایتی مردمی نسبت به مشروطه از بین رفت و امکان تغییر و انحراف مسیر پیدا شد و حاکمان جامعه نیز سکولار شدند؛ افرادی چون تقی زاده و آخوند زاده ها وارد کار شدند و فرمانروایان و حاکمان نظام مشروطه شدند. نکته جالب آنکه با همین حربه نیز سعی شد در انقلاب ما نفوذ کنند ولی نتوانستند به موفقیت برسند؛ این گروه با نفوذ خود به مسئولیت هایی نیز رسیدند ولی هیچ گاه نتوانستند مسیر حکومت را منحرف کنند؛ هنوز هم لیبرال ها و سکولارها تلاش می کنند که در سه قوه و در لباس های مسئولین اجرایی و نماینده و قاضی و یا نویسنده و رسانه ای و .... حضور یابند. شکار معممین و روحانیون، خطری همیشه در کمین این عنصر، همان شکار برخی از معممین و روحانیون و منحرف کردن اندیشه آنها از اصالت دین گرایی به سمت روشنفکر مآبی بود. این امر در جریان نهضت مشروطه انجام شد و تعدادی از روحانیون و معممین[در نجف و ایران] نیز فریب خوردند و عده ای از آنها که از قوت علمی خاصی برخوردار نبودند به سمت غربگرایی و شرق گرایی سوق پیدا کردند. شیخ ابراهیم زنجانی قاضی که حکم اعدام شیخ فضل الله نوری(ره) را [در یک دادگاه فرمایشی] صادر کرد، از همین افراد بود. ابراهیم زنجانی(روحانی نمای فاسد فراماسون) متولد ۱۲۷۲ قمری در سلطانیه زنجان بود، ابتدا طلبه شد و وارد حوزه علمیه مبارکه نجف شد و نزد آخوند محمد کاظم خراسانی، درس خواند [ و در حلقه معتمدین آخوند قرار گرفت] پس از مدتی برگشت و امام جماعت شد! وی در همین دوران جوانی دسترسی زیادی به کتاب های مختلف شرقی و غربی از جمله رمان های روسی و کمونیستی پیدا کرد و تحت تاثیر آنها قرار گرفت. رمان سه تفنگذار، کنت مونت کریستو، حاجی بابا، تالیفات طالبوف و.... از جمله کتاب های مورد علاقه وی بود؛ وی در آن زمان این کتاب ها را می خواند و دو جریان متضاد در ذهن ابراهیم شکل گرفت؛ نخست جریان سوسیالیستی و حزب کمونیست که بعدها به سمت رئیس حزب دموکرات ایران هم انتخاب شد. دومین جریان موازی که در اندیشه وی رسوخ کرد، اندیشه غربزدگی و شیفتگی نسبت به فرهنگ انگلیس و فرانسه بود؛ وی بعدها مروج اندیشه های غربی نیز شد. وی در اولین مجلس شورای ملی به عنوان نماینده انتخاب [انتصاب] شد؛ وی در دو سه دوره بعدی هم نماینده مجلس شد، ولی دو نهاد و موسسه انحرافی در دورن ایران تشکیل شد که وی را جذب کرد. موسسه اول، موسسه و جامعه آدمیت بود که توسط عباسقلی آدمیت افتتاح شده بود و ابراهیم زنجانی نیز کم کم جذب این جامعه انحرافی شد؛ وی در این موسسه به فعالیت های سیاسی و ادبی با مسیر انحرافی پرداخت. سپس پس از این موسسه فرانسوی ها لژ [فراماسونری] بیداری ایرانیان را تاسیس کردند و به شکل غیر مستقیم به فعالیت پرداختند و یک شخصیت استعماری چون گراندا وریان فرانسوی موسس این لژ شد؛ وی تعدادی از این غرب گرایان را جذب کرد و ابراهیم زنجانی از جمله این افراد بود. وی به عنوان یکی از سران این لژ بود که بعدها به عنوان یکی از قضات وارد قوه قضائیه شد به عنوان قاضی برجسته و مسئولیت قضاوت را سالها به عهده داشت و بعدها دادستان شد. شیفتگی ابراهیم زنجانی نسبت به سوسیالیست زیاد شده بود به حدی که انقلاب روسیه را دست غیب الهی معرفی کرد و نسبت به جریان غرب هم به حدی شیفته شد که جزو مروجین فرهنگ فرانسه و اروپا قرار گرفت. 🔰ادامه در قسمت سوم/پایانی🔰
🔰قسمت سوم/پایانی🔰 با این دو تفکر انحرافی وقتی کسی به این قدرت می رسد اندیشه خود را نشان می دهد؛ وی آرام آرام در نظام سلطنتی جایگاه پیدا کرد و بعدها رئیس سازمان اوقاف شد و دست اش به ثروت ها رسید و به فردی ثروت مند مبدل شد؛ وی تا ۱۳۰۰ هجری شمسی ریاست اوقاف را به عهده داشت. در این شرایط است که سه جریان فکری بر شیخ ابراهیم زنجانی مستولی گشت؛ سه جریان فکری شامل سوسیالیسم و غربزدگی و پادشاهی و سلطنت قاجار بر وی تاثیر گذاشت که این سه جریان شخصیتی از وی ساخت که در مقابل جریان های اصیل اسلامی بایست . در نهایت در سوم رجب ۱۳۲۷ قمری وقتی که شیخ فضل الله نوری(ره) در مقابل