هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔳 به بهانه ایام ارتحال فقیه، فیلسوف، مفسر، ادیب، عارف، حکیم، حامی انقلاب و رهبری، آیت الله علامه حسن حسنزاده آملی(رض)
💠 پیام تسلیت امام خامنه ای(حفظه الله) در سوم مهر ۱۴۰۰
با تأسف خبر درگذشت عالم ربّانی و سالک توحیدی، آیةالله آقای حسنزادهی آملی رحمةاللهعلیه را دریافت کردم. این روحانی دانشمند و ذوفنون از جملهی چهرههای نادر و فاخری بود که نمونههای معدودی از آنان در هر دوره، چشم و دل آشنایان را مینوازد و توأماً دانش و معرفت و عقل و دل آنان را بهرهمند میسازد. نوشتهها و منشأت این بزرگوار منبع پر فیضی برای دوستداران معارف و لطائف بوده و خواهد بود انشاءالله. اینجانب به همهی دوستان و شاگردان و ارادتمندان ایشان بویژه به مردم مؤمن و انقلابی آمل و جوانان مشتاقی که مجذوب مواضع انقلابی و خلقیات والای انسانی آن مرحوم بودند تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت و علو درجات ایشان را از خداوند متعال مسألت مینمایم. ۱۴۰۰/۷/۳
🔰👇👇
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
📑✒️ نوشتاری از مرحوم آیت الله حسن زاده آملی (رضوان الله تعالی علیه)
🔶🔸 موضوع: حیات سیاسی و زندگی ملا محمد آملی(ره)، یکی از یاران و اصحاب با وفای مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه الشریف
✍ عظمت علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از منظر مرحوم علامه حسن زاده آملی(2) و نقل گوشه ای از ماجرای اسفناک بر دار کردن مجتهد اول تهران، سردار و سر سلسله جریان مشروطه مشروعه، علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، توسط جریان سکولار مشروطه...
🔰👇👇
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
✍ حیات سیاسی و زندگی نامه خودنوشت ملا محمد آملی رحمه الله / بر اساس نوشتاری از آیت الله حسن زاده آملی
تاریخ انتشار : 1388/9/23
منبع : مجله آموزه، شماره 3 , رنجبریان، مهدی، باز نشر حوزه نت
اشاره
مقاله حاضر مروری بر حیات سیاسی یکی از فقیهان مخالف مشروطه دارد. مرحوم ملا محمد آملی، از یاران مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری بوده، در زمان تحصن عبدالعظیم - که در اعتراض به روند مشروطیت صورت پذیرفت - نامه حمایت آمیزی از سوی مرجع عالیقدر; سید محمدکاظم یزدی [صاحب عروة و از همفکران علامه شیخ فضل الله نوری] دریافت می کند; به همین دلیل از ایشان، در کتب مورخینِ[معاند و عمدتاً فراماسونِ] مشروطه خواه به نیکی یاد نشده است; همانند شخصیت های دیگری که به خاطر مواضع ارزش گرایانه اشان، آماج حملات تبلیغاتی قرار می گیرند.
نوشتار حاضر که بر اساس مطالب آیت الله حسن زاده تنظیم یافته، از آن جهت ارزشمند است که - علاوه بر ارایه مطالب فرزند مرحوم آملی درباره پدر خویش - یک نوشتار از آن فقیه را درباره زندگی خود ارایه می دهد; هر چند جای آن دارد که به صورت تفصیلی و بر پایه تحقیقی وسیع، جزئیات بیشتری از حیات و اندیشه سیاسی این عالم شیعی در معرض مطالعه محققان مشروطه قرار داده شود.
مقدمه
حکومت قاجار در اواخر عمر خود با جنبش عدالت خواهی مردم ایران مواجه، و این جنبش در میانه راه، به نهضت مشروطه خواهی بدل شد. ورود اصطلاح مشروطه در ادبیات سیاسی ایران، رویکردهای متفاوتی را در پی داشت. تعداد قابل توجهی از عالمان معتقد بودند: نظام مشروطه به طور کامل بر شریعت و آموزه های دینی منطبق است. بسیاری از روشنفکران سکولار، نوک پیکان مشروطه را پیش از استبداد متوجه فرهنگ دینی مردم کردند و گروهی از عالمان هم با توجه به این رویکرد مشروطه خواهان سکولار، کوشیدند با افزودن قید مشروعه، خصلت دین ستیزی مشروطه را بگیرند و در عوض، صبغه استبداد ستیزی آن را تقویت کنند.
