eitaa logo
شهید سردار صنیع خانی
548 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
2 فایل
سیدمحمد میدان دار پشتیبانی از لشکریان اسلام در هشت سال جنگ اسلام با کفر و مرد خستگی ناپذیر میدان جهاد سازندگی پس از جنگ 💢این کانال زیر نظر خانواده شهید صنیع خانی اداره می شود.💢 ما را در بله و روبیکا و تلگرام نیز به نشانی @shahidsanikhaniii دنبال کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 مرد میدان 🔹 هر‌وقت‌تونستی‌درک‌کنی‌که... ‹داعش‌تو۱۸‌کیلومتری‌کردستان‌بود...› -حاجی‌گفت‌نزارید‌کسی‌خبردار‌شه اون‌موقع‌میفهمی‌‌کی‌بود‌و‌چیکار‌برات‌کرد @shahidsanikhaniii
دهه‌ی شصت وقتی بچه ها بهانه‌ی بابا میگرفتند؛وعده‌ی دیدارشان گلزارهای بود ..‌. @shahidsanikhaniii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدان مراسم بدرقه هفت شهید مدافع حرم دوشنبه ۱۳ آذر از ساعت ۱۵:۳۰ میدان آیینی امام حسین ع @shahidsanikhaniii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چی میشه پرچم حرم برام کفن بشه ... لحظاتی از وداع با پیکر مطهر شهید مدافع حرم "پناه تقی زاده" در معراج شهدا @shahidsanikhaniii
🌹 هنوز خودم را در قاب عکس تو می‌بینم ...! . 🔰رفقا این مادر ۱۱ سال منتظر بود تا پسرش عباس از شلمچه برگردد.مادر شهید سید عباس قربانی از لشکر ویژه ۲۵ کربلا_ 📸عکس : حمیدرضااحمدی اتویی . @shahidsanikhaniii
آن جا که شما بال کشیدید پر جبرائیل عقل می سوزد آن‌جا جز نبی عشق را بار نمی‌دهند و جز او و اوصیائش .. یعنی آنان که زمین نسبیت را به آسمان اطلاق پیوند می‌دهند دیگر کیست که بتواند بر معرج انقطاع کامل پای نهد؟! و چشم دلش به ضیاء نظر به غیب‌الغیوب ذات، نور یابد و این چنین .. از سدرةالمنتهای اسماء و صفات درگذرد و به معادن پنهان‌تر از پنهان عظمت اتصال یابد .. و روحش به ذات عزیز قدوس تعلیق پیدا کند؟! شهید @shahidsanikhaniii
من کنار سید نشسته بودم و سید هم طبق معمول شال سبزش را روی سرش انداخته بود و با سوز و گداز خاصی مشغول خواندن زیارت‌ عاشورا و مداحی بود بعد از اتمام مراسم ناگهان شال سبز خود را بر گردن من گذاشت با تعجب پرسیدم: این چه کاری است؟ گفت: بگذار گردن تو باشد بعد از لحظه ای دیدم جمعیت حاضر به سوی من آمدند و شروع کردند به بوسیدن و التماس دعا گفتن با صدای بلند گفتم: اشتباه گرفته‌اید مداح ایشان است اما سید کمی آنطرف تر ایستاده بود و با لبخند به من نگاه می کرد @shahidsanikhaniii
📌 شهید زین الدین خطاب به خودش: مهدی؛ تو هیچی نیستی! 🔷️ چشم‌شان که به مهدی افتاد؛ از خوشحالی بال در آوردند دوره‌اش کردند و شروع کردن به شعار دادن: فرمانده‌ی آزاده ، آماده‌ایم آماده ! » ◇ هرکسی هم که دستش به مهدی می‌رسید امان نمی‌داد، شروع می‌کرد به بوسیدن... مخمصه‌ای بود برای خودش! ◇ خلاصه به هر سختی‌ای که بود از چنگ بچه‌های بسیجی خلاص شد اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد با چشمانی پر از اشک در گوشه ای به خودش نهیب می‌زد: « مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی، تو خاک پای این بسیجی‌هایی...!» @shahidsanikhaniii
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | منم من،اخم سعدآباد و لبخند جمارانم... 🎙️ شعرخوانی آقای حمیدرضا برقعی در حضور رهبر انقلاب @shahidsanikhaniii
📌 آیت الله حق شناس: آیت الله برودجردی ها حساب و کتاب دارند اما شهدا بی حساب و کتاب هستند 🔷️ حضرت آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانی خودشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمدعلی بود، بیان داشتند: 🔻 “این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند. ◇ رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!” @shahidsanikhaniii
🔴 فرازی از وصیتنامه روحانی شهید سیدمهدی اسلامی‌خواه 🔹بگذاريد ثابت شود كه يک‌بار ديگر در تاريخ خونبار بشر، ملتی پديد آمده كه عليه همه رسوايی‌ها، ننگ‌ها و ذلت‌ها می‌شورد؛ بگذاريد تاريخ بنويسد كه بار ديگر ملتی را به جرم عقايدش تكه تكه كردند. 🔹بگذاريد بنويسند که آن‌ها شجاعانه ايستادند و از سيل جوشش خون نهراسيدند و بدن‌های تكه‌پاره و له شده برادرانشان، شجاعت بيشتری به آنان داد و با عزمی سخت‌تر از پولاد، بر قلب دشمن تاختند و زبونی و ذلت را از آنِ آنان ساختند. @shahidsanikhaniii
🌷 جلسه‌ی فرماندهان در قرارگاه تیپ برگزار شده بود. همه آمده بودند جز آقا ولی. سابقه نداشت آقا ولی بدقولی یا تاخیر داشته باشد. جلسه هم بدون ایشان برگزار نمی‌شد. پرس‌‌و‌جو کردیم. آقا ولی را در اقامتگاه بسیجیان در منتهی‌الیه قرارگاه یافتیم. داشت زمین قرارگاه و محیط خوابگاه بسیجی‌ها را جارو می‌کرد تا وقتی بسیجی‌ها از راه رسیدند، محیطی پاکیزه داشته باشند. آن‌قدر سرگرم این کار شده بود که گذشت زمان را احساس نکرده بود. @shahidsanikhaniii