eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
289 ویدیو
405 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰بخش سوم🔰 ولی باید مقصود اسلام و شرع باشد و طوری رفتار نشود که اسباب توهین به شرع و علما فراهم آید. در ادامه مبارزه علما تصمیم گرفتند تا از تهران خارج شوند; بر این اساس در روز دوشنبه 23 جمادی الاول ۱۳۲۴ ه . ق (۱۲۸۲ ش) کاروان مهاجران تهران را به سوی قم ترک کرد که شهید رابع نیز با جمعی از اطرافیان خود به این کاروان پیوست . به موازات ادامه تحصن رهبران نهضت عدالت خانه در قم، در تهران اولین انحراف در این نهضت با دخالت دشمنان رخ داد . دولت انگلیس، که بزرگ ترین قدرت استعماری آن روز محسوب می شد، پس از هجرت علما و ترس و نگرانی مردم از عواقب این کار، به وسیله عمالش سعی کرد تا در بین مبارزان جایگاهی برای به اجرا درآوردن نقشه های خود باز کند و از دست یابی رهبران نهضت عدالت خانه به پیروزی جلوگیری به عمل آورد. از این رو، به وسیله بسیج فرماسون ها و روشنفکرنمایان شیفته و مرعوب غرب و گروهی از مردم ناآگاه و نفوذ در صفوف مبارزان و پخش انواع شایعه، ابتدا زمینه را برای تحصن مردم در سفارت خانه خود آماده کرد و بعد از تحقق این هدف، به جای درخواست عدالت خانه زمزمه حکومت مشروطه را بر سر زبان ها انداخت. ازاین مرحله، نهضت عدالت خانه با نام مشروطه و تحت نفوذ انگلستان به پیش می رفت. روشنفکرنمایان غرب زده و فرماسون های وابسته در شمار رهبران اصلی نهضت درآمدند و همان طور که ماهیت نهضت تغییر کرد، نام آن نیز تغییر یافت. و نهضت مشروطیت نام گرفت. به موازات طرح چنین خواست ها بود که علامه شیخ فضل الله متوجه وقوع انحرافات مهم در روند نهضت شد و از این تاریخ به بعد، به روشن گری بیش تر و یادآوری آرمان های اولیه و اصیل انقلاب و افشا اهداف شوم دشمنان می پرداخت تا از انحراف نهضت جلوگیری به عمل آورد . نقل می کنند وقتی وی از تحصن عده ای روشنفکرنما و عوامل بیگانه و گروهی از مردم فریب خورده و ناآگاه در سفارت انگلستان باخبر شد، خطاب به مردم و همرزمان خود گفت: «مشروطه ای که از دیگ پلو سفارت انگلیس سر بیرون آورد، به درد ما ایرانی ها نمی خورد .» بنابراین، شهید رابع از نخستین مراجع تقلیدی بود که در آن دوران به نقشه استعمار در جهت اسلام زدایی و جایگزین ساختن حکومت مشروطه، که نسخه ای از لیبرال دموکراسی غربی بود و نیز جایگزین ملی گرایی به جای اسلام گرایی و ترویج بی بند و باری به نام آزادی و دموکراسی و . . . پی برد و لحظه ای از مقابله با این جریان شوم باز نایستاد . این حرکت اسلام خواهانه شهید رابع، از سوی دولت انگلیس و ایادی آن بی پاسخ نماند; چرا که آنان می دانستند در صورت موفقیت شیخ، تمام نقشه های شوم آنان با شکست مواجه خواهد شد. بر این اساس، از راه های مختلف به منظور ساکت ساختن وی اقدام کردند. از جمله حربه هایی که به کار بردن این بود که او را مخالف آزادی و قانون مداری و اصلاحات و طرفدار استبداد معرفی کردند تا بدین وسیله، مردم را بر علیه او بشورانند و پایگاه مهم اجتماعی او را از بین ببرند. حتی او را ترور نمودند که نافرجام بود. اما شیخ با این همه دست از مبارزه برنداشت . علی رغم این که مطبوعات به اصطلاح اصلاح طلب آن روز و تریبون های عمومی از رساندن سخنان او به گوش مردم خودداری می کردند . وی از طریق تحصن و بست نشستن در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و پخش اعلامیه های تحت عنوان «لایحه » به روشن گری مردم و افشا توطئه ها و نیات پلید دشمنان می پرداخت. برای آشنایی بیش تر با مواضع و دیدگاه های روشنگرانه این مرجع بصیر و رهبر آگاه و بیدارگر، و نیز تهمت ها و تبلیغات دروغین دشمنان وی، برخی از وقایع آن عصر را مورد اشاره قرار می دهیم. الف . شهید رابع و قانون اساسی به دنبال صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورا در روز یکشنبه هیجدهم شعبان ۱۳۲۴ه . ق (۱۲۸۲ ش) مجلس افتتاح شد . یکی از مهم ترین کارهای مجلس، تدوین قانون اساسی بود. علامه شیخ فضل الله خواهان قانونی بود که بر پایه احکام اسلامی باشد. اما روشنفکران غربزده و فرماسون ها و سایر عوامل بیگانه، قانونی همانند قوانین کشورهای غربی می خواستند . از آن جا که اکثر نمایندگان در جبهه مخالف با گروه شیخ بودند. در نوشتن قانون اساسی و متمم آن نقش مهمی ایفا می کردند. شیخ از راه روشنگری و حتی نصیحت و خیرخواهی تلاش کرد که از تصویب قوانین غیراسلامی جلوگیری کند، اما موفق نشد و حتی پیشنهادهای او مبنی بر ذکر مذهب جعفری به عنوان مذهب رسمی کشور و اصل نظارت فقها بر قوانین مجلس شورای ملی با مخالفت روبه رو شد. در نتیجه، او به نشان اعتراض مجلس را ترک کرد. مخالفان شیخ در عکس العمل به این حرکت این تهمت ناجوانمردانه را به او زدند که چون او ریاستی پیدا نکرده، راه مخالفت را در پیش گرفت. تا از این راه به ریاست برسد! 🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰 ب . شهید رابع و حکومت مشروطه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری معتقد بودند چون اکثر مردم مسلمان پیرو دین اسلام هستند، باید حکومت آن هرچند به صورت مشروطه باشد، باید از نوع حکومت مشروطه مشروعه باشد، یعنی قانون اساسی و سایر قوانین حقوقی و جزایی آن باید با احکام قوانین اسلامی مطابقت داشته باشد. وقتی مخالفانش به او تهمت مخالفت با مشروطه و طرفداری استبداد شاهنشاهی می زدند، او در پاسخ فرمود: من والله با مشروطه مخالفت ندارم، با اشخاص بی دین و فرقه گمراه و گمراه گر مخالفم که می خواهند به مذهب اسلام لطمه وارد بیاورند . . . ج . شهید رابع و مجلس قانون گذاری علامه شیخ فضل الله نوری بارها تاکید کرد: ایها الناس من به هیچ وجه مخالف فکر مجلس شورای ملی نیستم، بلکه دخلیت خود را در تاسیس آن اساس بیش از همه کس می دانم، صریحا می گویم همه بشنوید و به غایبین هم برسانید که من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان آن را می خواهند . به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی می خواهند که اساسش به اسلامیت باشد و برخلاف شریعت محمدی و بر خلاف مذهب مقدس جعفری قانون نگذراند . من همچنین مجلسی می خواهم. علی رغم مواضع صریح و شفاف شیخ متاسفانه تبلیغات زهرآگین دشمنان مانع از رسیدن این حرف به گوش ها توده های مردم شد و در نهایت، هم مجلس بر طبق خواسته عوامل بیگانه و روشنفکران غربزده تشکیل گردید و با شعار اصلاحات، مسیر انقلاب را منحرف و ارزش های غربی را جایگزین ارزش های دینی کردند . د . شهید رابع و مساله آزادی مطبوعات علامه شیخ فضل الله نوری با توجه به بصیرت و تیزبینی و درک عمیق خود مراد روشنفکران غرب زده از آزادی و مساوات را درک نمود و فهمید که معنای جز لجام گسیختگی از آن ندارند. لذا از همان ابتدا کار، با آن نوع آزادی به مخالفت برخواست . همین طور مساوات مورد حمله و اعتراض شیخ، مساوات به مفهوم وارداتی و غربی آن بود که در قرن هیجدهم رواج یافته بود و که مشرک و کافر و مسلمان و . . را یکسان می دانست نه مساوات قضایی اسلامی که یکی از اصول عالی اسلامی است . با این همه، طولی نکشید که به دنبال مطرح شدن بحث های مربوط به آزادی بیان و مطبوعات پیش بینی های شیخ به حقیقت پیوست . وی در مقابل توهین به مقدسات دینی و ائمه علیهم السلام صریحا موضع گیری کرد و مردم را به مقابله با مطبوعات مدعی آزادی و اصلاح طلبی و فرا خواند که در تاریخ ثبت شده است. و . علامه شیخ فضل الله و روشنفکران غرب زده اثر ترفندهای منافقانه ای که قشر روشنفکرنمای غربزده در پیش گرفته بود، طولی نکشید که در نتیجه تبلیغات روزافزون و دادن شعارهای به ظاهر زیبا و عامه پسند مراکز تصمیم گیری و قانون گذاری و پارلمان کشور، به دست این قشر افتاد . پس از ایجاد مجلس قانون روحانیون در سیاست و تعطیل نمودن قوانین اسلامی پرداختند، کسانی چون مجد الاسلام کرمانی می گفت: دخالت روحانیون در مجلس سبب انحطاط آن است و حتی طولی نکشید به صورت صریح گفتند که ما مشروعه نمی خواهیم. در مقابل این عده، علامه شیخ فضل الله نوری به همراه عده ای از علما مقاومت کردند و بر لزوم اضافه شدن قید مشروعه پافشاری نمودند. همه دشمنان و مخالفان علامه شیخ فضل الله به این حقیقت اعتراف کردند که شیخ هدفی جز استقرار احکام اسلام در نظر نداشت. فراماسون احمد کسروی، که یکی از دشمنان سرسخت اسلام و روحانیت است، در این باره می نویسد: شیخ فضل الله شریعت را می طلبید. وی فریفته شریعت بود و رواج آن را می خواست . . . روی هم رفته به بنیان نهادن یک حکومت شرعی می اندیشید. وقتی استعمارگران این تلاش ها و مقاومت های شجاعانه شیخ را می بینند سخت دچار هراس می شوند و می کوشند تا به هر طریق ممکن جلو نفوذ او را بگیرند و حتی درصدد می آیند حداقل زمینه تبعید او را از تهران فراهم سازند . «سرجورج بارکلی» سفیر انگلیس به وزیر خارجه وقت «سر ادوارد گری » می نویسد: «باید توصیه کنیم که شیخ فضل الله را از تهران خارج[تبعید] نمایند; زیرا اگرچه مقام رسمی ندارد ولی نفوذ بسیار زهرآگینی دارد، امید است انجام این پیشنهاد موجب تاخیر کار نشود. بالاخره در روز سیزدهم رجب سال 1327 ه ق (1285 ش) شیخ به دست عمال بیگانه توسط «یپرم حرامزاده ارمنی، رئیس دین ستیز نظمیه تهران گ» به صورت ناجوانمردانه به شهادت رسید و شهید رابع مراجع شیعه گردید. «سرجورج بارکلی » در ضمن تلگرافی که به وزیر امورخارجه انگلیس می فرستد در این باره می نویسد: «شیخ فضل الله برای مملکت خودخطر بزرگی بود! [بخوانید برای منافع استکباری انگلیس]. خوب شد که ایران! او را از میان برداشت. این همه کینه توزی بیگانگان و ایادی فرصت طلب در داخل، با شیخ جز به خاطر اسلام و پافشاری او به لزوم رعایت قوانین آن نبود. 🔰ادامه در بخش پنجم🔰