گروه سکولار برای این که به اهداف خود نائل شوند، با تبلیغات خود، کوشیدند تا حامیان مشروطه مشروعه را طرفداران استبداد معرفی کنند، از این رو شیخ فضل الله نوری را که سر سلسله این جریان بود، در افکار عمومی، استبدادخواه مطرح کردند و در سایه همین تبلیغات توانستند مجتهد اول تهران را در برابر دیدگان مردم به چوبه دار بسپارند. مردم تهران هم برای تماشای به دار آویخته شدن مدافع استبداد در میدان توپخانه اجتماع کردند، و برخی به پایکوبی پرداختند; اما به تدریج متوجه اشتباه خود شدند. از همان جا بود که چهره سکولار مشروطه خود را نمایان ساخت و نقش آن از خشت خام به آینه افتاد. از جمله وقایع دیگری که لایه سکولار مشروطه را به نمایش گذاشت، سرنوشت عالمان دیگر دینی به ویژه یاران شیخ فضل الله بود. یکی از همراهان برجسته شیخ در تهران، ملا محمد آملی بود. ملا محمد آملی مختصری از زندگی نامه خود را نوشته، و در پایان آن به برخی از حوادث تلخ مشروطه اشاراتی داشته است. پس از بررسی گوشه هایی از حیات سیاسی او، اصل نوشته وی را ارائه خواهیم کرد. (1)
حیات سیاسی
آیت الله ملا محمد آملی در سال 1263 ق در آمل متولد شد. در هفده سالگی شهر خود را به منظور تحصیل علوم دینی ترک کرد. پس از اتمام تحصیلات عالیه در حالی که در فقه و اصول و فلسفه به مدارج بالایی رسیده بود، در تهران سکنا گزید و از عالمان برجسته آن سامان شد.
بعضی از آثار مرحوم ملا محمد آملی عبارتند از:
حواشی بر کتاب فرائد الاصول شیخ انصاری;
حواشی بر شرح مطالع;
حواشی بر شرح شمسیه;
در جریان نهضت مشروطه، وی از یاران و همفکران مرحوم شیخ فضل الله نوری (2) بود.
فرزند او مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی آملی از عالمان بزرگ تهران بوده، و بیش تر مطالب مربوط به ملا محمد آملی را فرزند وی نقل کرده است.
آیت الله شیخ محمدتقی آملی درباره ماجرای فتح تهران و دستگیری پدرش می نویسد:
عصر پنج شنبه، یازدهم شهر رجب سنه هزار و سیصد و بیست و هفت (1327 ق) جماعتی از اهل علم تهران که با مشروطیت مخالفت داشتند، به سرداری مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری دستگیر و به نظمیه که در آن اوان تحت ریاست یفرم ارمنی بود، محبوس شدند; از آن جمله، مرحوم پدرم محبوس شد و در عصرروز شنبه، سیزدهم رجب سنه هزار و سیصد و بیست و هفت، مرحوم حاج شیخ فضل الله مصلوب گردید، و مردم تماشاچیان در روز یکشبنه چهاردهم سنه هزار و سیصد و بیست و هفت بر حسب دعوت سید یعقوب شیرازی که در آن زمان ناطق آن محله بود و اکنون از حال او بی خبرم، در میدان توپخانه برای تماشای صلب پدرم حاضر شدند و لکن فجیعه مصلوبیت مرحوم شیخ، انعکاس عجیبی بخشید و چون عالم کشی تا آن عصر در ایران معمول نبود، آن هم به این طور فجیع، لذا نصف از اهل شهر را گویا از خواب بیدار کرد و وقوع این حادثه به امر ابراهیم زنجانی [آخوند فراماسون و از شاگردان و معتمدین آخوند خراسانی] که معروف به یهودیت بود...
🔰ادامه در بخش دوم🔰
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔰بخش دوم🔰
لکن در مشروطیت ساعی بود و بالاخره در اداره اوقاف نامزد و به همان شغل بماند تا بمرد، و مباشرت یفرم خان ارمنی، بیش تر در مردم انزجار پدید آورد تا به درجه ای که زمامداران از تهاجم فتنه خائف و برای تبرئه خود این امر را به رؤسای نجف اشرف منسوب داشتند... و بالجمله سوء انعکاس مصلوبیت مرحوم شیخ، دفع قتل از مرحوم پدرم و سایر محبوسین نمود و در حق پدرم حکم به تبعید بیرون آمد. پس از هفته ای از صلب شیخ مرحوم، پدرم را به نور مازندران تبعید کردند.
