شهید سید محمدباقر صدر
🌻🌻تصمیمی برای تبیین حقیقت
💠بنابراین امام حسن(ع) ـ و خط صحیح ـ ناگزیر بود موقتا کناره بگیرد و موقتا آتش بس دهد و رهبری تمام جهان اسلام را به معاویه بسپارد تا درون مایه برنامه معاویه آشکار شود و آن مسلمانان ساده لوح ـ که فقط چیزی را می فهمیدند که پیش چشمانشان بود ـ بفهمند علی(ع) که بود و معاویه که بود، برنامه علی(ع) چه بود و برنامه معاویه چه بود.
💠معاویه خود در آشکار شدن این واقعیت سهم بسیاری داشت . او اصلا نگذاشت وقایع و رویدادها حقیقت او را آشکار کنند، بلکه از همان روز نخست درون مایه برنامه خود را علنی کرد و بر آن شد تا این اعلان را هم در عمل و هم در سخن در همه زمینه های گوناگون حکمرانی اش ادامه دهد . تا این که دیگر مسلمانان به طور کامل و آشکار فهمیدند برنامه معاویه همان برنامه جاهلیت است که می خواهد اسلام و نظام اسلامی را نابود کند و فهمیدند علی بن ابی طالب(ع) کسی بود که با خود مشعلی داشت و راه را روشن می کرد . آن گاه تجربه کوتاهی که امام در آن به حکومت پرداخته بود، در نگاه جمهور مردم مسلمان در آن حال که در کوران بدبختی و گرفتاری به سر می بردند همچون رویا و آرزویی بر جا ماند.
💠از همین روست که می بینیم بسیاری از مسلمانان گه گاه با امام حسن(ع) تماس می گیرند تا ایشان آتش بس را بشکند؛ چون معاویه از شرایط تخلف کرده است . اما امام حسن(ع) نقض پیمان را نمی پذیرفت و می فرمود: هر چیز هنگامی و حسابی دارد . ایشان به طور مطلق ایده شکست آتش بس را رد نمی کرد، اما با این سخن که هر چیز هنگام و حسابی دارد، آن را عقب می انداخت؛ زیرا می خواست معاویه به طور واضح تر و برجسته تر آشکار شود. می خواست اهداف معاویه برای همگان آشکار شود. اما چون خود معاویه می دانست که روزی دستش تا این حد رو می شود و در برابر مسلمانان رسوا می شود، پیشتر اندیشیده بود تا این رسوایی را پنهان کند.
📚کتاب امامان اهل بیت، صفحه ۳۶۲
🆔 @shahidsadr
🌱 انس به وضعیت موجود، مانع هدایت جامعه
💠انس، تنبلی، بیارادگی و ایستایی، حالتی نفسانی است که اگر در جامعهای رواج یابد، آن جامعه به جمود و رکود دچار میشود؛ زیرا در این حالت، خدای خود را از واقعیت موجودش میسازد و وضعیت نسبی و محدود زندگی فعلیاش را به حقیقتی مطلق و الگویی آرمانی تبدیل میکند که هدفی بالاتر از آن برای خود نمیبیند.
💠این در حقیقت همان چیزی است که قرآن مجید در بسیاری از آیات مربوط به رفتار جوامع در رویارویی با انبیا، مطرح ساخته است. هنگامی که پیامبران برای این جوامع، آرمانهایی حقیقی را به ارمغان آوردند که از وضعیت موجود زندگی برتر و بالاتر بود و میخواست این واقعیت موجود را به حرکت درآورد و آن را از حالت نسبی خود جدا کرده و به وضعیتی دیگر دگرگون سازد، با جوامعی روبرو شدند که انس و الفت و سستی در آنها رواج داشت و در نتیجه، مردم آنها به دعوت انبیاء پاسخ منفی دادند و گفتند: ما پدران خود را بر این سنتها دیده و شناختهایم و به همان الگو و آرمان آنها وفاداریم.
📚 کتاب سنتهای تاریخی در قرآن کریم، صفحه ۱۴۱
🆔 @shahidsadr
🌱 انس به وضعیت موجود، مانع هدایت جامعه
💠انس، تنبلی، بیارادگی و ایستایی، حالتی نفسانی است که اگر در جامعهای رواج یابد، آن جامعه به جمود و رکود دچار میشود؛ زیرا در این حالت، خدای خود را از واقعیت موجودش میسازد و وضعیت نسبی و محدود زندگی فعلیاش را به حقیقتی مطلق و الگویی آرمانی تبدیل میکند که هدفی بالاتر از آن برای خود نمیبیند.
💠این در حقیقت همان چیزی است که قرآن مجید در بسیاری از آیات مربوط به رفتار جوامع در رویارویی با انبیا، مطرح ساخته است. هنگامی که پیامبران برای این جوامع، آرمانهایی حقیقی را به ارمغان آوردند که از وضعیت موجود زندگی برتر و بالاتر بود و میخواست این واقعیت موجود را به حرکت درآورد و آن را از حالت نسبی خود جدا کرده و به وضعیتی دیگر دگرگون سازد، با جوامعی روبرو شدند که انس و الفت و سستی در آنها رواج داشت و در نتیجه، مردم آنها به دعوت انبیاء پاسخ منفی دادند و گفتند: ما پدران خود را بر این سنتها دیده و شناختهایم و به همان الگو و آرمان آنها وفاداریم.