🔰بخش پنجم🔰 ه . شهید رابع و مسأله زنان ✍ مطلب مخالفت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) با پیشرفت زنان، از اساس کذب محض و زائیده افکار بیمارگونه قلم به مزدان فراماسون بوده که مأموریت تخریب شخصیت این انسان الهی را داشتند. متأسفانه جهالت و غفلت باعث شده که این مقصرین از خدا بی خبر بتوانند افکار مسموم خود را در اذهان عده ای جاهل و قاصر تزریق کرده و ذهنشان را مسموم نمایند! ✍ اما واقعیت چیست؟🔰 ⁉️چرا عناصر فراماسون مشروطه، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را متهم کردند که مخالف پیشرفت زنان و مدارس دخترانه بود!؟ ⁉️چرا با قلم های مسموم خود این دروغ بزرگ را در تحریف نامه های خود ثبت نمودند تا به عنوان تاریخ مشروطه به خورد آیندگان دهند!؟ ✍ واقعیت این است که مرجع شهید علامه نوری(ره)، قصد اصلی دشمن و در رأسش را دقیقا"، تشخیص داده بود👇 "نهادینه شدن فساد و فحشاء در مملکت شیعه با برداشتن از سر و مسلمان و با استفاده از مدارس و محافل غربی" ✍ پس این دیده بان بیدار اسلام که حقایق را می دید، می دانست و می فهمید و دستشان را می خواند و رو می کرد، باید طوری تخریب و حذف میشد که درس عبرتی برای سایرین باشد! اما گهی خیال باطل که ماه هیچگاه پشت ابر نمی ماند! و شیخ نیز بیدی نبود که از این بادها بلرزد و خللی در عزمش به وجود آید. او باید مأموریت الهی خود را که همانا دفاع از اسلام ناب بود با شایستگی به پایان می رساند، که رساند. ⏪ شیخ، در مواجهه و مقابله با این توطئه و نقشه کثیف فساد انگیز، فقط اعتراض و انتقاد نمی کرد، بلکه مرد عمل در مسیر خیر و صلاح بود👇 ⁉️ آیا میدانستید که؟ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از بانیان تأسیس اولیه مدارس دخترانه در تهران بوده ؛البته نه از نوع غربی🔰 💠 دکتر یعقوب توکلی(مورخ و پژوهشگر معاصر) : شیخ فضل‌الله نوری نادیده‌هایی را دیده بود که دیگران نتوانستند ببینند، یکی از نکات جالب توجه در کارنامه شیخ فضل‌الله این بود که شیخ یکی از بانیان تأسیس اولیه مدارس دخترانه در تهران بود؛ البته نه از نوع غربی و فرنگی. این واقعیتی است که "مونیکا رینگر" در کتاب «دین و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار» آن را مطرح می‌کند. این حقیقت، به توجه شیخ فضل‌الله به مسئله آموزش دختران اشاره دارد. در واقع کسانی هستند که تأثیر فرهنگی عمیق در زندگی مردم داشتند.ایشان در تهران به طور جدی با فعالیتهایی که علیه اسلام و فرهنگ اسلامی اتفاق می‌افتد مقابله می‌کند [از جمله طرح فساد انگیز مدارس دخترانه غربی] و [برای مقابله] امکانات و منابع برای تحصیل دختران را [در قالب مدارس جدید دخترانه اسلامی] فراهم می‌نماید. این در حالی است که در فضای ادبیات روشنفکری، شیخ به عنوان نماد تحجر و احیاناَ سدی در برابر هرگونه تغییر معرفی می‌شد،!/در مصاحبه با مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، کد مطلب ۵۹۱۵ ⏪ اینکه شیخ فضل الله، مخالف حقوق زنان و تحصیلات ایشان بوده است. کاملا جعلی است و جز سایتهای معاند در هیچ کتاب تاریخی یافت نشد و با ادبیات شیخ هم سازگار نیست (جمله چه معنا دارد زن درس بخواند این عین اشاعه فحشاست!) شیخ فضل الله نوری که خود از مؤسسان مدارس دخترانه بود و حتی با فرستادن زنان برای تحصیل در خارج از کشور هم با حفظ اصول شرعیه موافق بوده، دارای همسر و دختران فاضل و تحصیلکرده، چطور ممکن است متحجر باشد و مخالف پیشرفت زنان؟! ⏪ فتوای صریح و تاریخی شیخ در مدارس جدید دخترانه و پسرانه اسلامی در مجموعه دو جلدیِ مکتوبات...شیخ، اثر مورخ معاصر، آقای محمد ترکمان، درج و ثبت تاریخ شده است. شیخ درباره سایرحقوق نیز پیشتاز بود و حق تجارت، خرید و فروش ملک و آزادی در اداره اموال شان را به رسمیت می شناخت. در حوزه امور مالى و اقتصادى از لحاظ قانونى و شرعى (بنا به فتوای مرجع شهید نوری) بين زنان و مردان تفاوتى وجود نداشت و زنان در اداره اموال خود آزادى تصميم‌گيرى داشتند که این خود حکایت از حفظ کرامت و منزلت مقام زن در افکار و عمل مرجع شهید علامه نوری دارد و این در حالیست که در همان زمان، مراجع حامی مشروطه در نجف برای زنان، چنین حقوقی را کمتر قائل بوده و یا اصلا" قائل نبودند! / و خلاصه اینکه دست و عواملش در تولید و نشر شایعات برای تخریب شخصیت الهی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(اعلی الله مقامه) کاملا" واضح و هویداست. 🔰ادامه در بخش ششم🔰
🔰بخش ششم🔰 💢گفتمان سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) ✍ از محقق و پژوهشگر معاصر، دکتر عبدالحسین خسرو پناه🔰 شیخ شهید در ضرورت عقلی حکومت و وظایف عقلایی آن یعنی، حفظ نظامات داخلیه مملکت و تحفظ از مداخله اجانب تردیدی نداشت. وی حکومت و سلطنت را امانت الهی می دانست و به شدت با الگوی حاکمیت استبدادی مخالفت می ورزید. شیخ فضل الله نوری با دو شعار سلبی وارد عرصه سیاست شد و با این دو شعار، رویکرد و پارادایم اندیشه سیاسی خود را نشان می دهد. یکی، رهایی از سلطه بیگانه و استعمار غرب در همه عرصه های فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و دوم، مقابله و رویارویی با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی. شعار نخست گفتمان سیاسی شیخ از مهم‎ترین عوامل مخالفت او با مشروطیت وارداتی بود؛ زیرا هواداران افراطی مشروطیت با بیگانگان در ارتباط مستقیم بودند و اجانب نیز حمایت متقابل می نمودند. شیخ شهید می فرماید: «ای عزیز، اگر مقصود، تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد و اگر مقصودشان، عمل به قرآن بود، عوام را گول نداده پناه به کفر (سفارت انگلیس) نمی بردند و آنها را یار و معین و محل اسرار خود قرار نمی‎ دادند. اگر بنای آن بر حفظ دولت اسلام بود، چرا یکی، عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس؟» به ظاهر مراد شیخ از این جمله، وابستگی سپهدار تنکابنی به روسها و سردار اسعد بختیاری به انگلیسیها است این دو نفر از رهبران و مشروطه خواهان افراطی ای بودند که به ترتیب از شمال و جنوب به تهران حمله کردند و پس از شکست قوای قزاق و نظامیان هوادار محمدعلی‎شاه، تهران را فتح کردند. شاه به سفارت روس گریخت و از سلطنت عزل شد. به اعتراف تقی زاده(قطب مشروطه)، دکتر مصدق و عین السلطنه، سپهدار تنکابنی تابع روسها بود و خیلی از آنها حرف شنوی داشت وحتی اقدامات نظامی او علیه محمدعلی شاه با همراهی روس انجام گرفت و سردار اسعد بختیاری نیز از انگلیسیها اطاعت می کرد و سهام نفت جنوب را هم داشت. انگلیسیها و روسها نیز خواستار قیامی علیه محمدعلی شاه بودند تا با نفی اقتدار حکومت، مجالی برای دستیابی به منافع مادی خود از ایران پیدا کنند. شیخ شهید برای تحقق شعار دوم خود یعنی، مقابله با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی فرمودند: «مردم جمع شوند و از پادشاه بخواهند که سلطنت دلخواهانه را تغییر بدهد و در تکالیف دولتی و خدمات دیوانی و وظایف درباری قراری بگذارند که من بعد رفتار و کردار پادشاه و طبقات خدم و حشم او هیچ‎وقت از آن قرار تخطی نکند و این قرارداد را هم مردمان عاقل و امین و صحیح از خود رعایا به تصویب یکدیگر بنویسند و به صحه پادشاه رسانده و در مملکت منتشر نمایند.» طرح عدالتخانه شیخ فضل الله نیز مهاری برای استبداد و روحیه تملکیه شاه و دولت بود؛ بنابراین، در لوایح ایام تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) تصریح دارد که انگیزه‎اش از طرح عدالتخواهی، تغییر رژیم خودکامه و قانونمندساختن عملکرد شاه و دولت بود. بنابراین، شیخ فضل الله از مخالفان حکومت خودکامه و استبدادی و از مدافعان استقلال کشور و حفظ مصالح نوعیه مردم بود. شیخ فضل الله نوری نیز همانند دیگر فقهای جامع‎الشرایط با منطق شیعه به تبیین دولت و حکومت اسلامی می پردازد و در یکی از لوایح تحصن حرم حضرت عبدالعظیم تصریح می کند که در منطق شیعه، دولت و سلطنتی که زمام آن به دست خدا ، رسول ،امام و نایبان امام یعنی فقهای عادل نباشد، اوامرش واجب الاطاعه نیست. وظیفه نواب عام و صحیح اسلام نزد شیخ شهید آن است که احکام کلیه که مواد قانون الهی است را از چهار دلیل شرعی استنباط فرمایند و به عوام برسانند. آیت الله شیخ فضل الله نوری نه تنها مشروعیت حکومت را به نصب امام واز جانب خدا و نیابت از امام معصوم(ع) می داند؛ بلکه نیابت فقیه جامع الشرایط در امور اجتماعی و سیاسی را انحصاری دانسته و به عدم مشروطیت حکومت غیرفقیه تصریح می کند و می فرماید: «امور عامه یعنی، اموری که مربوط به تمام افراد رعایای مملکت باشد و تکلم در امور عامه و مصالح عمومی ناس، مخصوص است به امام(علیه‎السلام) یا نواب او و ربطی به دیگران ندارد»، «اگر مقصد امور شرعیه عامه است، این امور راجع به ولایت است نه وکالت و ولایت در زمان غیبت امام زمان با فقها و مجتهدین است.» بنابراین، مرحوم شیخ فضل الله به حکم اولی، از مشروعیت ولایت فقیه و حکومت ولایی اسلامی دفاع می کند؛ 🔰ادامه در بخش هفتم🔰
🔰بخش هفتم🔰 شیخ فضل الله نوری قلمروی وسیعی برای دین معتقد است و انتظاراتش از دین، منحصر به عرصه عبادات و رابطه انسان با خدا نبوده و سیاست راستین را بخشی از دین اسلام معرفی می کند. به گفته وی:« قانون الهی ما، مخصوص عبادات نیست؛ بلکه حکم جمیع مواد سیاسیه را بر وجه اکمل و اوفی داراست، حتی ارش الخدش یعنی، دیه جراحت.» و همچنین ، حکومت ایده ال در عصر غیبت نزد شیخ، حکومت دینی فقهای جامع‎الشرایط است؛ اما در دوران قاجار که تحقق حکومت ایده ال امکان ندارد، شیخ، راهبرد حکومت دولت شریعت را با دولت سلطنت جابه‎جا می کند و برای کنترل دولت سلطنت، نهاد عدالتخانه را پیشنهاد داده و هنگامی که مشروطه خواهان سکولار زمام امور را به دست گرفتند، نظریه مشروطه مشروعه و نظارت فقها را جایگزین کرد. پس، وقتی شیخ مشاهده کرد که جریان جامعه به سمت تبدیل استبداد مطلقه سلطنتی به حکومت مشروطه غربی است و زمینه تحقق حکومت دینی و حتی تشکیل نهاد عدالتخانه برای حکومت سلطنتی میسر نیست، به تئوری مشروطه مشروعه روی آورد و تاکید کرد که قوانینی که سلطنت را مقید می‎سازد، باید قوانین شرع باشد. بنابراین، شیخ نه با استبداد موافقت کرد و نه با مشروطه غربی؛ بلکه به‎دنبال تحقق حکومت دینی فقهای عادل و در صورت عدم امکان تشکیل عدالتخانه و تحقق حکومت مشروطه مشروعه بود. پس، اصل و حکم اولی شیخ این بود که در زمان غیبت امام( علیه السلام) مرجع در حوادث، فقهای شیعه هستند و مجاری امور به دست آنها است و بعد از تحقق موازین، احقاق حقوق و اجرای حدود می‎نماید و هیچ گاه منوط به تصویب احدی نخواهدبود. همچنان که گفته شد، به اعتقاد وی، وکالت در امور عامه، صحیح نیست و مساله حکومت از باب ولایت شرعیه است؛ یعنی، تکلم در امور عامه و مصالح عمومی مردم، مخصوص به امام( علیه السلام) یا نواب عام او است و ربطی به دیگران ندارد و دخالت غیر آنها در این امور، حرام و غصب نمودن مسند پیغمبر و امام (علیه السلام) است. پس شیخ، خواهان حاکمیت احکام و ارزشهای اسلامی بود که به حکم و تنفیذ تحقق می یابد. حال که این زمینه فراهم نگشت، پس باید به فکر مهار خودکامگیهای شاه، دولت و سلطنت استبدادی بود و بهترین فرض این مهار، تحقق نهاد عدالتخانه و به تعبیر شیخ، دارالشورای کبرای اسلامی است. در آن زمان، شیخ، خود را بین دو محذور مخیر دید، دو گزینش که احتمال سوم آن در عصر قاجار تصور نمی شد. یکی، حاکمیت عمال بیگانه روس و انگلیس و سیاستهای انگلیس و دیگری حاکمیت محمدعلی شاه بود و بدون شک، استراتژی استعمار [استکباری انگلیس]، خطرناک‎تر از حاکمیت شاه بود؛ از این رو، در آن مقطع از شاه حمایت کرد و بر او تاکید داشت که شاه باید در مسیر اسلام و مصالح مسلمین گام بردارد. بر این اساس، شیخ در لوایح متحصنین حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تصریح دارد که زمام دولت باید به دست خدا ، رسول، امام و نائبان امام یعنی فقهای عادل باشد و الا اوامرش واجب‎الاطاعه نیست. شیخ، در اجتماع علما و مردم در باغشاه در شوال 1326، شاه را مکلف کرد که در چارچوب شرع حرکت کند و طبق فتوای علما بر حرمت مشروطه دستخطی بر رفع مشروطه [مورد نظر انگلیس] صادر نماید و شاه به شرط مذاکره با صدراعظم پذیرفت؛ ولی شیخ، مذاکره با صدر اعظم را رد کرد و گفت:« مشورت در محلی است که طریق دیگر داشته باشد» و شاه به ناچار پذیرفت. پس، شواهد گوناگونی مبنی بر این است که شیخ، از شاه شریعت مدار حمایت می کند نه از شاه مستبد و دفاع از شاه شریعت مدار هم به حکم ثانوی برای جلوگیری از نفوذ بیگانه است. 🔰ادامه در بخش هشتم🔰
