🔻ادامه🔻
ایشان در عباراتی در تبیین معنای «مردمی بودن» حکومت و جایگاه رفیع «رأی ملت» در آن چنین میفرمایند: «مردمی بودن حكومت اسلامی به دو معناست: یكی اینكه مردم در اداره و تشكیل حكومت و تعیین حاكم و شاید در تعیین رژیم حكومتی و سیاسی نقش دارند. دیگر آنكه حكومت اسلامی در خدمت مردم است، آنچه برای حاكم اسلامی مطرح است، منافع عامه مردم است نه منافع اشخاص یا قشر و طبقه معین.
اسلام به هر دو معنا دارای حكومت مردمی است. اما تا وقتی كه حكومت مردمی به معنای اول تأمین نشود و مردم در حكومت نقشی نداشته باشند، نمیشود گفت حكومت، مردمی و در خدمت مردم است. این ادعا كه یك حكومت بدون آنكه با مردم خود ارتباط مستقیم داشته و به آرای مردم متكی باشد، خود را مردمی بشمارد، ادعای پذیرفتنی نیست. نمیتوانند ثابت كنند كه مردمیاند، چون حكومتهای تحمیلی هم خود را مردمی قلمداد میكنند.»
البته در این نگاه خاستگاه و اعتبار رأی ملت نه همچون نظامهای سیاسی غرب مبتنی بر قرار اجتماعی، بلکه مبتنی بر آموزههای اسلامی بنا نهاده شده است.
🔻با پیروزی انقلاب اسلامی مردم به خانههای خود باز نگشتند و زمام امور را به نخبگان و سیاسیون نسپردند تا آنها برایشان تصمیم بگیرند و آنها تنها در وضعیت انفعالی نظارهگر مسائل باشند. 🔻این جهتگیری برخاسته از نگاه رهبری الهی بود که در رأس این نهضت قرار داشت و ایشان با تمام وجود به ملت خویش باور داشتند.
🔻 به همین دلیل از روز اول پیروزی نهضت کار را به مردم سپردند و از آنها خواستند تا در گام به گام فرایند شکلگیری نظام رأی خود را اعلام کنند. همهپرسی جمهوری اسلامی، انتخابات مجلس خبرگان، همهپرسی قانون اساسی، انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاستجمهوری، در دو سال ابتدایی شکلگیری این نظام سیاسی با حضور پرشکوه مردم همراه بود و نظام سیاسی مبتنی بر خواست و رأی ملت قانونی شد.
🔹حضرت امام(ره) در آستانه شکلگیری مجلس خبرگان با صراحت اعلام میدارند، اعضای مجلس خبرگان تنها وکیل ملت بوده و قانون تدوین شده باید به تأیید ملت برسد؛ چرا که «میزان رأی ملت است، ملت یك وقت خودش رأی میدهد، این اساس، یك وقت یك عدهای را تعیین میكند كه آنها رأی بدهند، آن در مرتبه دوم صحیح است، والا مرتبه اول، حق مال خود ملت است.»(25/3/1358)
🔻ادامه🔻
🔻حضرت امام(ره) با صراحت ضمن مذمت هرگونه رفتار استبدادی و تأکید بر اینکه «اسلام به ما اجازه نداده است كه دیكتاتوری بكنیم!» اعلام میدارند: «ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طوری رأی داد، ما هم از آنها تبعیت میكنیم. ما حق نداریم، خدای تبارك و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است كه ما به ملتمان یك چیزی را تحمیل بكنیم، بله ممكن است گاهی وقتها ما یك تقاضایی از آنها بكنیم، تقاضایی كه خادم یك ملت از ملت میكند، لكن اساس این است كه مسئله دست من و امثال من نیست و دست ملت است.»(19/8/1358)
این تعابیر به خوبی جایگاه رفیع مردم را در اندیشه حضرت امام(ره) نشان میدهد و حکایت از آن دارد که رأی نخبگان برتر از رأی ملت نیست و در نهایت این مردم هستند که باید برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند!
✅
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
ایفای نقش مردم در قدرت سیاسی وجوه مختلفی دارد و گاه مردم به صورت مستقیم، از طریق همهپرسی و گاه به صورت غیرمستقیم، از طریق انتخاب نمایندگان مجالس در قدرت سیاسی مشارکت و نقش ایفا میکنند؛ اما این ایفای نقش زمانی تکمیل میشود که مردم بتوانند بر قدرت سیاسی نیز نظارت کنند، هرچند نمایندگانی که انتخاب میکنند، از جانب آنان این وظیفه را انجام میدهند، اما این موضوع احساس حضور مردم در قدرت و نظارت بر آن را تماماً تکمیل نمیکند. مردم نیاز دارند در حوزه سیاست به صورت نسبتاً دائمی دیده شوند و احساس کنند نقشآفرینی آنها در قدرت سیاسی تنها بهواسطه مکانیسم همهپرسی و انتخاب نماینده اعمال نمیشود. در اینجا کارکرد احزاب و گروههای سیاسی مشخص میشود. احزاب و گروههای سیاسی که با مجوز نهادهای قانونی در کشورها ایجاد میشوند گروهی از افراد با اصول و اهداف سیاسی مشخصی هستند و بر اساس این اصول و اهداف، بر قدرت سیاسی نظارت و خواستههای مردم را بازتعریف میکنند و آنها را به صاحبان قدرت انتقال میدهند.