آیت الله حسن زاده آملی در این رابطه از استاد خود مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی آملی نقل می کند:
حکم تبعید او را به هرات افغانستان صادر کرده بودند، جز این که از دگرگونی اوضاع روز و اختلاف مردم، تبعیدش را به هرات نیز صلاح خودشان ندیدند و برای این که از رد حکمشان شکست سیاسی نخورند، جست و جو کردند که در ایران کدام آبادی هم وزن با هرات است تا این که «کرات » نور مازندران را یافتند و به مردم تلقین کردند که حکم تبعید ایشان به کرات بود نه به هرات. نج سال در کرات نور مازندران محبوس بوده است. (3)
ملا محمد آملی عاقبت در سال 1336 ق جان به جان آفرین تسلیم کرد.
گوشه هایی از خاطرات آیت الله شیخ محمدتقی آملی، ما را بهتر در حال و هوای آن روزهای تهران قرارمی دهد. وی در این باره می نویسد:
و این ضعیف پس از ازعاج پدرم به مازندران، مبتلا به هموم و احزان و مقارن تجرع غصص و کرب گردیده... از طرف مردم به هیچ وجه تفقدی از من نمی شد و بقایای از رجال قاجاریه با وجودی که مخالفت پدرم با مشروطیت بالعرض به نفع آنان تمام می شد و از چگونگی حالم مطلع بودند، مساعدتی نمی کردند; بلکه اذیت هایی از آنان دیدم و مردم متفرقه هم که در دوره ای لاف دوستی می زدند، ترک دوستی کرده; بلکه با دشمنی آمیختند... واز آن جمله از بعضی از اهل علم تهران که اینک سر به زیر خاک فرو کردند (سامحهم الله بلطفه و کرمه) امور غیرمترقبه دیدم.
همچنین به شاگرد خود آیت الله حسن زاده آملی می گوید:
کار ما به جایی رسیده بود که وقتی من به حکم ضرورت از خانه بیرون آمده بوده ام و به جایی می رفتم، مردم از کنار خیابان و مغازه ها از روی استنکار و بیزاری به من اشاره می نمودند که این شخص پسر فلانی است بدین معنا که کان ما از دین خدا برگشته ایم و از قرآن و اسلام روی برتافته ایم.
علامه شعرانی هم در این باره به شاگرد خود آیت الله حسن زاده آملی می گوید:
...حاج شیخ عبد النبی نوری آنچنانی، (که با وجود علمای بسیار در تهران بعد شیخ فضل الله اعلم من فی البلد بود) و مانند مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری سخت مخالف مشروطه و مشروطه خواهان بوده است. تبلیغات سوء، کار را به جایی کشیده است که مردم علاوه بر این که درب مسجد را (مسجد حاج شیخ عبد النبی نوری در سرچشمه تهران را) به روی او بسته اند، خانه او را (در مقابل مسجدش) در حالی که خود آن جناب و عائله او در خانه بوده اند، سنگسار کردند و پس از شهادت حاج شیخ فضل الله نوری و وقایع ناگواری که در تهران و سایر بلاد روی داد، از قتل و هتک و حبس و نهب و تبعید و غیرها که مردم فهمیده اند از ایادی اجانب چه زخمی خورده اند، کثرت جمعیت نمازگزار با [پشت سر] شیخ عبدالنبی در مسجد نامبرده دیدنی بود.[ایشان پس از شهادت شیخ فضل الله، در تهران مرجعیت یافت]
آیت الله محمدتقی آملی فضای نجف را نیزاین گونه ترسیم می کند:
اگرچه هنگام حرکتم از تهران شقاق مشروطه و مستبدی در بین اهل تهران کهنه شده بود، بلکه می توان گفت: به کلی مضمحل بود و نوع اهل علم را از این راه خلافی نبود، بلکه همه با هم می زیستند، لکن بقایای این شقاق در روش سکنه نجف اشرف میلی قابل و منزلی با قرار داشت و من بنده به این جهت در کشمکش بودم و هم مورد عنایت بعضی از رؤساء به جهت انتساب به پدر بسته نمی شدم به این جهت طریق سلامت اتخاذ کردم و خود را از مدانست با هر دو حوزه کنار کشیدم.