🔰بخش هشتم🔰 مرحوم شیخ فضل الله نوری با مجلس شورای اسلامی ، قانون اساسی اسلامی ، آزادی و مساوات شرعی مخالفتی نداشته و تنها با تعریف مشروطه خواهان افراطی از این مفاهیم که برگرفته از غرب استعمارگر بوده، تعارض داشته است. وی در زمینه مجلس شورا فرمودند: «ایها الناس، من به هیچ‎وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم؛ بلکه مدخلیت خود را در تاسیس این اساس پیش از همه کس می دانم. الان هم من همان هستم که بودم. تغییری در مقصد و تجددی در رای من به هم نرسیده است.» شیخ در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم، همواره از دارالشورای کبرای اسلامی دم می زد و تاکید داشت که هیچ‎وقت منکر مجلس نبوده و تنها در پی تصحیح و تکمیل مجلس و حفظ اسلامیت آن است. وی در این تحصن ازدو نوع مجلس شورای اسلامی و مجلس فرنگی مآب سخن گفت و از اولی، دفاع نموده و به مخالفت با دومی پرداخت. حمله شدید شیخ در عصر فترت پس از مشروطه صغیر به مجلسی بود که تسلیم احکام اسلام و شریعت محمدی(ص) نبود و این مطلب، مورد تایید همه فقهای شیعه است؛ زیرا، اسلام، خداوند متعال و شارحان او یعنی پیامبر و ائمه را قانونگذارمی داند و بر اساس توحید در قانونگذاری، احدی حق وضع قوانین را ندارد. و نیز قوانین الهی، از آن جهت که ناظر به مصالح و مفاسد واقعی نوع انسانها وضع گردید، دائمی و در همه اعصار مستمر است و شریعت پیامبر اکرم(ص) به عنوان خاتم شرایع، ابدیت دارد و به تعبیر پیشوایان اسلام:« حلال محمد(ص)، حلال ابدا الی یوم القیامه و حرامه، حرام ابدا الی یوم القیامه.» پس شیخ با مجلس غربگرایی که پذیرای احکام و قوانین الهی نیست، مخالفت نموده، شیخ با دارالشورای کبرای اسلامی که مسوولیتش برنامه ریزی برای اجرای احکام الهی در جامعه بوده، برنامه‎هایی که با موازین شرع تعارضی ندارد و موافقت با شرع داشته و مجتهدان عادل بر آن مراقبت نمایند، هماهنگ و مدافع است. به تعبیر شیخ فضل الله:« من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان، آن را می خواهند. به این معنا که البته عموم مسلمانان مجلسی می خواهند که ... برخلاف قرآن و برخلاف شریعت محمدی(ص) و برخلاف مذهب مقدس جعفری(ع) قانونی نگذارد.» مخالفت شیخ با رای اکثریت و بدعت دانستن آن در زمانی است که قوانین بدون اذن فقیه صاحب ولایت مشروعیت پیداکند. شیخ فضل الله، قانون اساسی را نیز لازم دانسته و می فرماید: «مجلس شورای ملی و اجتماع وکلا و مبعوثین در آن و مقصد رفع ظلم و نشر عدالت و اصلاح مملکت، بدون نظامنامه [یعنی قانون اساسی] که عموم اهالی و حکام و کارگزاران ممالک به آن رویه حرکت نمایند، چگونه تصور می شود. تدبیر منزلی که اول مرحله حکمت عملی است بدون دستور [ قانون اساسی] نمی شود، تدبیر مملکتی، چگونه بدون قانون ممکن خواهدبود». وی در ادامه می فرماید: «بعضی از اشخاص، مذاکره می نمایند که ما نظامنامه نمی خواهیم. این چه کلمه ای است؟ آیا می شنوید یا نه؟ و می دانید غرض را یا نه؟ این حرف، بر جمیع تقادیر، غلط و موجب تضییع حقوق نفوس است بلکه مودی به فساد اصل مجلس است.» و نیز می فرماید: «ای برادر، نظامنامه، نظامنامه ... لکن اسلامی، اسلامی ... یعنی، همان قانون شریعت که 1300 و اندی است در میان ما هست و جمله ای از آن که به آن، اصلاح مفاسد ما می شود در مرتبه اجرا نبود، حالا بیاید به عنوان قانون و اجراشود» شیخ به شدت از ثبات قوانین اسلام دفاع می کند و می گوید: «اگر کسی را گمان آن باشد که مقتضیات عصر، تغییر دهنده بعض مواد قانون [قطعی] الهی است یا مکمل آن است، چنین کسی از عقاید اسلامی خارج است؛ به جهت آنکه:« پیغمبر ما خاتم انبیا است و خاتم، آن کسی است که آنچه مقتضی صلاح حال عباد است الی یوم الصور به سوی او وحی شده باشد و دین را کامل کرده باشد. پس بالبدیهه، چنین اعتقادی، کمال منافات را با اعتقاد به خاتمیت و کمال دین او دارد و انکار خاتمیت، به حکم قانون الهی، کفر است.» اما در باب دیدگاه شیخ نسبت به حریت و آزادی باید توجه داشت که شیخ با آزادی به معنای بی بندوباری اخلاقی و رهایی از دین و شریعت و آشوب و هرج و مرج مخالف بود، نه با آزادی به معنای مقابله با استبداد. شیخ با کمال دقت و شجاعت، هم با استبداد فردی شاه مبارزه کرد و طرح عدالتخانه را برای مهار خودکامگی او مطرح ساخت و هم با استبدادهای گروهی در ستیز بود. وی در زمینه استبدادهای گروهی می فرماید: «در هر شهر و هر روستا جماعتی به اسم انجمن محلی همدست و همداستان شده، در غایت قساوت و استبداد، مشغول خودکامی و بیداد هستند، همان رفتاری را که سابقا" حکام و ظلام با رعایای سوخته فرسوده ولایات می کردند؛ الحال، آحاد این انجمنها و بستگان و پیوستگان آنها می کنند، فی الحقیقه، یک استبداد را صدهزار استبداد ساخته اند و با صدهزار حاکم ظالم بر این مملکت و رعیت جورکش آن تاخته اند.» 🔰ادامه در بخش نهم🔰
🔰بخش نهم🔰 شیخ فضل الله، در گفت وگوی با سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی درحرم حضرت عبدالعظیم(ع) نقاب از چهره مشروطه خواهان غربزده برداشته و تصریح می کند که «این آزادی که اینها تصور کرده اند، کفر در کفر است. آیا گفته اند، کسی که دارای این آزادی است، باید توهین از مردمان محترم بکند؟ آیا گفته اند، فحش باید بگوید و بنویسد؟ آیا گفته اند، آشوب و فتنه در مملکت حادث کند و پارتی اجانب باشد و برای دولت خارج کارکند؟ از همه این مراتب گذشته، آزادی قلم و زبان برای این است که جراید آزاد، نسبت به ائمه اطهار هرچه می خواهند بنویسند و بگویند؟» پس مخالفت شیخ با آزادی به معنای حلال شمردن محرمات الهی و مخالفت با دین و قوانین وحیانی و ضدیت با مذهب است، نه آزادی از ظلم و ستم. وی در تفسیر آزادی مثبت و مشروع می فرماید: «مراد از حریت، حریت در حقوق مشروعه و آزادی بیان درمصالح عامه است تا اهالی این مملکت مثل سوابق ایام، گرفتار ظلم و استبداد نباشند و بتوانند حقوقی که از جانب خداوند برای آنها مقرر است، مطالبه و اخذ نمایند، نه حریت ارباب ادیان باطله و آزادی در اشاعه منکرات شرعیه که هرکس آنچه بخواهد بگوید و به موقع اجرا بگذارد.» و اما در زمینه مساوات باید اعتراف کرد که شیخ فضل الله با تمام وجود به تساوی اجرای احکام نسبت به همه آحاد ملت اعم از شاه و توده مردم اعتقاد داشت و پیشنهاد ایجاد عدالتخانه از سوی او در همین راستا بوده است؛ اما با اصل مساوات مشروطه خواهان [غربگرا] مخالفت می نماید و آن را اصلی موذی می داند؛ زیرا، مساوات در نزد شیخ دو مفهوم مثبت و منفی داشته است. مساوات مثبت به معنای اجرای عادلانه احکام قضایی و اجتماعی اسلام نسبت به تمام آحاد ملت است، ولی مساوات منفی، همان مساوات به مفهوم غربی یعنی، حذف تفاوتهای حقوقی در فقه اسلام نسبت به مسلمانان و کفار است. وی اصل مساوات غربی را دکانی در مقابل صاحب شرع که در صدد تاسیس احکام جدیدی است، معرفی می کند. پس مجلس شورا، قانون اساسی، آزادی و مساوات به معنای مشروع آن که با آموزه های اسلام هماهنگی دارد، نزد شیخ پذیرفتنی و به معنای غربی واستعماری آن که با شریعت نبوی ناسازگاری دارد، مردود است. ✍ نتیجه:🔰 ◽️ اندیشه سیاسی شیخ شهید فضل الله نوری، فقیه و اصولی‎گرای عصر قاجار، از مکتب اصولی شیخ انصاری و فقه جواهری سرچشمه گرفته است. ◽️ حکومت نزد ایشان، ضرورت عقلی دارد و وظایف عقلایی آن، حفظ نظامات داخلیه مملکت و تحفظ ازمداخله اجانب است. رویکرد سیاسی ایشان، مقابله و رویارویی با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی و رهایی از سلطه بیگانه واستعمار غرب در عرصه های مختلف است. ◽️ حکومت به حکم اولی، حق امام معصوم(ع) و در دوره غیبت از باب ولایت یا حسبه از آن فقیهان جامع الشرایط است؛ بنابراین، حکومت غیرفقیه، مشروعیت ندارد. ◽️ در صورت عدم تحقق حکومت دینی فقیهان جامع الشرایط، حکومت عدالتخانه ای یا مشروطه مشروعه به تعبیر شیخ فضل الله از باب قدر مقدور لازم است؛ به عبارت دیگر، با نفی حکومت دینی فقیهان، تکلیف در انجام وظایف شرعی در حد مقدور از مومنان ساقط نمی شود. ◽️ مجلس شورا و قانون اساسی در گفتمان سیاسی شیخ فضل الله، تنها با مطابقت با شریعت نبوی و نظارت و تایید فقهای جامع الشرایط مشروعیت پیدا می کنند و مجلس غربزده استعمار پذیر و قانون اساسی مخالف با قوانین الهی باطل و مردود به شمار می آید. ◽️ آزادی و مساوات نزد شیخ، به مثبت و منفی یا مشروع و نامشروع تقسیم پذیر است. آزادی از عبودیت پادشاهان و مقابله با استبداد مشروع و مثبت بوده و آزادی به معنای آشوب و هرج و مرج و رهایی از دین و شریعت و آزادی از حدود و مقررات دین مردود می باشد. ◽️ مساوات نیز به معنای اجرای عادلانه احکام الهی نسبت به همه انسانها اعم از شاه و گدا پذیرفتنی است؛ ولی نفی تفاوتهای حقوقی میان کفار و مسلمانان مردود و باطل است. 🔸 منبع: فصلنامه زمانه، شماره 15، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران(مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، کد لینک مطلب ۱۵۲۵۲) 🔰ادامه در بخش دهم🔰
🔰بخش دهم🔰 💢ولایت فقیهان از دیدگاه شیخ فضل الله نوری (ره) ✍ از مورخ و پژوهشگر معاصر حجت الاسلام والمسلمین علی احمدی خواه کوه نانی🔰 «ولایت فقیهان» از مسائل مهم تاریخ مشروطه است که هنوز نسبت به دیدگاه بعضی از شخصیت‌های آن زمان راجع به موضوع یادشده، ابهام‌هایی برای برخی از مورخان وجود دارد. یکی از شخصیت‌هایی که‌اندیشه‌های او نیاز به شرح و بیان شفاف و تحقیق دقیق دارد، مرجع شهید آیت‌الله علامه شیخ فضل‌الله نوری(ره) است. مسأله‌ این تحقیق، بیان نظر ایشان، در باره‌ «ولایت فقیه» بر اساس بیانات و مکتوبات ایشان است. این تحقیق به این سؤال اصلی جواب می‌دهد که نظر مجتهد نوری، درباره‌ «‌ولایت فقیه» چیست؟... ⏪ ۱- طبق اسناد، سخنان، لوایح و عملکرد مجتهد نوری(ره)، او درست، مثل امام خمینی(ره) به ولایت فقیهان، معتقد بوده و تمام حاکمان را مجری و مأمور فرمان فقیه می‌دانسته. ⏪ ۲- حضور شیخ در نهضت عدالتخانه در قد و قامت رهبریِ نهضت، نافی این تهمت است که شیخ، شاه را ظل‌الله می‌دانست و معتقد بود فقهاء به جز قضاوت نباید در سیاست دخالت کنند! روشن‌ترین دلیل بر عدم اعتقاد شیخ به سلطانیزم، عملکرد اول و آخر ایشان؛ یعنی رهبری جنبش عدالتخانه‌ بر ضد حاکمیت سلطنتی موجود و در آخر، خشم و نارضایتی از شاه و تشر به او و تحریک علما بر ضد او که حکایت از واقعیت جدایی مسیر او از شاه دارد، که سرانجام محمد علی شاه به سفارت پناه برد و ایشان جان خویش را در راه تحقق مشروطه مشروعه فدا کرد. ⏪ ۳- این سخن صریح شیخ که گفت: «حکومت در زمان غیبت امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)، از آن فقهای مبسوط‌الید است، نه فلان بقال و بزاز و…» این اتهام را رد می‌کند که «شیخ در هیچ یک از آثارش سخنی از ولایت فقیه نگفته و دیانت را از سیاست جدا می‌دانسته». ⏪ ۴- مجتهد نوری، اتهامات سه‌گانه (ظل‌الله دانستن سلطان، جدایی دین از سیاست، عدم اعتقاد به ولایت فقیه) را قبول ندارد. عملکرد اوّل و آخر، اسناد و سخنان و لوایح او نشان از اعتقاد نظری و عملی به ولایت مطلقه فقیه دارد؛ هرچند که در آن زمان و شرایط، این امکان، الا به قدر مقدور وجود نداشت، که اجرای همان «اصل دوم متمم قانون اساسی»، همین شورای نگهبان با تکامل امروزی بود. ✍ متن کامل