💠سیطره واقعیت موجود بر افکار آنها و نفوذ حس در خواستههای آنان به حدی میرسید که به جای اینکه انسانهایی اندیشمند و متفکر باشند به افرادی حسی تبدیل شده بودند؛ آنان همیشه فرزند روزگار خود و واقعیتهای آن بودند، نه صاحب و اختیاردار آن، به همین خاطر نمیتوانستند از وضعیت موجود گامی فراتر نهند.
به قرآن کریم گوش فرا دهید که میفرماید: «قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ»؛ گفتند: بلکه ما از چیزی پیروی میکنیم که پدرانمان را بر آن یافتهایم؛ آیا هرچند پدرانشان اندیشه نمیکردند و راه نیافته بودند؟ (بقره: ۱۷۰)
💠... قرآن کریم نخستین علت تن دادن جامعه به الگوی پست را مطرح میسازد. این مردم سنتی را برپا و وضعیتی را موجود یافتند و بهخاطر حالت انس و عادت و به حکم سستی و پوچی، به خود اجازه ندادند تا از آن عبور کنند و پا را فراتر از آن بگذارند. آنان این اوضاع را الگوی خود قرار دادند و با آن، با دعوت انبیا در طول تاریخ مبارزه کردند.
📚 کتاب سنتهای تاریخی در قرآن کریم، صفحه ۱۴۱
🆔 @shahidsadr
🌱 راه هدایت روشن است
💠 «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» بقره/۲۵۶
هیچ اجبارى در دین نيست؛ [زیرا] راه درست از راه انحرافى روشن شده است.
💠مقصود اسلام از نفی اجبار در دین این است که راه هدایت از راه انحراف روشن شده و حق و گمراهی از هم متمایزند و از آنجا که نشانهها روشن و برهان آشکار و تفاوت بین تاریکی و روشنایی بر همه هویداست، دیگر نیازی به اجبار نیست و از اساس امکان اجبار بر پذیرش دین وجود ندارد؛
💠زیرا دین تنها کلماتی بیروح نیست که بر زبان جاری شوند یا آداب و رسومی سنتی نیستند که اعضا و جوارح انسان آنها را انجام دهد؛ بلکه دین، باور و نظام و شیوهای برای اندیشیدن است.
📚 کتاب آموزههای وحی، صفحه ۸۵
📚 @shahidsadr
شهید سید محمدباقر صدر
🌱 راه هدایت روشن است
💠 «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» بقره/۲۵۶
هیچ اجبارى در دین نيست؛ [زیرا] راه درست از راه انحرافى روشن شده است.
💠برخی در فهم این آیه شریف به خطا میروند و گمان میکنند که اسلام آزادی در پذیرفتن یا نپذیرفتن دین را برای انسان تضمین کرده و بر پایه اصل آزادی فردی که تمدنهای نو به آن معتقدند، هرگونه اجبار بر دینداری را منع کرده است؛ اما این پندار کاملاً خطاست، زیرا اسلامی که از اساس برای آزادی انسان از پرستش بتها براساس توحید آمده، امکان ندارد اجازه دهد که او از اصل آزادیاش عقبنشینی کند و در پرستش بتهای زمین غرق شود.
💠همچنین اسلام برخلاف تمدنهای غربی، عقیده توحید را موضوعی مربوط به رفتار شخصی افراد قلمداد نمیکند، بلکه آن را قاعدهای بنیادین برای همه وجود تمدنی خود میداند و چنانکه دموکراسی غربی، هر اندازه هم که به آزادی فردی معتقد باشد، به افراد اجازه نمیدهد که با خود اندیشه آزادی مبارزه کنند و اندیشههای دیکتاتوری و فاشیسم را بپذیرند، اسلام نیز نمیتواند هرگونه تمردی را در برابر پایههای بنیادین خود به رسمیت بشناسد.
💠مقصود اسلام از نفی اجبار در دین این است که راه هدایت از راه انحراف روشن شده و حق و گمراهی از هم متمایزند و از آنجا که نشانهها روشن و برهان آشکار و تفاوت بین تاریکی و روشنایی بر همه هویداست، دیگر نیازی به اجبار نیست و از اساس امکان اجبار بر پذیرش دین وجود ندارد؛
💠زیرا دین تنها کلماتی بیروح نیست که بر زبان جاری شوند یا آداب و رسومی سنتی نیستند که اعضا و جوارح انسان آنها را انجام دهد؛ بلکه دین، باور و نظام و شیوهای برای اندیشیدن است.
📚 کتاب آموزههای وحی، صفحه ۸۵
📚 @shahidsadr
⚫ هر یک از شما برای خودش شب قدری بسازد
▪️همه شما عزیزان برای تعالی یافتن به سطح رسالتی که تجسم آن قرآن است، و درنتیجه برای مشارکت در رهبری امت و ارتقا یافتن آن به دین حقیقیاش، اسلام، فراخوانده شدهاید؛ پس هر یک از شما برای خودش شب قدری بسازد؛ چنانکه پیشوای بزرگ(ص) چنین کرد. این شب برای هیچکس شب قدر نخواهد بود، مگر به قدری که در ارتباط با خدا و درک رسالت و رو کردن به آفاق گسترده آن، رشد و تعالی پیدا کند.
📚کتاب بارقهها، صفحه ۲۶۴
▪️بخشی از پیام شهید صدر به مراسم شب قدر دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه بغداد. ۱۳۸۸ه.ق
🆔 @shahidsadr