زندگی نامه خودنوشت
مرحوم ملا محمد آملی خلاصه ای از زندگی خود را با قلم خود به نگارش در آورده است. اثر او را به این ترتیب می توان بخش بندی کرد:
بخش اول: شمه ای از زندگی نامه خود;
بخش دوم: اشاره ای به فضیلت علم و عالم;
بخش سوم: شکوه از حوادث زمانه (مشروطه) .
آیت الله حسن زاده آملی درباره این اثر می نویسد:
روز جمعه بیست و دوم ماه محرم سنه هزار و سیصد و هفتاد و سه هجری قمری، مطابق دهم ماه مهر سنه هزار و سیصد و سی و دو هجری شمسی، به حضور انور استادم جامع معقول و منقول آیت الله حاج شیخ محمدتقی آملی قدس سره در تهران که به تحصیل علوم دینی اشتغال داشتم، تشرف حاصل کردم. به آن بزرگوار عرض کردم: بیوگرافی تنی چند از عالمان نامور مازندران را گرد آورده ام. اگر اجازه بفرمایید از جناب والد شما مرحوم آیت الله مولا محمد آملی - رضوان الله علیه - و نیز از حضرت عالی شرح حالی داشته باشم. در جوابم فرمودند...
🔰ادامه در بخش سوم/پایانی🔰
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔰بخش سوم/ پایانی🔰
در جوابم فرمودند: شرح حال والدم به قلم خودش با شرح حالم به قلم خودم، هر دو با هم در یک جلد مجلد شده اند. شما از روی آن استنساخ بفرمایید و اصل را به ما برگردانید... ولکن نسخه ای را که حضرت استاد آملی به رسم امانت به من داده بود، از روی نوشته اصل به قلم والد ماجدش استنساخ شده بود; بلکه ظاهر عبارات آن چنین می نمود که نسخه اصل را یکی به دیگری املا یعنی دیکته می کرده و از آن نویسنده اغلاط املایی بسیار به عبارات روی آورده; لذا ما روایات را از مصادر آن ها یافته ایم و نقل کرده ایم و اشعار فخر رازی را از تاریخ ابن خلکان تصحیح کرده ایم و همچنین دو بیت ابن یمین را از دیوانش، و بسیاری از کلمات را به موازین قواعد ادبی.
آیت الله حسن زاده آملی درباره شکوه های مرحوم ملا محمد آملی می نویسد:
بعد از آن که نسخه اصل امانی را پس از استنساخ، به حضرت استاد آیت الله حاج شیخ محمدتقی آملی قدس سره مسترد داشته ام، از آن جناب پرسیدم که برای مرحوم والد ماجد شما چه واقعه تلخی پیش آمده بود که آن بزرگوار این همه ناله و سوز و گداز دارد و اظهار تاسف و تلهف می فرماید واز افرادی سخت دلگیر و اندوهگین است و از آنان شکایت دارد و تبری می جوید و...؟ در پاسخم فرمودند: پدرم، چون حاج شیخ فضل الله نوری جدا مخالف با مشروطه و مشروطه خواهان بوده است. منطق ایشان این بود که اکثر این مردم به ما دروغ می گویند و با ما سر خدعه و مکر و حیله دارند ما باید فقط قرآن کریم را که کتاب وحی الهی و دستورالعمل مدینه فاضله انسانی، و معجزه باقیه حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله است، حفظ کنیم. ما نمی دانیم حرف مشروطه از کجا برخاسته است و از چه دهان آلوده ای تلفظ و تفوه شده است و بیگانگان چه اهداف سوء و افکار فریبنده دارند. ما را چه حاجت که با وجود قرآن کریم به دنبال این گونه حرف ها برویم؟...متن زندگینامه از این قرار است ...(4)
پی نوشت:
1) کلیه نقل های تاریخی این نوشتار و نیز متن نامه ملا محمد آملی با استفاده از کتاب در «آسمان معرفت » اثر آیت الله حسن زاده آملی (ص 179 - 222) تنظیم شده است.