مقاله👇 http://ahmadikhahkoonani.blogfa.com/post/10 💢پاسخی مستدل به اتهامات ناروا به مرجع شهید🔰 ✍ محققان دقیق، در پیچ و خم‌های تاریک تاریخ، چه بسیار سرهای بریده دیده‌اند که بی‌جرم و بی‌جنایت به تیغ تیز تندروان و تندخویان از جسم جدا شده‌اند! به عبارتی، تاریخ ترورستان است و بند بند آن، سرکَشی ظالم و سرکُشی مظلوم. گاهی مظلوم را ترور جسمانی می‌کردند و گاهی ترور جانی و روحانی و شخصیتی؛ و اگر می‌توانستند از هر جهت ترور می‌کردند؛ نمونه‌های آن، به قدری بسیار است که هر جا بنگری، ظالمی هست یا مظلومی با مشخصات پیش‌گفته؛ اما قصد قلم، این است که در این نوشتار به شخصیتی بپردازد که از هر جهت جسمی و جانی، شخصیتی و بدنی، هر دو ترور شد و اعدام؛ و مورد اتهام‌های دوستان بی‌خبر و دشمنان بی‌انصاف قرار گرفته یعنی مجتهد نوری (آیت‌الله حاجی شیخ‌فضل‌الله). از زمان خود مجتهد نوری- به جهت تقاص فتوای تحریم تنباکو از شاگرد میرزا و همکاری شیخ شهید با ایشان یا هر علت دیگر- سکولاران دین‌ستیز و دین‌گریز- به سردمداری انگلیس- به جان شیخ افتادند. ابتدا با ترور جسمانی، بعد با ترور شخصیت و تهمت، بعد هم اعدام؛ در آخر با حقیقت‌سوزی و دروغ‌دوزی و تاریخ‌سازی، دست به تخریب‌ همه‌جانبه بر ضد ایشان زدند؛ او را که خود از پیشوایان نخستین نهضت عدالتخانه (و بعد مشروطه) بود، ضد مشروطه، ضد مجلس، ضد ولایت فقیه، مدافع و دعاگوی محمدعلی‌شاه و و و و؛ در تاریخ تاریک مشروطه- که از دست و زبان مخالفان شیخ و حزب حاکم بیرون تراویده و نگاشته شده- معرفی کردند؛ تا الان که برخی از معاصران نیز با تکرار همان سخنان سخیف مخالفان شیخ شهید، دست به تکرار تاریخ یک قرن پیش زده‌اند؛ در حالی که همان زمان، خود شیخ به آن شبهات پاسخ داده است. در این نوشتار به طور خلاصه به ادعاهای جناب آقای حسین آبادیان درباره مسائل پیش‌گفته و نسبت‌های ناروایشان درباره مجتهد نوری می‌پردازیم؛ البته این اتهام و ادعای آبادیان از زبان پیشکسوتان ایشان مانند: آجودانی‌ها، محسن ‌کدیور، داود فیرحی و ثبوت‌ نیز پیش‌تر تکرار شده و این جماعت معمولاً سخنان همدیگر را تکرار می‌کنند و تکثیر و استنساخ. اما در اينجا، به طور اشاره تنها به ادعاها و تهمت‌هاي آقاي حسين آباديان درباره شيخ شهيد می‌پردازیم و جواب حضرت شيخ به ايشان تا محك تجربه تاريخ به ميان بيايد و سفيدروي نشود هر كه در او غش باشد!..کامل مطلب👇 http://ahmadikhahkoonani.blogfa.com/post/14 🔰ادامه در بخش یازدهم🔰
🔰بخش یازدهم🔰 ✍ معرفی برخی از آثار مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف، که متأسفانه پس از شهادت ایشان، اکثرشان به یغما رفت🔰 📙۱-رساله منظوم فقهی"الدرر التنظیم یا الدر النظیم" 📘۲-رساله فقهی"فی قاعده ضمان الید" 📗۳-رساله فقهی«عدم لزوم الترتیب فی ‌‌قضاء‌ الصلاه الخمسه» 📕۴-رساله«حـکم التـجری فی حجیه القطع 📒۵-رساله«التجزّی فی الاجته 📗۶-رساله حرمت استطراق از طریق جبل به مکه معظمه 📕۷-جُنگ بیاض(کرامتهای بزرگان) 📒۸-الصحیفه القائمیه یا الصحیفه المهدویه(ادعیه رسیده از جانب امام زمان عج) 📙۹-حاشیه بر فرائد الاصول شیخ مرتضی انصاری 📘۱۰-حاشیه بر المکاسب شیخ مرتضی انصاری 📗۱۱-حاشیه بر کتاب طهارت شیخ مرتضی انصاری 📘۱۲-نورالاشعار (اشعار و قصیده ها) 📒۱۳-رساله دلایل حرمت مشروطه 📕۱۴-شهادت نامه(وصیت نامه در جریان مبارزه با دین ستیزان غربگرا) 📙۱۵-حاشیه بر کتاب شواهد الربوبیه ملاصدرا 📒۱۶-لوایح(روزنامه شیخ) 📘۱۷-توضیحات بر اقبال سید ابن طاووس 📗۱۸-الاغسال(تقریر درس میرزای شیرازی) 📒۱۹-پیش نویس پیشنهادی قانون اساسی مشروطه با محوریت شرع مقدس، طرح ها در موضوع اقتصاد و بانک داری اسلامی و نظارت فقها بر مصوبات مجلس و... 📗۲۰-رساله فی المشتق، تقریر درس میرزای شیرازی (شیخ آقا بزرگ تهرانی، در الذریعه، با صراحت، شیخ شهید را به عنوان مؤلف این اثر، معرفی می کند) 📘۲۱-نورالقلم(مجموعه ترجمه ها، تقریظات، تعلیقات، توقیعات، تنفیذ ها، تصدیقات، تأییدات، تعیین ها، اجازات، نامه ها و یادداشتها به زبان های مختلف از جمله فرانسه 📙۲۲-حاشیه بر وسائل الشیعه 📘۲۳-فهرست ابواب بحارالانوار 📒۲۴-محضر، در موضوع قضاء، دعاوی و مجموعه احکام قضاء 📕۲۵-مباحثات ریاضی، هیئت و نجوم با عبدالغفار نجم الدوله 📒۲۶-تقویم رقومی(نجومی) 📑۲۷-نوشته هایی در مبحث، شیمی، هندسه، نجوم، جغرافی... 📗۲۸-مقابله قرآن مجید و تفسیر 📙۲۹-نورالکلام (سخنان قصار) 📘۳۰-الخمس 📗۳۱-رساله مشروطه مشروعه، (تبیین نظریه مشروطه مشروعه) 📚۳۲-رساله عملیه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، در قالب چند رساله🔰 📗۱- رساله ۶۰ مسأله/چاپ سنگی، تهران ۱۳۰۶، به کتابت احمد تفرشی 📘۲- رساله ۲۳۶ مسئله(نافع المسائل یا زبدة المسائل)، ۱۳۰۵چاپ در تهران-۱۳۰۶چاپ در بمبئی، به کتابت عبدالحسین بن مفید شیرازی، موجود در کتابخانه دانشکده الهیات تهران(فهرست نسخ خطی ص ۲۴۳) ✍ در سال ۱۳۱۱ق تحت نظر جامع مرجع شهید، این دو رساله (۶۰ و ۲۳۶ مسأله) با یکدیگر، تجمیع و در چاپخانه مفید عام پریس لاهور، تحت عنوان سؤال و جواب (۲۹۶ مسأله) به چاپ رسید. 📙۳- اجوبة المسائل (رساله عملیه فارسی مرجع شهید)، به کتابت غلامحسین خوانساری در صفر ۱۳۰۸/موجود به شماره ۱۳۷۴۰ در فهرست آستان قدس رضوی، ج۲۳، ص ۶۳) 📕۴- المسألة شیخ مرتضی انصاری(ره)، که میرزای شیرازی آرای خود را به صورت تعلیقه بر آن نوشته و مرجع شهید نیز با تقریظی به آن، صحتش را تأیید و مقلدین خود را به عمل بدان، فراخوانده است. در تقریظ مرجع شهید،آمده:🔰 ...باکی نیست برای مقلدین، که عمل نمایند به آنچه در این رساله مذکور است. إِنْ شَاءَ ٱللَّٰهُ تعالی.حُررّه الأحقر فضل الله نوری ✍ فتاوای مشهور مرجع شهید ◽️فتوای حرام بودن مشروطه غیر شرعی انگلیسی/۸۸-۱۲۸۷ش ◽️فتوای حرام دانستن استطراق از طریق جبل به مکه معظمه به علت نا امنی و خطر جانی برای حاجیان، که در آن، تردد از این راه، مادام که دولت عثمانی آنرا کاملا" از شر راهزنان امن نکرده، حرام شمرده شد. ◽️فتوای تأیید مدارس جدید اسلامی دخترانه و پسرانه ✍ علاوه بر آثار فوق 📚 تصحیحات(تصحیح تعداد زیادی از آثار بزرگان شیعه) و 📚 استنساخ ۱۳ اثر فاخر را نیز باید اضافه نمود 🔰ادامه در بخش دوازدهم/پایانی🔰
🔰بخش دوازدهم/پایانی🔰 ✍ «استاد العلماء العظام» کلماتی است که بر سنگ مزار مطهرش، نقش بسته، در طول عمر پر برکتش، صدها انسان شایسته را در علوم مختلف معقول و منقول، تعلیم داد و از آنان عالمانی فرهیخته ساخت.🔰 ✅ فهرست تفصیلی بیش از ۶۰ نفر از بزرگان، که خوشه چین محضر مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف در نجف، سامرا، تهران و... بودند. از مجتهدین(مراجع)، فقیهان، عارفان، فیلسوفان، ادیبان، ریاضیدانان و منجمین مشهور، که خود بعضاًَ در زمره اساتید بنام قرار گرفتند. رضوان الله تعالی علیهم🔰 ✍ شیخ عبدالکریم حائری یزدی(مؤسس حوزه علمیه قم و از اساتید امام خمینی)/حاج آقا حسین طباطبایی قمی (زعیم قیام بر ضد کشف حجاب رضاخانی)/شهید آقا سید مصطفی موسوی(والد امام خمینی)/میرزا ابوتراب شهیدی قزوینی/شیخ روح الله دانایی قزوینی/میر سید حسین قمی/میر سید علی شوشتری جزایری/میر سید حسن شوشتری جزایری/سید احمد طباطبایی یزدی(فرزند صاحب عروه)/سید احمد طباطبایی سنگلجی(برادر سید محمد طباطبایی)/سید جمال الدین اسدآبادی(از رهبران جنبش بیداری مسلمانان)/شیخ مهدی امامی مازندرانی(از اساتید امام خمینی)/شیخ محمد رضا نوری(والد حاج آقا جمال نوری)/شیخ عبد النبی نوری(مرجع پس از شهادت شیخ فضل الله در تهران)/علامه محمد قزوینی(ادیب بزرگ ایران، نماینده پژوهشی شیخ فضل الله در اروپا)/میرزا عبدالغفار نجم الدوله(ریاضیدان و منجم مشهور عصر قاجار)/ملا علی مدرس(والد اعظام الوزراه)/شهید سید حسن مدرس/ضیاء الدین دری اصفهانی/آقا سید موسی زرآبادی قزوینی/سید احمد رضوی(ادیب پیشاوری)/آقا سید محمود مرعشی(والد آقا سید شهاب الدین)/آقا سید اسماعیل مرعشی(عموی آقا سید شهاب الدین)/میرزا علی لنکرانی(والد شیخ حسین لنکرانی)/آیت الحق شیخ مرتضی زاهد(عارف بالله مرتبط با امام زمان عج)/میرزا علی هسته ای(سخنور مشهور)/حاج میرزا عبدالله سبوحی(واعظ مشهور)/شیخ محمد حسن عبادی خراسانی/شیخ محمد بوذری طالقانی/ملا محمد آملی(والد شیخ محمد تقی)/شیخ علی اکبر مجتهد بروجردی/آقا نورالدین عراقی/میرزا مهدی آشتیانی(فیلسوف مشهور)/میرزا ابوالقاسم قمی(برادر بزرگتر حاج آقا حسین طباطبایی قمی)/شیخ محمد تقی شیرازی(میرزای دوم)/شیخ باقر معزی تهرانی/شیخ محمد کبیر قمی/اشرف الواعظین شیرازی(والد سلطان الواعظین)/شیخ حسن تهرانی/شیخ غلامحسین نوری/شیخ عیسی لواسانی/شیخ باقر نجم آبادی/آخوند ملا علیرضا/شیخ علی چیذری/میرزا محمد علی خان اراکی/شیخ محمد سلطان تهرانی/میرزا جمال الدین کرمانی/️میرزا هاشم کرمانی/حاج آقای دماوندی(در ماجرای ترور شیخ، جانفشانی کرد و مانع فرجام آن جنایت شد)/شیخ میرزا جعفر تبریزی/️شیخ محمد تربتی/میرزا زین العابدین پیشوایی/سید حسین حائری/ملا علی یوشی مازندرانی/شیخ محمد قاضی کیای طالقانی/️شیخ علی سولقانی/️شیخ حسن کربلایی اصفهانی(صاحب کتاب تاریخ دخانیه)/️میرزا محمد حسن اصفهانی/️شیخ محمود مفید اصفهانی/سید حسن صاحب زمانی/️شیخ محمد رضا یزدی/شیخ ابراهیم نوری/سید علی موسوی دزفولی/سید محمد علی شوشتری/حاج آقا جمال الدین آل آقا/شیخ علی بابا مازندرانی/️میرزا خلیل طالقانی/حاجی عمادالواعظین/شیخ محمد مهدی عبدالرب آبادی(شمس العلما)/شیخ محمد جواد صافی(والد شیخ لطف الله صافی) و صدها شخصیت ممتاز دیگر (رضوان الله تعالی علیهم) 🔸دیگر منابع: حوزه نت، مقاله سید صادق سید نژاد/خبرگزاری تسنیم/مشرق نیوز/دوره هفت جلدی مشروطه و علامه شیخ فضل الله، اثر مرحوم استاد منذر/ک،تنهای شکیبا، استاد منذر/دانشنامه های آزاد مجازی، پدیا، گفتاورد، فقه، شیعه/تألیفات و سخنان علی دوانی، مهدی انصاری، محمد ترکمان، یعقوب توکلی/ک، دوجلدی، در محضر شیخ فضل الله نوری، از بانوی تاریخ‌دان ایران، منصوره اتحادیه/محدث بزرگ میرزا حسین نوری(نقباء البشر)/خاطرات شیخ حسین لنکرانی/رجانیوز/ نسیم آنلاین/مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی/مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران/کتابخانه های آستان قدس رضوی و آیت الله مرعشی نجفی(ره) قم/ک، در محضر بهجت/ک، سر دار، شمس الدین تندرکیا/الذریعة إلی تصانیف الشیعة، شیخ آقا بزرگ تهرانی/اَعیانُ الشّیعه، سید محسن امین/شهداء الفضیلة، علامه امینی/... ✳️ @ShahidRabe
📷 👆 آخرین تصویر قبل از شهادت 🚩🏴 سالگرد شهادت مرجع شهید جهان تشیع، حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) بر ولایتمداران، تسلیت باد. 🌹شهادت:۱۳ رجب ۱۳۲۷ قمری (۹-۱۱ مرداد ۱۲۸۸ هجری شمسی) توسط عوامل دین ستیز جریان غربگرا و انگلیسی مشروطه 🌺 جهت شادی روح مرجع سربدار مشروطه🔰 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم ⁉️ چگونگی دستگیری، زندانی شدن، محاکمه فرمایشی، بر دار شدن و ماجرای پس از آن... روایت های شگفت از کرامات شیخ پس از شهادت... ⁉️ بازخوانی شخصیت علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، از منظر غرب ⁉️ ‌دسیسه در 1909 میلادی بر علیه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) ⁉️ اصرار سفارت انگلیس بر تبعید مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از تهران(پس از ترور نافرجام ایشان توسط مزدورانِ انگلیس) ⁉️ جرم مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) چه بود که انگلیس خبیث و عوامل مزدورش او را مستحق طعن و لعن و ترور و تبعید و اعدام و تخریب شخصیت می دانستند؟ 🔰👇👇
