eitaa logo
کانال رسمی شهیدرسول قاسمی
263 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
5.5هزار ویدیو
8 فایل
به محفل آقا رسول خوش اومدین 💚 باحضورگرم خانواده محترم شهید😍 ولات: 1349/5/15اصفهان شهادت؛: 1367/1/29 تأسیس کانال: 1401/9/13 ادمین کانال: @shahidrasuleghasemi_ir ادمین تبادلات: @amirnasirpor_1383 ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/2038046
مشاهده در ایتا
دانلود
از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت. می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد. نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند. صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است. ازش پرسیدم چه شده: گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود. یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود. 💐شهید امیر امیرگان در سال ۱۳۶۶ به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام زمان عج الله مشرف شده است. 📙برگرفته از کتاب وصال. اثر گروه شهید هادی ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
یکی از روحانیونی که در نجف از شاگردان شهید مدنی بود نقل می‌کرد یک روز ایشان سرکلاس درس مطلبی را بدین شرح برای شاگردانش نقل کرد که؛ من در دو موضوع نسبت به خودم شک کردم. یکی این که آیا به من که سید اسدالله می‌گویند واقعا من سید هستم و دیگر این که آیا من شهید می‌شوم یا نه. بعد به حرم امام حسین (ع) رفتم و در آن جا با ناله و زاری از امام خواستم که جواب سوالات را بدهد. بعد از مدتی یک شب امام حسین را در خواب دیدم که بالای سر من آمد و دستی به سر من کشید و این جمله را فرمود: «یا بنی انت مقتول» که جواب دو سوال من در آن بود. ایشان مرا فرزند خود خطاب کرد. یعنی من سید و از نسل پیامبرم و به من بشارت داد که در راه دین کشته می‌شوم. ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
در غسالخانه مشغول تطهیر بودیم که نوبت به غسل و کفن کردن یک شهید رسید. هنوز زیپ کاور را باز نکرده بودیم که بوی گلاب همه جا پیچید به کمک غسال ‌ها گفتم: چرا به کاور گلاب زدید؟ بگذارید غسل بدهیم آن وقت گلاب می ‌زنیم. کمک غسال ‌ها با تعجب نگاه کردند و گفتند: ما گلاب نزدیم! اسم شهید را خواندم "منوچهر (احمد) پلارک" زیپ کاور را که باز کردم و پیکر را بیرون آوردیم، بوی گلاب مشامم را پر کرد. فکر کردم قبلاً غسلش داده ‌اند و اشتباهی شده. دقت کردم دیدم نه، هنوز خاکی است این شهید «غسیل الملائکه» بود انگار ملائک قبل از من غسلش داده بودند... راوی: از کارکنان بهشت‌ زهرا (س) 💚 🌱شهید_سید_احمد_پلارک 🕊🌱 همیشه یادی از شهدای عزیزمون کنیم ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
33.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با اقا نوید صفری بیشتر آشنا بشید . چند تا کرامت از ایشون قبلا گذاشتم . خیلی شهید دوست داشتنی ای هستند . نوید جان عمود ۱۴۱۴ 🎥این مستند به برشی از زندگی شهید مدافع حرم «نوید صفری» معروف به «شهید اربعین» می‌پردازد که در روز اربعین سال ۱۳۹۶ در منطقه البوکمال به شهادت رسید. شهید مدافع حرم شهید مستجاب الدعوه 🕊🌹 📲شهید نوید صفری ↙️ ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عنایت و کرامتی از یک شهید غواص به نام قاسم از شهدای اروند کنار اهل مازندران ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
20.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان عجیب مادر شهیدی که از فرزند خود گلایه کرد و شب در عالم رویا اتفاق عجیبی را دید .............جهت دیدن ادامه کلیپ نیت کنید و یک صلوات هم برای شهید هم برای اقا سید ختم بفرمایید ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
17.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان عجیب شهیدی که موتور پدر خود را بعد از شهادت درست کرد و تحویل پدر داد.............جهت دیدن ادامه کلیپ نیت کنید و یک صلوات هم برای شهید هم برای اقا سید ختم بفرمایید . ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای شهید لبنانی که ۳ شب خواب دید داعش سر او را جدا میکند و امام حسین ع به او گفت نترس، سر من را هم بریدند... ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
12.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان عجیب مادر شهیدی که فرزند خود را بالای قبرش بعد از شهادت میبیند. ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 خواب عجیب همسرشهیدمدافع حرم حضرت زینب به من فرمود: برای حفظ اسلام باید جون داد. ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که موقع دفن قرآن خوند .......ماجرا از زبان مادر شهید ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
یک شب رفته بودم سر قبرشهید کاظم عاملو. دعای کمیل رادر امامزاده یحیی خواندنددر جوار قبورشهدا. تصمیم گرفتم همان‌جا بمانم و نماز شبم را در کنار قبر شهیدعاملو و اخوی شهیدم بخوانم. معمولاً شب‌ها یک ساعت به اذان صبح، درب امامزاده را باز می‌کنند. نماز را خواندم و زیارتی کردم که اذان صبح گفته شدبعد از نمازصبح داشتم از سمت درب شمالی می‌آمدم بیرون که یکهو دیدم جوانی حدودا ۲۵ ساله با گریه و زاری وارد گلزار شد. جا خوردم. بلندبلند گریه می‌کرد! تا مرا دید صدا زد: «آقاقبرشهید_عاملو کجاست؟با چشمانی گرد شده از تعجب نگاهش کردم. دوباره با لهجه کُردی سوالش را تکرار کرد و آمد جلوتر و تا آمدم حرفی بزنم گفت: «تو رو خدا بگو و خیالمو راحت کن شهید عاملو این‌جا خوابیده ؟ با هم حرکت کردیم تا قبرمطهر را نشانش بدهم. ولی او بی‌تابی می‌کرد و می‌گفت من از کردستان اومدم!خیلی مشکل دارم. این شهید رو هم نمی‌شناسم؛ اومده به خوابم و گفته: بیا کنار قبرم تو سمنان.بیاهر مشکلی که داشته باشی به یاری خدا حل می‌شه این‌ها رو می‌گفت وهمین‌طور گریه می‌کرد و زار می‌زد. قبرشهیدعاملو رانشانش دادم. تا دید، خودش را انداخت روی قبرمطهرگریه می‌کرد چه گریه‌ای در همان‌ حال به زبان کردی شروع کرد به درد و دل کردن با کاظم.واقعا داد می‌زد و گریه می‌کرد. وقتی این‌طور دیدمش دیگر نایستادم؛ آمدم بیرون. ولی این برایم قصه‌ی عجیبی شد و ذهنم را مشغول کرد. ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈• ‌ ‌ کانال رسمی شهیدرسول قاسمی : 🌐 شبکه های اجتماعی 📱| اینستاگــرام | روبیکا| آپارات |ایتا | 🆔️ @shahidrasule_ghasemiir ┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•