2) آیت الله حسن زاده آملی درباره مقام علمی مرحوم شیخ فضل الله می نویسد: روزی حضرت استاد اعظم آیت الله حاج میرزا ابولحسن حسینی رفیعی قزوینی - رفع الله درجاته - پس از جلسه درس به مناسبتی فرمودند: مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری مجتهد مسلم بوده است و بسیار جای تعجب است که چه پیش آورده اند که یک روحانی مجتهد مسلم برای حفظ جانش تقیه نکرده است و نیز حضرت استاد علامه شعرانی، روزی بعد از جلسه درس مکاسب شیخ انصاری به مناسبتی فرموده است من حواشی مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری را بر مکاسب شیخ دیده ام حقا با حواشی آقا سید محمد کاظم یزدی برابری می کرد و از آن کم نداشت.
3) این ماجرا پیام حقی دارد، و آن این که لایه عمیق فرهنگ مردم ایران، شیعی است و همواره برای عالمان این مکتب احترام فراوانی قائل است. اگر گروهی از مردم کنار جنازه به دار آویخته شیخ فضل الله به شادمانی پرداختند، از آن جهت بود که در اثر تبلیغات، خود را در برابر جنازه مستبدی پنداشتند، نه برجسته ترین مجتهد پایتخت. با این وصف آن غفلت بزرگ، حتی یک شب هم دوام نیاورد و افکار عمومی اجازه به دار آویخته شدن عالمی دیگر را نداد و حتی تحمل تبعید او به خارج از ایران را نیز نداشت.
4) متن زندگینامه به نقل از: حسن حسن زاده آملی، در آسمان معرفت، ص 180 - 184.
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
👆عالمی از خطه قهرمان پرور #کرمانشاه که زندگی خود را وقف آزادی #فلسطین و #قدس نمود.
🗓 هفتم مهر (۹۲ ش) سالگرد ارتحال روحانی پارسا و مجاهد، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین شیخ مصطفی رهنما کرمانشاهی از ارادتمندان و پیروان مکتب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و خواهر زاده مجاهد شهید حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالحسین واحدی کرمانشاهی(مرد شماره ۲ جمعیت انقلابی فدائیان اسلام)
💠 شیخ مصطفی رهنما(ره):
اگر شیخ بزرگ، فضل الله نوری، رضوان الله [توسط ایادیِ انگلیس] بردار نمی شد، نه اسرائیلی بوجود می آمد و نه وهابیتی، نه قدسی اشغال می شد و نه قبور ائمه، تخریب/ بخشی از سخنان مرحوم رهنما در سال ۵۹، در محفل مبارزین
💠 امام خامنه ای(حفظه الله):
تلاش خستگی ناپذیر این روحانی مجاهد و پارسا (شیخ مصطفی رهنما ره) در مبارزه قلمی و فکری برای مسأله فلسطین که از جوانی تا کهنسالی و در بیش از نیم قرن ادامه داشت، چهره ئی نادر و تحسین برانگیز از وی در ذهن همه کسانی که این عالمِ متواضع و پر استقامت را می شناختند، ترسیم می کرد. ۱۰ مهرماه ۹۲
✍ نگاهی به زندگی، مبارزات و خاطرات شیخ مصطفی رهنما از فعالان بیداری اسلامی/خبرگزاری تسنیم👇
https://tn.ai/154046
🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
📜 برگی از تاریخ وحدت اسلامی
⁉️ آیا می دانستید که، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، بیش از یک قرن پیش، بر اساس اصول مسلم و مشترکات اسلامی،
به منظور دستیابی به اخوت دینی و در جهت #وحدت_اسلامی و #تقریب بین مذاهب اسلامی، گام بر می داشت؟
✍ گوشه ای از اهتمام مرجع شهید به وحدت اسلامی🔰
❇️ ۱- گزارشی تاریخی از سفر حَجّ مرجع شهید و اهتمام ویژه ایشان برای حل مشکلات شیعیان و وحدت بین مسلمین/ حَجّ ۱۳۱۹ هجری قمری🔰
✍ مجموعه آثار حاجي عبدالله خان قراگزلو از شخصيت هاي قاجار که به نوعي درگير انقلابات مشروطه هم شد، مجموعه اي از چند سفرنامه جالب توجه مي باشد. کتابچه خوزستان، گزارش سرخس، کتابچه مرو، کلات نادري و مهم تر و مفصل تر از همه سفرنامه مکه است که به سال 1319 هجري قمري از طريق انزلي به سمت استانبول و از آنجا با کشتي به سمت جده به انجام رسيده است.