✍ آقا با طمأنینه برخاست و عصازنان به طرف نظمیه رفت. جمعیت جلوی در نظمیه را مسدود کرده بود. آقا زیر در، مکث کرد. افراد مسلح، راه را جلوی او باز کردند. آقا همان‌طور که زیر در ایستاده بود نگاهی به مردم انداخت و رو به آسمان کرد و این آیه را تلاوت فرمود: «وَ اُفُوِضُ اَمْری اِلَی‌الله اِنَ‌‌اللهَ بَصیرٌ بِالْعِباد» و به طرف دار به راه افتاد... روز 13 رجب 1327 قمری بود. روز تولد امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام). یک ساعت و نیم به غروب مانده بود. درهمین گیراگیر باد هم گرفت و هوا به هم خورد. همین طور عصازنان و به طور آرام و با طمأنینه به طرف دار می‌رفت و مردم را تماشا می‌کرد... به پای چهارپایه دار رسید. زیر بغل آقا را گرفتند و رفت روی چهارپایه... قریب ده دقیقه برای مردم صحبت کرد...«خدایا تو خودت شاهدی که من آنچه را که باید بگویم به این مردم گفتم، خدایا تو خودت شاهد باش که من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم ...خدایا تو خودت شاهد باش در این دم آخر باز هم به این مردم می‌گویم که مؤسسین این اساس[مشروطه دستپخت انگلیس] لامذهبین هستند که شما را فریب داده‌ اند این اساس مخالف اسلام است...محاکمه من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمدبن عبدالله(ص)...»/مشرق نیوز، کد مطلب 757435 /لحظه بر دار شدن علامه شیخ فضل‌الله نوری(ه)، دکتر تندرکیا[۱]* از زبان مدیر نظام نوابی👇 mshrgh.ir/757435 💠 امام خمینی رضوان الله تعالی علیه: شما می دانید که مرحوم شیخ فضل الله نوری(ره) را کی محاکمه کرد؟ یک معمم زنجانی، یک ملای زنجانی [ابراهیم زنجانیِ فراماسون، شاگرد و معتمدِ آخوند خراسانی] محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد. وقتی معمم، ملا، مهذب نباشد، فسادش از همه کَس بیشتر است.در بعضی روایات هست که در جهنم بعضی ها، اهل جهنم، از تعفن بعضی روحانیین در عذاب هستند و دنیا هم از تعفن بعضی از اینها در عذاب است.۵۹/۹/۲۷ مرحوم شیخ فضل الله ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد.در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود،...خارجیها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند، کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را، یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف روحانی نما، او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه، شیخ فضل الله را در حضور جمعیت به دار کشیدند.۵۹/۸/۲۷ 💠 امام خامنه ای(حفظه الله): ملتی [عوام و خواصی] که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل‌اللَّه نوری _را که از بانیان و بنیانگذاران و رهبران  بود، به جرم اینکه با و غربگرای همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن های ما، گوینده ها و نویسنده های ما همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند_ بالای دار کشیدند و دم نزدند!؟...چوبش را هم خوردند...این یک گناه ملی بود. جمعی ملت ها که مجازات عمومی را به دنبال دارد! گناهی که نعمت های بزرگ را زایل میکند و بلاهای سخت را بر سر جماعت ها و ملت های گنهکار مسلط می نماید! گناهی که مخصوص خود را دارد.۸۴/۸/۸ 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 ⁉️چگونگی دستگیری، زندانی شدن، محاکمه فرمایشی و بر دار شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه)🔰 [۱]* ✍ ادیب بزرگ، مرحوم دکتر شمس الدین تندر کیا، نوه پسری شیخ شهید و فرزند میرزا هادی نوری (فرزند خلف شیخ) است. اختصار و روان بودن نثر وی در کنار دسترسی به جزئیات اطلاعات خانوادگی و شاهدان عینی موجب ایجاد یک گزارش خواندنی از داستان غم انگیز بر دار رفتن شیخ شده است. خصوصاً که او خود از شاعران برجسته نسل شعر نو در دهه چهل بوده است و حتی قلم او شبیه به جلال آل‌احمد است. از قضا، جلال نیز در مورد سرنوشت شیخ با او همداستان است. او در صفحه 78 کتاب غربزدگی می گوید: «من با دکتر تندر کیا موافقم که نوشت، شیخ شهید نورى، نه به عنوان مخالف مشروطه که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع مشروعه باید بالاى دار برود و من مى افزایم به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامى، از آن روز بود که نقش غرب زدگى را همچون داغى بر پیشانى ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مى دانم که به علامت استیلاى غرب‌زدگى، پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانه‌ایم. در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعات‌مان و خطرناک تر از همه در فرهنگ‌مان، فرنگى مآب مى‌پروریم و فرنگى‌مآب، راه حل هر مشکلى را مى جوییم.» آنچه می خوانید به مناسبت ایام شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و سالروز مشروطیت است. برگرفته از کتاب «سرّ دار» به قلم دکتر تندر کیا/کامل مطلب👇 «آنچه بايد مي‌گفتم گفتم! | پایگاه اطلاع رسانی رجا» https://www.rajanews.com/news/40655 💠 مورخ و پژوهشگر فقید استاد علی ابوالحسنی (منذر): ...فقیه اندیش بزرگ عصر ما، (مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه) که تقدیر، سرنوشت برایش رقم زده بود، در فصل پایان زندگی-کشاکش سخت مشروطه-همواره صحنه های را پیش چشم داشت و یاد آور حوادث شگفت آن بود...فرجام سرخ شیخ نیز، بی شباهت به سرگذشت خونبار مولایش علیه السلام نبود.../ بر گرفته از کتاب، خانه بر دامنه آتشفشان ✍ عالم اندیشمند و روشنگر، مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسنی (منذر) در شناخت زندگی و زمانه مرجع شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری، اعلی الله مقامه، ید طولایی داشت و آثاری که در این‌باره از خویش برجای نهاد بیانگر این امر است. گفت‌و شنودی که در پی می‌آید در سال 1380 با آن فقید سعید انجام شده و ترجمانی از اندیشه‌های او در این فقره به‌شمار می‌آید. ✍ موضوع گفتگو : «درنگی در نسبت شهید آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری(ره) با مشروطیت ایران» 💠 استاد منذر: مرحوم آیت‌الله حاج شیخ فضل‌الله نوری(ره)، یکی از فقها و برجسته قرن چهاردهم هجری است...کامل گفتگو🔰 http://www.iichs.ir/s/5914 🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰 ‼️روایتی شگفت از زمان بردار شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)! در روز علیه السلام/۱۳ رجب ۱۳۲۷ق (۹-۱۱ مرداد ۱۲۸۸ش) ‼️امیرالمؤمنین علی علیه السلام در معیت رسول گرامی اسلام(ص) در صحنه بر دار شدن شیخ حضور داشته اند و زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عمامه سیادت بر سر شیخ می نهد، مولای متقیان علیه السلام، شیخ را بغل کرده و به آسمانها می برد.(الله اکبر)! ✍ ماجرای شگفت فوق شهرت بسیار دارد و از طرق گوناگونی از سوی افراد معتبر و صادق نقل شده است. حاج ابوالقاسم جاودان (نواده عالم ربانی، عارف بالله آشیخ مرتضی زاهد، که با امام زمان عج در ارتباط بود) در فروردین ۱۳۸۰ از مرحوم آشیخ مرتضی زاهد نقل کرد که می گفت: شام شهادت شیخ، او را در خواب با عمامه سبز دیده. پرسید: آقا! به شما چه گذشت و ماجرای این عمامه سبز چیست؟! فرمود: وقتی بالای دارم می کشیدند، نبی اکرم صلی الله علیه و آله را دیدم که عمامه سبزی در دست داشته و به من می فرمایند: چند دقیقه صبر کن تا این را بر سرت بگذارم. یعنی نگران نباش، تو پیش ما خواهی آمد [تو از ما هستی]. آیت الله حاج میرزا عبدالعلی تهرانی (پدر حضرات آیات حاج شیخ مرتضی و حاج شیخ مجتبی تهرانی) می گفت: حاج میرزا حبیب الله از معتمدین و متشخصین [از نیکان و صادقان تهران] در عالم خواب شیخ فضل الله را دید که، به رسم سادات، عمامه ای سبز بر سر بسته! عرض کرده بود: آقا، ما میدانیم که شما "شیخ" بوده اید، پس این نشان سیادت از چیست؟ شیخ فرمود: زمانیکه پای دار بودم، هنوز طناب را بالا نکشیده بودند که، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله را روبه روی خود مشاهده کردم که عمامه مبارکشان را برداشته و فرمودند: "آشیخ فضل الله! چند لحظه صبر کن، خودم این عمامه را بر سرت می گذارم" همچنین در نقل های فوق، نکاتی افزون نیز وجود دارد از جمله اینکه: امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در صحنه حضور داشته اند و زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عمامه سبز بر سر شیخ می نهد، مولای متقیان علیه السلام، شیخ را بغل کرده و به آسمانها می برد.(الله اکبر) دیگر راویان این مطلب شگفت، به ترتیب، حجت الاسلام قلی زاده (به نقل از آیه الله العظمی حاج شیخ مهدی امامی مازندرانی) و حاج احمد شهامت پور (به نقل از آیه الله حاج شیخ ابوالفضل خراسانی پیش نماز مسجد ترکها در تهران) هستند. 🔸مأخذ: ک، خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی(منذر) 🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰 ⁉️ روایت های شگفت از تلاوت قرآن توسط جنازه سالم مانده شیخ و اثر هدیه سوره والفجر(سوره امام حسین علیه السلام) به روح ملکوتی ایشان🔰 ✍ عارف فرزانه مرحوم سيد ذبيح الله قوامی معروف و مشهور به «حاج آقا فخر تهرانی» ازسالكين الی الله و عرفای بزرگواری بود كه هنوز قدر و منزلتش پنهان باقی مانده است. حاج آقا فخر تهرانی، از تربیت شدگان علمای بزرگ تهران بود که در قم سکونت گزید، نزد بسیاری از اساتید حوزه، ارج و قرب داشت و بویژه طلاب تهرانی، ارادت خاصی به وی مبذول می داشتند. ایشان در خصوص کرامات و عظمت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع (ره) مطالبی دارند که به برخی اشاره می کنیم🔰 💠 حاج آقا فخر: «آنقدر بزرگان گفته اند که شیخ فضل الله (ره)، شخص اول خدمت حضرت معصومه سلام الله علیهاست که حد ندارد، آنقدر بزرگان گفته اند که سلام ما را به شیخ فضل الله(ره) برسانید، ایشان به حضرت معصومه(س) می رساند، که حد ندارد» ✍ برای اولین بار اثر توسل به روح ملکوتی شیخ فضل الله نوری ، از زبان حاج آقا فخر تهرانی بیان گردید. ایشان به افراد نزدیک می فرمودند: که «شیخ، مستجاب‌الدّعوَة است، سوره فجر را به روح ملکوتی شیخ فضل الله هدیه نمایید» بسیاری با عمل به این دستور ، سرانجام به دعای شیخ فضل الله به حاجت خویش رسیدند. هم اکنون این جریان مشهور عام و خاص گردیده و برخی زائران حضرت معصومه سلام الله علیها روزانه با حضور در مقبره شیخ فضل الله نوری و با هدیه این سوره ی با برکت (والفجر) ، حاجات خویش را طلب می کنند. ‼️ جنازه سالم شیخ، به احتمال زیاد، سوره والفجر تلاوت می فرمود ✅ روایت های شگفت از عارفان بالله🔰 💠 مرحوم آیت الله حاج شیخ ابوالفضل خراسانی(ره)🔰 ✍ جناب حاج احمد شهامت پور مشهور به (انگشتر ساز)، از معتمدین محله حمام گلشن تهران، اظهار داشت: من نوزده سال خدمت مرحوم حاج شیخ ابوالفضل