✅
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
@shahidrajaeilenjan
احزاب و گروههای سیاسی قانونی با گسترش دفاتر خود در جامعه از مردم عضوگیری و آنان را صاحب نقش سیاسی میکنند. از طرف دیگر، هنگام انتخابات نیز بر اساس سازوکارهای درون حزبی خود نامزدهای انتخابات را معرفی و اعضای خود را در جهت گسترش مقبولیت نامزد مطرح شده در جامعه بسیج میکنند و مردم را به انتخابات و رأی به فرد مورد نظر دعوت میکنند. یکی از ابزارهای این نهادها مطبوعات وابسته به خود است که از آن طریق پیام خود را در افکار عمومی منتشر میکنند، از همین رو مطبوعات را رکن چهارم دموکراسی نامیدهاند.
به این ترتیب، حزب و گروه سیاسی سازوکار نسبتاً پایداری برای ایفای نقش سیاسی آحاد جامعه شمرده میشود و اگر مردم بخواهند فارغ از انتخابات و همهپرسی بر قدرت سیاسی، از جمله نمایندگان مجلس نظارت کنند، تنها از طریق فشارِ احزاب و گروههای سیاسی و مطبوعات وابسته به آنها این امکان فراهم است. این موضوع در حالی است که به سبب سابقه نه چندان مثبت احزاب و گروههای سیاسی در ایران معاصر، بهویژه در دوران بعد از مشروطه، در جامعه کنونی ایران نیز احزاب و گروههای سیاسی در فرهنگ سیاسی مردم چندان جا باز نکردهاند و هنوز جامعه ایران از احزابی که بتوانند میان منافع ملی و سیاستهای حاکمیت با خواست مردم ترکیب منطقی ایجاد کنند، برخوردار نیست. نکته دیگر اینکه یک حزب و گروه سیاسی زمانی میتواند هویت یابد که از منابع اقتصادی مشخص و غیردولتی برخوردار باشد؛ اما در جامعه ایران به سبب وابستگی اقتصاد به نفت و سایه سنگین اقتصاد دولتی، امکان شکلگیری بخش خصوصی قدرتمند چندان وجود ندارد و به تبع آن، منابع اقتصادی لازم برای شکلگیری احزاب و گروههای مستقل از قدرت چندان فراهم نیست.
بنابراین قدرت مردمی نمیتواند جز در مواقع انتخابات بر قدرت سیاسی و بهویژه نمایندگان مجلس نظارهگر و اثرگذار باشد. البته با توجه به ایجاد سازوکارهای دموکراتیک بعد از انقلاب اسلامی و نداشتن تجربه طولانیمدت در این زمینه و در مقابل تجربه مدید زندگی جامعه ایران در نظامهای استبدادی تا پیش از انقلاب اسلامی، باید گفت در همین وضعیت هم فرصتهای مشارکت و نظارت مردم بر قدرت سیاسی بیسابقه است. از سوی دیگر در شرایط کنونی، اولاً، اصل ضرورت حزب و گروههای میانجی پذیرفته شده است؛ ثانیاً، با تصویب قانون احزاب در سال 1395، ساختار سیاسی کشور فعالیت احزاب را در وضعیت مشروعتر و قانونیتری ساماندهی کرده است؛ بنابراین نهاد حزب و گروههای میانجی به تدریج در حال گسترش معقول و منطقی در کشور است.
علاوه بر این موضوع، تجربه ایفای نقش سیاسی مردم از طریق پایگاههای مذهبی، همچون مساجد، هیئتهای مذهبی و راهپیماییها که دستاورد دوران انقلاب اسلامی است، امکان اثرگذاری مردم ایران از این طریق بر قدرت سیاسی را نیز فراهم کرده است. اگر یک نماینده مجلس خود را فارغ از نظارت احزاب و گروههای میانجی، در ترجیح منافع شخصی بر منافع ملی آسوده خاطر میبیند، مردم انقلابی از طریق پایگاههای مذهبی مذکور میتوانند او را از این آسودگی بیرون آورند و خواستهها و سؤالات خود را مطرح کنند؛ به عبارت دیگر در جمهوری اسلامی، پایگاههای مذهبی میتوانند کارکردی شبیه احزاب و گروههای میانجی داشته باشند، اما این موضوع نیز نیازمند ایجاد سازوکارهایی است تا این نهادها را به گروههای دارای نظم و ثبات سیاسی نزدیک کند و مردم کارکرد میانجیگرانه آنها میان خود و حاکمیت را احساس کنند. شکل دادن به این موضوع با دشواریهایی همراه است، اما در هر حال اگر نیروهای انقلابی در این زمینه به صورت جدی وارد عمل شوند، میتوانند یک نهاد سیاسی مردمی با هدف میانجیگری میان جامعه و حاکمیت ایجاد کنند که چون در پایگاههای مذهبی ریشه دارد، به تبع آن ارزشها و فضایل دینی و انقلابی در آن پررنگ خواهد بود و در نتیجه آسیبهای نهاد حزب را، همچون نخبهگرایی یا مسلط شدن روابط و معاملات اقتصادی بر اهداف حزب، نخواهد داشت.
✅
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @shahidrajaeilenjan