استبداد حکومت فریاد می زند هیئت قضات تشکیل جلسه می دهند و وی به عنوان دادستان لایحه الزامات تهیه می کند و اتهامات شیخ را مورد نظر قرار می دهد و اعضای هیئت مدیره که ۱۲ تا ۱۷ نفر بوده اند رای و فرمان اعدام مرحوم شیخ فضل الله نوری(ره) را صادر می کنند. این ریشه و بنیاد اعدام به ریشه های انحرافی وی مرتبط بود که مرحوم فضل الله در مقابل این جریان ایستاد و طبیعی است که هر کسی در مقابل این جریان بایستد به این شرایط دچار می شود. سید حسن مدرس از کسانی بود که ابراهیم زنجانی در مقابل او ایستاد و ابراهیم کینه مرحوم مدرس را به عهده گرفت؛ این سخنان را از این جهت می گوییم که اگر یک روحانی منحرف شود این همه مشکلات خواهد داشت. نفر دوم نیز سید حسن تقی زاده بود که او هم یک طلبه [روحانی نمانی فراماسون] اهل تبریز بود؛ که هم سرنوشتی شبیه شیخ ابراهیم زنجانی داشت. وی به دلیل تاثیر پذیری از شرق و غرب هم مؤسس حزب دموکرات می شود و هم به دولت انگلیس پناهنده می شود؛ سپس لباس روحانیت را کنار می گذارد و محاسن را می تراشد و کراوات می بندد و به عنوان یک روحانی مآب در نظام مشروطه جایگاه پیدا می کند.این دو نمونه از حاکمیت سکولارها برای این بود که در سالروز بزرگداشت این عالم بزرگ[مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره] تجربه های تلخ نظام و جامعه ایرانی را رصد کنیم تا مبادا روزی فرابرسد که افراد منحرف و سکولار چه ملبس به لباس روحانی و چه با ظاهر غربی بر این کشور حاکم شوند و در مقابل عالمان فاضل ما قد راست کنند و حکم اعدام هم صادر کنند! 🔸در گفتگو با خبرگزاری رسمی حوزه ✳️ @ShahidRabe
✅ یاد کردن از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، توسط دکتر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی، در مراسم تحلیف ریاست جمهوریِ دکتر سید ابراهیم رئیسی/ پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ هجری شمسی 🔰👇👇
168984525.mp3
21.58M
🎧👆یاد کردن از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، توسط دکتر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی، در مراسم تحلیف ریاست جمهوریِ دکتر سید ابراهیم رئیسی/ پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ هجری شمسی 🎙جمهوری اسلامی ایران در حالی پای به قرن جدید شمسی می‌گذارد که میراث دار بیش از یک قرن مبارزه برای دستیابی به استقلال، آزادی و عدالت نفی سلطه پذیری و از همه مهم‌تر به کار بستن ارزش‌های اصیل اسلامی در جامعه است. در این راه خون پاک‌ترین انسان‌ها از شهید تا شهید قاسم سلیمانی فدا شده تا نهال مقدس حرکت مردمی را به درختی تناور و ریشه دار تبدیل کند. امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) با رهبری انقلاب اسلامی در قله این مبارزه و با بنیان گذاردن جمهوری اسلامی موهبت مردم سالاری دینی را برای ملّت ایران به ارمغان آورد و جانشین صالح او حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای آن را تثبیت و بالنده کرد و در نتیجه انقلاب اسلامی به الگویی الهام بخش برای جهان اسلام و آزادی خواهان تبدیل شد. 🎧 کامل سخنان رئیس مجلس در مراسم تحلیف ✳️ @ShahidRabe
🔶 از کانال کانون نخبگان حامی اسلام ناب ۱۱ مرداد ماه سال 1288هجری شمسی آیت الله العظمی حاج شیخ فضل الله نوری »عالم متعهد و مبارز و مرجع عالیقدر شیعه در میدان توپخانه تهران بدست عوامل استعمار و استبداد بدار آویخته و شهید شد . سخنان آیت الله العظمی شیخ فضل الله نوری پای چوبه دار: محاکمه من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله.... آیت الله العظمی آشیخ فضل الله نوری: اسلام زیر بیرق کفر نمی رود. ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️چگونه، فتوای مُعَمَمینِ حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف، باعث «بَر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شد؟!🔰 💠 دکتر موسی حقانی، مورخ شهیر معاصر، به این پرسش پاسخ می دهد 🔰👇👇