خراسانی، پیشنماز پارسای مسجد ترکها (واقع در بازار تهران) بودم، در عظمت مقام آیت الله شیخ ابوالفضل خراسانی همین بس، که شخصیتی چون مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حکیم از نجف به ایشان نامه می نوشت و درخواست موعظه می کرد. آقای خراسانی می فرمود: مأموری که پس از اعدام مرحوم شیخ فضل الله نوری، محافظ [مأمور نگهبانی از] جنازه ایشان بود، به من گفت: شب که من کنار جنازه بودم گهگاه صوت قرآن می شنیدم ولی گوینده را نمی دیدم./ک، خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی منذر (ره) 💠 مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد تقی بهجت(ره)🔰 ✍ مرحوم بهجت(ره)، از قول آقای اشعری نقل کردند که، می گفت: دایی من که از شاگردان مرحوم شیخ فضل الله نوری رحمه الله بود، در شبی که جنازه ایشان را به قم آورده بودند که فردا در حجره دفن کنند، در همان حجره از جنازه ایشان صدای تلاوت قرآن شنیده بود (الله اکبر)/ک، در محضر بهجت 💠 مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد علی اراکی(ره)🔰 ✍ آیت الله اراکی فرمودند: فردی به نام مشهدی حسین کبابی در بازار "خان قم" داشتیم که در طبخ کباب، ماهر و بی نظیر بود. یک شب، کار او در مغازه به طول می کشد. اواخر شب از کار دست کشیده و برای نماز به صحن حضرت معصومه علیها السلام می رود... پس از نماز، سرش را به حالت سجده بر مهر می گذارد و خوابش می برد... پس از چندی بیدار شده می بیند هیچ کس نیست و همه رفته اند. به نظرش می رسد که نزدیک جلوخان مقبره حاج شیخ فضل الله نوری(ره) برود و به حالت سر روی زانو، به استراحت بپردازد. وقتی می رود صدای قرآن می شنود. دقیق که می شود می بیند صوت قرآن از داخل مقبره شیخ می آید. حال آنکه کسی داخل مقبره نبوده است! ✍ پس از شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، جنازه مطهر، مخفیانه در یکی از اتاق های بیت ایشان به امانت گذاشته شد. پس از گذشت ۱۸ ماه که از بیم مشروطه چیان غربگرا، تصمیم به انتقال مخفی به قم گرفته شد "جنازه" صحیح و سالم بود (الله اکبر). دور تا دور صحن اتابکی حرم در قم، کتیبه ای از کاشی های هفت رنگ وجود دارد که روی آن، قصیده ای بلند در مدح حضرت معصومه علیها السلام و اوصاف بنا، درج شده. جالب آنکه، این ابیات از قصیده مزبور بر کتیبه بالای مقبره شیخ شهید نقش بسته که الحق، بیان واقعیت تاریخ است:🔰 نه جنت است، چون جنت مقام رحمت حق/نه کعبه است، چو کعبه است قبله ابرار🔰 مقبره مرجع شهید در قم، سالها محل تجمع اهل دل، خصوصا" امام خمینی(ره) بود. ♦️منابع این بخش: Imgkoa نشانی از مزار اولیاء/کانال تلگرامی نشانی از مزار اولیاء الله (گزارشی از قبور مجرب جهت استجابت دعا)/خبرگزاری بین المللی قرآن iqna/ ک، سر دار، مرحوم دکتر شمس الدین تندر کیا/ خاطرات مرد دین و سیاست، مرحوم شیخ حسین لنکرانی(ره)/ ک، در محضر بهجت/بیانات مورخ فقید استاد علی دوانی/ک، خانه بر دامنه آتشفشان، مورخ فقید مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر)... 🔰ادامه در بخش پنجم🔰
🔰بخش پنجم🔰 ‼️ شیخ قتل خود را پیش بینی کرده بود ✍ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، اندیشمندی ژرف بین و مبارزی ثابت قدم بود. جمع این دو صفت "ژرف بینی" و "ثبات قدم" و نیز بهره گیری از محضر بزرگانی همچون میرزای شیرازی و میرزای رشتی(وارثان سیاست و علم شیخ الاعظم انصاری) رضوان الله تعالی علیهم، از او شخصیتی دانا و شناسای راز ساخته بود که نظیرش را در میان سیاستگران دو قرن اخیر ایران، کمتر می توان یافت. شیخ، عمری دراز در راه عقیده اش قلم و قدم زده و بویژه در پگاه مشروطه، پیش بینیها کرده(از جمله قتلش را) و هشدارها داده است. نکته بسیار قابل دقت آن است که وی هرچه پیش بینی کرده یا هشدار داده، درست از آب در آمده است!👇 ◽️در اواخر سال ۱۳۲۶ق سفرای انگلیس و روس با تهدید واخطار، محمد علی شاه را به تجدید مشروطه و مجلس مورد نظر، اجبار کردند.ظاهر امر، حکایت از آن داشت که شاه قاجار، سخت سرگشته و مضطرب می نمود.در چنان موقعیتی، شیخ خطاب به شاه گفت: اگر در برابر سفارتخانه ها، سستی نشان دهد به اسوه حال گرفتار خواهد شد. از توپ و تشر سفرای روس و انگلیس نترسد. در برابر آنها دست به مقاوت قاطع بزند و عوامل نفوذی آنها را براند. شاه قاجار تذکرات شیخ را نشنیده گرفت و با امیدی که به وعده های تزار روسیه داشت، در مقابله با متجاسرین و حامیان خارجی آنها جدیت نشان نداد و همانگونه که شیخ گفته بود، به اسوه حال گرفتار شد و تبانی انگلیس و روس، او را با رسوایی تمام، خلع و به خارج کشور تبعید کرد! شیخ همچنین پیش بینی کرده بود که اگر شاه، به خواست اجانب، جانب حمایت از اسلام را رها کند، مملکت به صد درجه زیاده اغتشاش می شود، به درجه ای قتل و مقابله شود که هیچ دولتی نتواند جلو گیری کند... این پیش بینی نیز پس از عزل و اخراج محمد علی شاه و تجدید مشروطه، محقق شد. علی محمد دولت آبادی، از سران مشروطه، در خاطرات خود به قتل و غارتهای مشروطه چیان اعتراف دارد که برکناری محمد علی میرزا، منشأ چه در گیری ها و قتل عامها و خرابیها و تباهی ها شده است. ◽️شیخ همچنین، قتل خود و سید عبدالله بهبهانی (از حامیان مشروطه) را پیش بینی کرده و گفته بود، والله!... مسلم بدان که هم مرا می کشند و هم تورا! بهبهانی در جواب گفته بود، نخیر چنین نیست! شیخ گفت: اکنون باشد تا معلوم شما خواهد شد! شیخ در گفتگو با طباطبایی و بهبهانی در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، اظهار داشته بود: ... می دانم اگر دست شورشیان اشرار به من برسد، از هیچگونه بی آبرویی و افتضاح و هتک شرف مضایقه ندارند!این پیش بینی مع الأسف دو سال بعد به بدترین شکل محقق شد. پیکر شیخ بردارشد، پای آن رقصیدند و کف زدند، پس از پایین آوردن، با اسلحه و... فرو کوفتند و خدو افکنده و ادرار کردند و قصد سوزاندنش را هم داشتند ... گویی مقید بودند، شاهد صدقی بر کلام شیخ به بهبهانی و طباطبایی باشند، که قبلا" این وضع را برایشان پیش بینی کرده بود! پس از قتل شیخ، همان کسانی که در مشروطه اول و فترت بعد آن، علیه شیخ در کشور فعالیت داشته و حمله شان را روی او متمرکز کرده بودند، دست به ترور و منزوی کردن علمای حامی خود از جمله بهبهانی و طباطبایی کردند! بهبهانی را یک سال پس از شهادت شیخ، در خانه اش کشتند! ◽️شیخ در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، طی مکتوبی خطاب به علمای ایران و عراق، نسبت به پیامد های سوء مشروطه هشدار داد و پیش بینی کرد که مشروطه چیان غربزده، کشور را به سمت نابودی اسلام و روحانیت، رواج بی بند و باری، شیوع منکرات و مسکرات، کشف حجاب و دوری قرآن از جامعه، سوق خواهند داد!🔰 ⁉️ براستی آیا چنین نشد که شیخ گفته بود؟! 👈جالب است، بسیاری از علما و روحانیونی که در مکتوب فوق، مورد خطاب شیخ محسوب می شدند، تحقق هشدار های او را در عصر مشروطه و عصر رضاخان دیدند، همچون، آخوند خراسانی و آقازاده اش، محمد حسین نائینی، حاج آقا نورالله اصفهانی، سید محمد طباطبایی و آقا زاده اش، سید عبدالله بهبهانی و آقا زاده اش... [اما متأسفانه، حرکت جدی هم برای جبران، انجام نگرفت‼️⁉️ یا بهتر است بگوییم که عزمی برای جبران نبود‼️] ✍سیر تاریخ مشروطه کاملا" بر صدق تمامی اظهارات و پیشگویی های شیخ، صحه گذاشت. ندامت بعدی مخالفین شیخ و نیز سیر معکوس و متنزل تاریخ مشروطه، گواه دور بینی و آینده نگری شیخ شهید و صحت هشدار های اوست. بهر روی، در هوش یا بهتر بگوییم، نبوغ سیاسی شیخ، جای هیچ حرفی نیست.اما، آیا آن پیش بینی های شگفت، صرفا" از نبوغ سیاسی او بر می خواست یا وی، به یمن عشق و اخلاص استواری که به خداوند و اولیای پاک وی داشت، از یک بصیرت باطنی و روشن بینی الهی و معنوی نیز برخوردار بود، و رابطه ای با غیب و نهان جهان داشت؟...به نظر می رسد که، جواب مثبت باشد./ 🔸منبع این بخش: برگرفته از ک، خانه بر دامنه آتشفشان، اثر مورخ و پژوهشگر فقید استاد علی ابوالحسنی(منذر) 🔰ادامه در بخش ششم🔰
🔰بخش ششم🔰 «مرجع شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری» تاوان «نه» به غربزدگی را داد ◽️نوشتاری از امین رحیمی/گروه تاریخ خبرگزاری فارس ✍ ۹ [۱۱] مرداد سال ۱۲۸۸ شمسی «شیخ فضل‌الله نوری» بالای دار سرافراز شد؛ جرمش اینکه مشروطهِ خالی نمی‌خواست و مشروطهِ مشروعه می‌خواست؛ و این اتفاق عجیب در میدان توپخانه تهران، فقط یک واقعه تاریخی نبود؛ یک عبرت تاریخی بود و یک «گناه ملی»! سال ۱۲۸۷ شمسی محمدعلی قاجار مجلسِ [دین ستیز و غربگرای مشروطه] را به توپ بست ...و دوره استبداد صغیر شروع شد. البته این استبداد صغیر یک سال بیش‌تر طول نکشید و مشروطه‌خواهان تفنگ‌ به‌ دست از شمال و جنوب آمدند و تهران را فتح کردند و محمدعلی قاجار را از سلطنت عزل کردند و دوباره مجلس برپا شد، اما همان موقع فتح تهران یک اتفاق تاریخی افتاد و [علامه] شیخ فضل‌الله نوری [مرجعیت دینی پایتخت و زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه] به حکم [انگلیس و توسط] فاتحان تهران شهید شد. شیخ فضل‌الله مشروطه‌خواه بود و از رهبران مشروطه هم بود ولی وقتی که دید غربگراها و غربزده‌ها عنان مشروطه را در دست گرفته‌اند و در آن هیاهوی مشروطه‌خواهی دنبال اهداف خودشان هستند، پیشنهاد داد یک گروه از مجتهدان بر قوانین مجلس نظارت کنند و همین به مذاق خیلی‌ها خوش نیامد. بعد هم هر چقدر می‌توانست جلوی خلاف شرع را در مشروطه‌خواهی گرفت و عاقبت این شد که هنگام فتح تهران عده‌ای رفتند پیش فاتحان و گفتند تا این شیخ زنده است مردم را علیه مشروطه‌خواهان می‌شوراند و دادگاهی برپا شد که البته محاکمه‌ای نداشت و حکمش از پیش معلوم بود و شیخ فضل‌الله در میدان توپخانه تهران بالای دار رفت؛ ۹ یا ۱۱ مرداد سال ۱۲۸۸ شمسی بود. عکسی هم از پیکرش بر بالای دار باقی است و این همان است که «جلال آل‌احمد» گفت: «و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می‌دانم که به‌علامت استیلای غرب‌زدگی پس از ۲۰۰ سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد». «شیخ فضل‌الله نوری» گفته بود: «من والله با مشروطه مخالفت ندارم، با اشخاص بی‌دین و فرقه گمراه و گمراه‌گر مخالفم» ◽️ترور شخصیتی و ترور فیزیکی درباره شیخ فضل‌الله از همان‌موقع که مشروعه خواست، شروع شد و هنوز هم ادامه دارد که جعلیات می‌بافند. همان دوران مشروطه او را تا توانستند ترور شخصیتی کردند و البته یک‌بار هم در سال ۱۲۸۷ ترور فیزیکی کردند: «جمعه‌شب بود و شیخ از دیدن کسی برمی‌گشت که هنگام پیاده‌شدن از درشکه توسط شخصی که بعد معلوم شد کریم دواتگر است به وسیله ششلولی هدف قرار گرفت. گلوله‌ها به همراهان شیخ اصابت کرد و شیخ مجروح شد ولی جان سالم به در برد». ضارب دستگیر شد و به زندان افتاد و شیخ فضل‌الله او را بخشید و آزاد شد. وقتی هم تهران فتح شد، گفتند به سفارت روسیه تزاری برود و جان خودش را نجات بدهد که قبول نکرد. پای چوبه دار هم گفتند بیا حکم تأیید مشروطه را امضا کن و جانت را نجات بده و امضاء نکرد. عاقبت، مشروطه‌خواهانی که پس از فتح تهران «عین‌الدوله» را که مشهور به «مستبد» بود و دشمن درجه‌یک مشروطیت بود، عفو کردند و خیلی‌های دیگر را، شیخ فضل‌الله را بالای دار بردند و رسوایی خریدند برای خودشان. شیخ فضل‌الله به «عبدالله بهبهانی» یکی دیگر از رهبران مشروطه هشدار داده بود که اینها هر دو ما را خواهند کشت و عاقبت همین هم شد ◽️دستور عدل از پاریس، نسخه شورا از انگلیس! شیخ فضل‌الله چرا رفت بالای دار؟ چون می‌گفت: «من والله با مشروطه مخالفت ندارم، با اشخاص بی‌دین و فرقه گمراه و گمراه‌گر مخالفم که می‌خواهند به مذهب اسلام لطمه وارد بیاورند». و می‌گفت: «ایها‌ الناس من به‌هیچ‌وجه مخالف فکر مجلس شورای ملی نیستم، بلکه دخلیت خود را در تأسیس آن اساس بیش‌از همه می‌دانم. صریحا می‌گویم همه بشنوید و به غایبین هم برسانید که من آن مجلس شورای ملی را می‌خواهم که عموم مسلمانان آن را می‌خواهند. به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی می‌خواهند که اساسش به اسلامیت باشد و برخلاف شریعت محمدی و بر خلاف مذهب مقدس جعفری قانون نگذراند». و می‌گفت: «چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس‌ برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید». و یک‌بار هم به «سید عبدالله بهبهانی» که طرفدار مشروطه‌خواهان بود و مخالف شیخ بود، نصیحت کرد که:«جناب آقا! اگر از من می‌شنوی... والله مسلم بدان هم مرا می‌کشند هم تو را». و همین هم شد و یک سال بعد بهبهانی را گروهی از مشروطه‌خواهان در خانه‌اش به قتل رساندند. شیخ چگونه رفت بالای دار؟ «مهدی ملک‌زاده» از مورخان [فراماسون] مشروطه که مخالف شیخ هم بود چنین [اعتراف می کند]، آورده است : «شیخ از زمانی که حبس شد تا موقعی که اعدام گشت تمام ساعات را با بردباری و خونسردی و متانت گذراند و ضعف‌نفس از خود نشان نداد و راه عجز و ناله و توسل به این و آن را در پیش نگرفت و شخصیت خود را حفظ کرد... 🔰ادامه در بخش هفتم🔰
🔰بخش هفتم🔰 برق تفنگ و سرنیزه ها در زیر آفتاب گرم تابستان چشم را خیره می کرد. محکوم، فاصله میان محبس و محل اعدام را با خونسردی و متانت پیمود و با کِبَر سن و پیری، ضعف و ناتوانی از خود نشان نداد و در دقایق آخر عمر، ثبات و استقامت خود را به ظهور رسانید». ◽️بالای همان چوبه دار! خیلی‌ها بعدها فهمیدند که اشتباه بوده است و فهمیدند «کار خوبی نکردند که مجتهد جامع‌الشرایطی مانند حاج شیخ‌ فضل‌الله نوری را به دار آویختند». خیلی‌ها هم بعدها فهمیدند که شیخ فضل‌الله چه می‌گفت اصلا و کجا را دیده بود از کجا. شیخ ولی جَسته بود و رَسته بود و در زندگی حقانیتش را ثابت کرد بالای همان چوبه دار. بی‌دلیل نیست که امام خمینی (ره) این روحانی بزرگوار را نماد مبارزه با استعمار و اندیشه‌های انحرافی می‌دانستند و فرمودند: «تاریخ یک درس عبرت است برای ما. شما وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید، می‌بینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت، دست‌هایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم‌بندی کرد؛ نه ایران تنها، از روحانیون بزرگ نجف یک‌دسته طرفدار مشروطیت، یک‌دسته دشمن مشروطه، ‌علمای خود ایران یک‌دسته طرفدار مشروطه، یک‌دسته مخالف مشروطه... تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضل‌الله نوری در ایران برای خاطر اینکه می‌گفت باید مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطه‌ای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، ‌در همین تهران به دار زدند و مردم هم پای [دار] او رقصیدند یا کف زدند». شیخ فضل‌الله، بالای دار شهادت ◽️گناه ملی و عمومی حالا اگر بخواهیم افق دید را وسیع‌تر کنیم و حقیقت ماجرا را بخواهیم و از بالاتر بخواهیم نگاه کنیم به ماجرای شیخ فضل‌الله، سخنان رهبر انقلاب موجز و روشنگر است. ایشان در یک سخنرانی، سکوت در برابر اعدام شیخ فضل‌الله را نظیر سکوت در برابر عملکرد مجلس مؤسسانی که رضاخان را بر سر کار آورد یک گناه ملی و عمومی نامیدند و فرمودند: سه جور گناه وجود دارد... نوع سوم، گناهان جمعی ملت‌هاست. بحث یک نفر آدم نیست که خطایی انجام دهد و یک‌عده از آن متضرر شوند؛ گاهی یک ملت یا جماعت مؤثری از یک ملت مبتلا به گناهی می‌شوند... یک ملت گاهی سال‌های متمادی در مقابل منکر و ظلمی سکوت می‌کند و هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد؛ این هم یک گناه است، شاید گناه دشوارتری هم باشد، این همان «انّ الله لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم» است، این همان گناهی است که نعمت‌های بزرگ را زایل می‌کند، این همان گناهی است که بلاهای سخت را بر سر جماعت‌ها و ملت‌های گنه‌کار مسلط می‌کند. ملتی که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که‌ مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل‌الله نوری را بالای دار بکشند و دم نزدند؛ دیدند که او را با اینکه جزو بانیان و بنیان‌گذاران و رهبران مشروطه بود به جرم اینکه با جریان انگلیسی و غرب‌گرای مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند- که هنوز هم یک عده قلمزن‌ها و گوینده‌ها و نویسنده‌های ما همین حرف دروغ بی‌مبنای بی‌منطق را نشخوار و تکرار می‌کنند- اینها را دیدند و دم برنیاوردند، چوبش را هم خوردند؛ آن کسانی که در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آنجا انتقال سلطنت و حکومت به رضا شاه را تصویب کردند... آن‌ها یک‌عده آدم خاص نبودند؛ این یک گناه ملی و عمومی بود... گاهی مجازات فقط شامل افرادی که مرتکب گناهی شدند، نمی‌شود؛ مجازات عمومی است؛ چون حرکت عمومی بوده؛ ولو همه‌ افراد در آن شرکت مستقیم نداشتند. 🔰ادامه در بخش هشتم🔰
🔰بخش هشتم🔰 ♻️ بازخوانی شخصیت علامه شیخ فضل‌الله نوری(ره) از منظر غرب 🔸پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، امین خدابخشی؛ 🗓 تاریخ انتشار: ۱۰:۱۲ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ - 2020August 01 💢چکیده : مقام علمی مرجع شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری(ره) در کنار نفوذ عمیق وی در میان توده‌های مردمی و سازش‌ناپذیری وی در مقابل بیگانگان از جمله موضوعات مورد مکاتبه سفرای غربی در مورد شخصیت علامه شیخ فضل‌الله نوری است. چرچیل، مدیر اداره شرقی سفارت انگلیس از وی به عنوان «یكی از مجتهدین طراز اول تهران»[مرجع تقلید] یاد می‌كند كه «از تماس با اروپائیان احتراز می‌جوید و از گفتگو با آنان سر باز می‌زند». سفیر انگلیس در گزارشی بهترین راه را دورکردن علامه شیخ فضل‌الله از تهران می‌داند و می‌نویسد: «باید توصیه کنیم که شیخ فضل‌الله را از تهران خارج [تبعید] کنید زیرا اگر چه مقام رسمی ندارد اما نفوذ بسیار زهرآگینی دارد».پیتر آوری نیز می‌نویسد: «شیخ فضل‌الله نوری... را بایستی نماینده آن مکتبی فکری دانست که حاکمیت را از خداوند می‌داند و نه از مردم و شاه». ✍ مبارازت علامه شیخ‌فضل‌الله ‌نوری علیه استعمارگران در تاریخ مشروطه، سازش‌ناپذیری وی در مقابل جریان غرب‌گرا و تأکید او بر اجرای احکام الهی یکی از مهم‌ترین رخداد‌های تاریخ معاصر است، که هنوز با گذشت بیش از یک قرن از آن، دستخوش تحلیل‌های فراوانی شده است. در این میان غرب و جریان غرب‌گرا سعی کرده با نسبت انواع تهمت‌ها و شایع‌سازی‌های به دور از واقعیت چهره مخدوشی از علامه شیخ فضل‌الله ارائه دهد. با این همه، مقام والای علمی و اخلاقی علامه شیخ فضل‌الله نوری در کنار نفوذ عمیق وی در میان مردم و سازش‌ناپذیری او در مقابل غرب و غرب‌گرایان از جمله موضوعاتی است که در مکاتبات گزارش‌گران غربی همواره به آن اعتراف شده است. کلنل پیکوت، وابسته نظامی سفارت انگلیس در ایران، ضمن گزارشی در سال 1316ق. به لندن از دانش و پاکی علامه شیخ فضل‌الله نوری در زندگی‌اش خبر می‌دهد و می‌نویسد: «بسیار با سواد است؛ زندگی منزه و فقیرانه‌ای دارد؛ بسیار مورد احترام است». ادوارد براون [فراماسون و جاسوس] انگلیسی نیز علامه شیخ فضل‌الله را در اجتهاد «برتر از دیگران» می‌داند و در مورد مقام علمی وی می‌نویسد: «شیخ فضل‌الله از لحاظ علم و آراستگی به کمال معروف]‌بود [... مجتهد(مرجعی) سرشناس و عالمی متبحر ]که[ از لحاظ اجتهاد برتر از دیگران بود». در کنار اعتراف غربیان به مقام بلند علمی و اجتهاد علامه شیخ فضل‌الله، نفوذ وی در میان توده‌های مردم از دیگر موضوعات مورد مکاتبه غربیان در مورد شخصیت شیخ شهید است. پنج ماه قبل از شهادت علامه شیخ فضل‌الله، آرتور نیکلسون سفیر انگلیس در دربار تزار، در تلگراف 18 مارس 1909 خود به ادوارد گری وزیر خارجه بریتانیا به نفوذ زیاد شیخ در میان اقشار مختلف مردم اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در مورد شیخ فضل‌الله باید به این نكته توجه داشت كه این مجتهد [مرجع تقلید]، نه تنها در محافل محافظه‌كار [مخالفین مشروطه] بلكه در میان عناصر میانه‌رو [مشروطه‌خواهان معتدل و غیر افراطی] نیز نفوذ زیادی دارد». وی در ادامه با اشاره به این‌که هر نوع تصمیم غیر معقولی از طرف روس و انگلیس در مورد شیخ فضل‌الله می‌تواند واکنش توده مردم را به همراه داشته باشد می‌نویسد: «هر نوع اقدامی كه دو دولت [روس و انگلیس] علیه شیخ به عمل آورند، ممكن است نارضایتی توده‌های مردم را مخصوصاً در تهران كه شیخ دارای پیروان [مقلدین و طرفداران] زیادی[بخصوص] در میان طلاب یا محصلین مدارس مذهبی است، برانگیزد». جسارت علامه شیخ فضل‌الله در بیان نظرات و دیدگاه‌های خود و مخالفت صریح با غرب‌زدگان در جریان مشروطه باعث شده بود که در مکاتبات غربیان وی به عنوان شخصی سازش‌ناپذیر معرفی شود. مثلا در تلگراف آرتور نیکلسون به ادوارد گری به سازش‌ناپذیری علامه شیخ فضل‌الله اشاره شده و آمده است: «جلب همكاری او برای موفقیت اصلاحات طرح‌ریزی شده [تجدید مشروطه و مجلس] اجتناب‌ناپذیر است». چرچیل، مدیر اداره شرقی سفارت انگلیس، نیز در گزارشی به لندن، با اعتراف به مقام بالای علمی علامه شیخ فضل‌الله از وی به عنوان «یكی از مجتهدین طراز اول تهران» یاد می‌كند كه «از تماس با اروپائیان احتراز می‌جوید و از گفتگو با آنان سر باز می‌زند». از همین‌رو بود که سفیر انگلیس در گزارش خود به وزیر امور خارجه بریتانیا، بهترین راه را دورکردن[تبعید] علامه شیخ فضل‌الله از تهران می‌داند و می‌نویسد: «باید توصیه کنیم که شیخ فضل‌الله را از تهران خارج[تبعید] کنید زیرا اگر چه مقام رسمی ندارد اما نفوذ بسیار زهرآگینی دارد، امید است انجام دادن این پیشنهاد موجب تاخیر کار نشود». 🔰ادامه در بخش نهم🔰