اما اهميت سفرنامه حاجي عبدالله خان بدان است که کاروان، به وجود و حضور مبارک علامه شيخ فضل الله نوري(ره) متبرک بوده است و از آنجا که کاروان آنها يک کاروان متشخص بوده در هر شهري با استقبال روبرو مي شده و به خصوص در استانبول آنان ديداري هم با سلطان عثماني داشته اند.
مؤلف براي خود سفرنامه اش را مي نوشته و هر کجا که مسأله خاصي رخ مي داده و شيخ اظهار نظري می فرموده يا کاري صورت داده آنرا آورده است.
در اين سفر که با کشتي از بندر انزلي آغاز شده مهماندار شيخ، شريعتمدار رشتي بوده است. تفليس، باطوم، گذر از درياي سياه با کشتي، طرابوزان و بعد هم استانبول.
در اين سفر مسائل فقهي جماعت را شيخ شخصا" حل مي کرد.
بالاخره به استانبول مي رسند. نظر جناب شيخ این بوده که بروند در مسجد معروف و بزرگ استانبول و در جهت حفظ وحدت مسلمین (شیعه و سنی) اقتدا به (امام جماعت اهل سنت) نمايند. مؤلف مخالف این عمل بوده! و اظهار داشته ماها جناب حاجي شيخ فضل الله را به سمت مجتهد العصري و حجه الاسلامي ايران معرفي کرده ايم حجه الاسلام شيعه (مرجع تقلید اعلی شیعه)، چه لزومی دارد بدون جهت، تقیه در غیر لزوم نمایند. (شیخ این کار را درجهت وحدت مسلمین لازم می دانست، لذا نظر مؤلف و برخی دیگر را نپذیرفت).
مؤلف سپس گويد که به مسجد [ایاصوفیه] اندر شديم. (سلطان عثمانی هم برای نماز، حضور یافت) در مسجد زوار بخارائي و ترکماني فراواني بود. نماز خوانده شد. بعد سلطان پيغام داد که مي خواهد نشان(مدال) بدهد. جناب شيخ از حسن اتفاق جواب دادند که نشان براي علما در ايران معمول نيست. در ديدار با سلطان، مقداری معطل می شوند. سلطان، عذرخواهي مي کند. وقتي با سلطان مي نشينند، با مهرباني از اهتمام سلطان در آسايش اهالي عتبات عاليات و حجاج بيت الله الحرام [با زبان ترکی استانبولی] صحبت کرد [در آن زمان عراق فعلی و حجاز در نظارت و اداره امپراطوری عثمانی قرار داشت]. شیخ نسبت به حفظ و رعایت بیشتر حریم و حرمت و امنیت شیعیان توصیه هایی به سلطان عثمانی نمود و تذکراتی داد.
مساله ديگر که سفير (ارفع الدوله) دنبال کرد، ملاقات دادن حضرت شيخ فضل الله با شيخ الاسلام عثماني، جهت تقریب بین المذاهب و الفت و برادری بیشتر مسلمین بود...[۱]
🔸[۱] منبع: پایگاه جامع تاریخ معاصر (مؤسسه مطالعات پژوهش های سیاسی)
❇️ ۲- مقام منیع مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را روحانیون اهل سنت نیز پاس می داشتند:
ملا محمد مردوخ کردستانی، امام جمعه کردستان[سنندج]، از شیخ به عنوان"ایرانمدار" یاد کرده. مردوخ هنگامی که می خواست در ماه های آخر عمر شیخ، همراه با دو تن از زعمای دیگر اهل سنت کردستان، برای انجام حوایج خود به خدمت شیخ در تهران برسد، در تلگراف خود از شیخ به عنوان حضرت غوث الأنام یاد کرد که بالاترین لقب مذهبی و معنوی رایج در بین کردهاست.
وقتی هم که در تهران مهمان شیخ شد، شرحی جالب از دلسوزی و اهتمام شیخ برای حفظ جان مهمان خود(مردوخ) و سالم جستن وی از مهلکه نقل می کند.واین در شرایطی است که به نوشته مردوخ، شیخ کاملا" خود را برای مرگ و شهادت آماده کرده بود.