🔰بخش نهم🔰 آرتور نیکلسون نیز در انعکاس نظر دولت روس تزاری در مورد علامه شیخ فضل‌الله به بریتانیا، با اشاره به آزادگی شیخ از مقام و منصب بر مشکل بودن مواجهه با شیخ اشاره می‌کند و می‌نویسد: «بنابراین، دولت امپراتوری [روس تزاری] عقیده دارد با توجه به این حقیقت كه شیخ هیچ گونه مقام رسمی ندارد كه بتوان او را از داشتن آن مقام محروم كرد، عاقلانه‌تر خواهد بود كه به شخص شیخ فضل الله نوری كاری نداشته باشند». مقام علمی و نفوذ بالای علامه شیخ فضل‌الله در کنار سازش ناپذیری وی در مقابل بیگانگان، باعث شده که کارگزاران غربی در جریان مشروطه انواع تهمت‌ها را به وی نسبت دهند و اقدامات شیخ فضل‌الله ازجمله بست‌نشینی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) را خواسته شاه بدانند، از این‌رو با شانتاژهای خبری دست به شایع‌سازی‌های گسترده زدند که شیخ در مقابل بست‌نشینی خود از شاه پول دریافت کرده است. به عنوان نمونه چرچیل در گزارشی که از رجال دوران مشروطه برای سفارت انگلیس فرستاد، [این تهمت را عمدا" وارد می سازد و ] در این مورد می‌نویسد: «وی با استفاده از کمک‌های مالی محمدعلی شاه با جنبش مشروطه‌خواهی سال 1907 به مخالفت پرداخت!». اما این‌ تهمت‌ چنان‌ غیر قابل‌ قبول‌ بود كه‌ حتی‌ سفیر انگلیس‌ كه‌ از مخالفین‌ سرسخت‌ شیخ‌ بود‌ و او را از مرتجعین‌ خوانده‌ بود‌، در گزارشی این اتهام را بی‌اساس خواند و نوشت:‌ «در مورد شیخ‌ فضل‌الله‌، شاه‌ را متهم‌ می‌كنند كه‌ او را تشویق‌ نموده ‌است‌ كه‌ به‌ این‌كار دست‌ بزند، این‌ حرف‌ به‌ كلی‌ بی‌اساس‌ است‌». سفیر انگلیس در ادامه بست نشستن شیخ را حاصل مذاکره با علما می‌داند و می‌نویسد: «شیخ‌ در نتیجه‌‌ مجادلات‌ خودش‌ با علمای‌ همطراز خود بست‌ نشسته‌ است [و] این‌ موضوع‌ ارتباطی‌ به‌ شاه‌ ندارد». پیتر آوری مورخ و تاریخ‌نگار غربی نیز تلاش‌های علامه شیخ فضل‌الله را نه برای شاه، که برای تحقق حاکمیت خداوند می‌داند و می‌نویسد: «شیخ فضل‌الله نوری... را بایستی نماینده آن مکتبی فکری دانست که حاکمیت را از خداوند می‌داند و نه از مردم و شاه». همین امر سبب شد که دشمنان شیخ که یارای مقابله با وی را نداشتند، سرانجام با انواع حیله‌ها و تزویرها متوسل شوند تا بتوانند با به شهادت رساندن وی به خواسته‌های استعماری خود دست یابند. به طوی که وقتی نقشه دستگیری و قتل شیخ به یپرم خان[ارمنی جنایتکار] رسید، بلافاصله گفت: «اگر خیال‌ اعدام‌ شیخ‌ را دارند باید هر چه‌ به‌ موقع‌، به‌ اجرا بگذارند، زیرا بعداً احساسات‌ آتشین‌ مردم‌ تخفیف‌ حاصل‌ می‌كند و اجرای‌ این‌ نقشه‌ بلااشكال‌ نخواهد بود». با دستگیری و [محاکمه فرمایشی توسط یکی از شاگردان و معتمدینِ آخوند خراسانی(ابراهیم زنجانی، ماسونِ فاسد) که حکم به اعدام شیخ داد و نهایتاً منجر] به شهادت علامه شیخ فضل‌الله نوری[شد]، سفارت انگلستان نتوانست جلوی شادی خود را بگیرد به طوری که پس از اجرای حكم اعدام، آرتور نیکلسون‌ سفیر انگلیس‌ در روسیه‌، در تلگرافی به لندن، خرسندی خود را از شهادت شیخ چنین آشكار می‌کند: «شیخ فضل‌الله برای مملكت خود خطر بزرگی بود! خوب شد كه ایران! او را از میان برداشت». هرچند وی اذعان دارد که علامه شیخ فضل‌الله مرتکب جنایت نشده بود؛ اما تاکید می‌کند چون او یکی از دشمنان انگلیس به شمار می‌رفت و برای منافع انگلیس مخاطره آمیز بود باید از میان برداشته می‌شد.[و این خود دلیل محکمی است که مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه الشریف، بنا به دستور و خواست دولت انگلیس به شهادت رسیده است] تکمیلی👇 🔰ادامه در بخش دهم🔰
🔰بخش دهم🔰 ⁉️درباره اصرار سفارت انگلیس بر تبعید مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از تهران، پس از ترور نافرجام ایشان توسط مزدوران انگلیس، در ربیع الثانی ۱۳۲۷ق!🔰 ✍ ترور علامه شیخ فضل الله نوری(ره) که ناکام ماند، سفارت انگلیس در ۱۳۲۷ (مارس ۱۹۰۹) دسیسه تازه ای را آغاز کرد. دسیسه جدید، آوردن فشار به شاه و دولت برای تبعید شیخ از پایتخت (کانون تصمیم گیری های سیاسی کشور) و وادار ساختن آنها - در غیاب شیخ - به اجرای تحکمات استعماری خویش بود. بارکلی، سفیر انگلیس در ایران، در راپرت به وزیر خارجه لندن (۲۱ فوریه ۱۹۰۹) عطف به تلگرام سرنیکلسون (سفیر انگلیس در دربار تزار) نوشت: "باید توصیه کنیم شیخ فضل الله را از تهران خارج نمایند، زیرا اگر چه او مقام رسمی ندارد ولی نفوذ بسیار زهرآگینی دارد"! همانطور که در مقاله بالا نیز اشاره شد، انگلیسی ها پیشنهاد تبعید شیخ از پایتخت را با روسها مطرح کردند تا به اصطلاح از "نفوذ بسیار زهرآگین" وی در مرکز کشور جلوگیری کنند. منتها، این دسیسه نیز عقیم ماند. زیرا روسها، به لحاظ "نفوذ وسیع" شیخ بین ملت و حتی بین "مشروطه خواهان معتدل" ، احتمال دادند مردم در برابر تبعید وی بشدت واکنش نشان دهند و این عمل، به منافع سیاسی روس و انگلیس در ایران لطمه زند. لذا دولت روسیه طی یادداشتی که در مارس ۱۹۰۹ تسلیم سرآرتور نیکلسون (سفیر انگیس در دربار تزار) نمود خاطرنشان ساخت: دولت انگلیس در پیشنهادهای متقابل خود اظهار نظر نموده است که ... مایل است اعلیحضرت [محمدعلیشاه] ، شیخ فضل الله را از تهران تبعید کند... در مورد شیخ فضل الله باید به این نکته توجه داشت که این مجتهد [مرجع تقلید]، نه تنها در محافل محافظه کار [یعنی: مخالفین مشروطه] بلکه در میان عناصر میانه رو [یعنی: مشروطه خواهان معتدل و غیر افراطی] نیز نفوذ زیادی دارد و جلب همکاری او برای موفقیت اصلاحات طرح ریزی شده اجتناب ناپذیر است. هر نوع اقدامی که دو دولت [روس و انگلیس] علیه شیخ به عمل آورند، ممکن است نارضایتی توده های مردم را مخصوصا" در تهران که شیخ دارای پیروان زیادی در میان طلاب یا محصلین مدارس مذهبی است، برانگیزد. بنابراین، دولت امپراتوری [روس تزاری] عقیده دارد با توجه به این حقیقت که شیخ هیچ گونه مقام رسمی ندارد که بتوان او را از داشتن آن مقام محروم کرد، عاقلانه تر خواهد بود که به شخص شیخ فضل الله نوری کاری نداشته باشند.[۱] انگلیسی ها، برای زمینه سازی این توطئه و نیز خالی کردن دل یاران وی، شایعه صدور حکم شاه به تبعید او به کلات نادری را بر سر زبانها انداختند، که در بعضی از تواریخ مشروطه منعکس است.[۲] 🔰ادامه در بخش یازدهم/پایانی🔰
🔰بخش یازدهم/پایانی🔰 ⁉️ جرم مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) چه بود که انگلیس خبیث و عوامل مزدورش او را مستحق طعن و لعن و ترور و تبعید و اعدام و تخریب شخصیت می دانستند؟ ✍ جرم شیخ، دفاع اصولی از دین و مبارزه جدی با استراتژی استکبار زورگو و متجاوز آن روز ایران ( انگلیس و روس)، بود که او را - در این هر دو عرصه - خواهی نخواهی با قدرت های استعماری و طیف همبسته آنان در داخل کشور، عناصر بریده از دین و ملت و وابسته به بیگانه به شدت درگیر می ساخت و چون می دیدند، از یک سو میان مردم نفوذ و محبوبیت دارد و از دیگر سو بر اصول خود پایداری می ورزد و "اسرار مگو" را بر خلق بازگو می کند و عملا" مانع رسیدن بازیگران به اغراض و مطامع خویش است، به حربه "تهمت" متوسل می شدند و برای مخدوش ساختن "منطق استوار"ش او را به انواع تهمت ها (از رشوه گیری از شاه و صدر اعظم گرفته تا ریاست خواهی و حتی وابستگی به روس ها، مخالف پیشرفت و ترقی!) متهم می کردند و سرانجام نیز، این همه را وافی به مقصود ندیده و در نخستین فرصتی که به دستشان آمد، پیکر وی را در میدان پایتخت به دار آویختند و حتی به جنازه اش نیز رحم نیاوردند. آنان - در اصل - با " شخص" شیخ و شکل و شمایل وی، دشمنی نداشتند، آنچه مورد کینه و نفرت آنان بود، دین و آیینی بود که با منطق سرخ عاشورایی اش، در طول تاریخ، از بدو ورود سلطه جویان غرب به این سرزمین، از هویت قومی، از شرف ملی، از تمامیت ارضی و از آزادی و استقلال سیاسی و فرهنگی این آب و خاک، دفاع کرده و گهگاه، از خشم و خروش بر ضد دشمنان دین و ناموس و شرف این مرز و بوم، طوفانی مهیب برپا ساخته بود. جرم اصلی شیخ، نوشیدن از چشمه زلال و حیات بخش این دین آسمانی و از بن جان خستو شدن به آن بود. جرم وی بالیدن و برآمدن در مکتب پرچمدار جنبش تحریم تنباکو، میرزای شیرازی و همنوایی با وی در این جنبش ضد استعماری و سپس بر دوش کشیدن درفش عدالتخواهی و درافتادن با رژیم استبدادی که چونان گوی چوگان، هر زمان در آغوش قدرتی می لغزید و تهیه مهاری برای آن تا دولتمردان، برای همیشه، اندیشه امتیاز دادن به بیگانگان(از سنخ رویتر و رژی) را از سر بیرون کنند و جز در راه منافع خلق گام نزنند، بود. و این چیزی نبود که خوشایند دولت های استکباری زورمند و حریص و گوش بر زنگ این کشور [همچون انگلیس خبیث] باشد و خواب خوش چند صد ساله شان بر نیاشوبد. این بود که با همه توش و توانشان، با افزارهای رزم و گروه های فشار و متخصصان جنگ روانی و باند های ترورشان و هرچه که در عرصه به کار حذف حریف می آمد، به جنگ شیخ فضل الله و یاران وی برخاستند. وارد نمودن انواع و اقسام اتهام های ناچسب، ناروا و ناجوانمردانه به شیخ، همه و همه، به واقع، جنگ روانی یی بود که دشمنان دیرین اسلام و ایران، برای از میان برداشتن بزرگترین مانع دسائس خویش در این کشور، به راه افکنده بودند و صفحات تاریخ مشروطیت، چنانکه عالمانه و نقادانه و بی غرض بررسی شود، گواه این امر است. 💠 امام راحل: جرم شیخ(ره)، این بود که قانون باید اسلامی باشد 💠 امام خامنه ای(حفظه الله): مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل‌اللَّه نوری _را که از بانیان و رهبران  بود، به جرم اینکه با و غربگرای همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن ها، گوینده ها و نویسنده ها همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند. ۶۴/۸/۸ ... همیشه همینطور است. همیشه کسانی را که می خواهند از هدف ها و آرمان های عالی انسانیشان دور کنند، همیشه هرگاه می خواهند شتابندگان به سوی حکومت عدل اسلامی را متوقف کنند، آنها را به کهنه پرستی، به وابستگی، به ضدیت با آرمان های دموکراسی متهم می کنند و شیخ فضل الله قربانی شد/ ۵۹ ش 🔸اشاره ها: [۱] تاریخ استقرار مشروطیت در ایران...، صص ۱۰۵۶ - ۱۰۵۷ [۲] ک، تاریخ بیداری ایرانیان، از بابی ازلی ماسون، ناظم الاسلام کرمانی بخش دوم و سالشمار علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، عبدالحسین طالعی، سید عبدالحسین علوی، ک، تنهای شکیبا، ک، خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی... ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬👆 کلیپ اینفوگرافیک 🔸عنوان: حرفِ اول و آخرِ مرجعِ سَربِدارِ آزادی ☝️خدایا، خودت شاهد باش که در این دم آخر هم به این مردم می گویم که مؤسسین این اساس [مشروطه] از لامذهبین هستند، که مردم را فریب داده اند. این اساس، مخالف اسلام است... ✍ اینها آخرین جملات علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) است که در ۱۳ رجب ۱۳۲۷ هجری قمری(۹-۱۱ مرداد ۱۲۸۸ ش) توسط عوامل دین ستیزِ جریانِ غربگرا و انگلیسیِ مشروطه، در میدان توپخانه تهران، مظلومانه بردار شد. 🔸نثار روح پُرفتوحش🔰 🌺🍃«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 📖 پای درس امام خامنه ای حفظه الله تاریخ: ۸۴/۸/۸ 📖 موضوع: که باعث شد رضاخان، روی کار بیاید! ‼️ ملتی که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل [] شیخ فضل‌اللَّه نوری(ره) _را که از بانیان و بنیانگذاران و رهبران مشروطه بود، به جرم اینکه با جریان انگلیسی و غربگرای مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند_ بالای دار کشیدند و دم نزدند ۵۰سال بعد چوبش را خوردند و در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آن‌جا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. این یک گناه ملی بود! 🔥 جمعی ملت ها که مجازات عمومی را به دنبال دارد! گناهی که نعمت های بزرگ را زایل میکند و بلاهای سخت را بر سر جماعت ها و ملت های گنهکار مسلط می نماید! گناهی که مخصوص خود را دارد. ✳️ @ShahidRabe