جان شیخ سخت در خطر بود و هر روز نیز بر دامنه این خطر افزوده میشد، مردوخ به شیخ اصرار ورزید که برای حفظ جان به سفارت روسیه پناه ببرد. و شیخ در پاسخ گفت: «برای عالم اسلامیت، ننگ میدانم که در تاریخ کفر و اسلام بنویسند یک نفر از علمای اسلام، پس از هفتاد سال خدمت به عالم اسلامیت، از ترس مرگ پناهنده به سفارتخانه فرنگ شد. برای من، مرگ از این تحصن خوشتر است...».[۲]
🔸[۲] منابع:کارنامه شیخ،ص۹۸،آخرین آواز قو، ص۹۴،منذر، نقل از تاریخ کرد و کردستان، مردوخ/وبگاه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصرایران، مردوخ،کد مطلب967
✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠کلیپ تصویری: «زیارت پیامبر اکرم (ص)»
🔸با نوای: علی فانی
✳️ @ShahidRabe
2129362.mp3
1.28M
🎧 صلوات خاصه حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام)
🎙 با صدای: آقای محسن فرهمند آزاد
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
DINDARI.jpg
293.3K
⬅️ فایل با کیفیت اصلی پوستر👆🔰
🌺🍃دینداری در دین پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله وسَلّم) نه آنقدر سخت است که حلالِ خدا را بر خود حرام کنی و نه آنقدر آسان، که حرامِ خدا را بر خود حلال فرض کنی/از فرمایشات مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع (اعلی الله مقامه الشریف)/نورالکلام ۱۵
🌺🍃اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
✳️ @ShahidRabe
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰
⁉️ شهید آیت الله سید حسن مدرس از کدام مرجع تقلید انقلابی که #مذهب_جعفری، به همتش در #قانون_اساسی #مشروطه گنجانده شد، تقدیر کرد؟
✍ شهید سید حسن مدرس که در پی صدور فرمان مشروطیت و تصویب طرح #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در نظارت پنج مجتهد بر قوانین مجلس، از مجتهدین مورد نظر و تأیید معظم له بود، در کوران حوادث پس از شهادت ایشان، طی نامه ای خطاب به نمایندگان مجلس به عنوان اعلامیه علیه جمهوریت، با عنوان عقیده کلاه نمدی ها، جمهوریت [مورد نظر انگلیس و نوکرانش رضا خان و سید ضیاء الدین طباطبایی] را مقدمه ای برای مبارزه با اسلام خوانده و از خدمات مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری برای حفظ اسلام از خطر بهائیان [و دیگر دشمنان] که #مذهب_جعفری را در قانون اساسی گنجانید، تقدیر کرده و از نمایندگان [مجلس] خواسته، که آنان نیز چون آن #شهید بزرگوار از فداکاری در راه خدا دریغ ننمایند!
‼️ دوری از مرکز حوادث مشروطه(یعنی تهران) و دریافت اطلاعات یکسویه مغرضانه، باعث شده بود که مدرس در ابتدا، نظرات علمای حامی مشروطه و بخصوص علمای ثلاث+۱ مقیم نجف، یعنی(محمدکاظم خراسانی، عبدالله دیوشلی مازندرانی، خلیل طهرانی+محمدحسین نائینی) را درست بداند! ولی پس از شهادت مرجع شهید علامه نوری(ره) و حضور در تهران، ماهیت واقعی مشروطه و مشروطه چیان، بر وی آشکار گردید و به منتقدِ علمای پشتیبانِ مشروطه بدل گردید🔰
شهید مدرس، سال ها پس از شهادت مظلومانه شیخ به دست مزدوران فراماسون انگلیس، این حقیقت تلخ و مهم تاریخی را در کتاب زرد افشا می کند که:🔰
✍ کشتن شیخ فضل الله، که اعلم علمای وقت [زمان] بود، هم پیروزی بلشویک های [روس] اعزامی به ایران بود، هم پیروزی انگلیس، و هم ضایعه برای علمای [بازی خورده حامی جریان سکولار مشروطه در] نجف و ایران!
🔸 منابع: کتاب تنهای شکیبا علی ابوالحسنی ص۷۸۱، ۴۱۸، از مجله یاد، سال، ۶،ش۲۱ص۹۳، پراکنده نگاهی به کتاب زرد، علی مدرسی و اسناد، نامه ها، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۷۳ ش، ص۱۰۱ و...
#جهاد_تبیین
✳️ @ShahidRabe
🔴 قسمتهای ۲۶ و ۲۷/ روحانی نما و دوستی با اتابک
📕 کتاب فاجعه قرن، تألیف پژوهشگر فقید، استاد جواد بهمنی
✳️ @ShahidRabe