اینکه ما دست به شمشیر و زره ایستادیم
سبب این است که این طایفه رهبر دارد
نه عراق است و نه سوریه خیالت راحت
کشور ضامن آهوست،بزرگتر دارد💚🦋🇮🇷
#ایران_قوی
#صاحب_الزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_احفظ_قائدنا_امام_خامنه_ای
@shahidshalamche_8
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
فکر کنم اعضای خیلی قدیمی کانال این داداش منو بشناسن...
چون یکبارم نحوه آشنایم با داداش شهیدم براتون گفتم...(:
من تو هر شهری یک دونه رفیق شهید دارم...😅💚
تو قم هم ایشون(داداش حسینم...)
خیلی قشنگه نحوه آشنایم با این شهید...
سر فرصت براتون میگم
البته شاید وقتی تعریف کنم
بگید...
باورتون نمیشه...
نمیدونم ها...
میگم شااااید...
آخه معجزه بود🙂
واسه خودم معجزه بود شماهارو نمیدونم
الان پیش خودتون میگید
تعریف کن دیگ...😅
چشم...
ان شاءالله فردا براتون میگم🌸✨
شبتون بخیر...✨
همون حرف حاج قاسم:
شرط شهید شدن شهید بودن است.(:
حضور شهید مهران اقرع بر سرمزار شهدای هویزه و شهید گمنام...🌿💚
#شهید_مهران_اقرع
@shahidshalamche_8
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
سلام...
خب میخوام نحوه آشنایم با داداش حسینم براتون بگم...
هستید؟!
با چند از دوستام رفته بودیم قم بعد از زیارات حضرت معصومه(س) تصمیم گرفتیم بریم گلزار شهدای قم...
مزار شهید آقا مهدی زین الدین(:💚
یک حاج آقا بودن اونجا روایتگری شهدا میکردن روز جمعه هم بود...
موقعی ک داشتن روایتگری میکردن از شهید سید حسین طباطبایی من فقط تو فکر این بودم برم مزار این شهید
چون لا ب لای روایتگری شون
گفتن ک این شهید خیلی حاجت میده
اما حاج آقا میگفتن نمیدونن ک دقیقا مزار شهید کدوم قطعه هست
فقط اشاره کردن ب سمتی از گلزار شهدا
گفتن مزار شهید همين اینجاهاست
باید بگردین پیدا کنید...
خب گلزار شهدا قم خیلی بزرگه...
از قضا ما هم حرکت قطار داشتیم
باید میرفتیم راه آهن ک برگردیم...
کلا نیم ساعت فرصت داشتیم.
یعنی میشه گفت نیم ساعت فرصت داشتم🙂
چون بچه ها گفتن فرصت نیست
بزار سر فرصت میای پیداش میکنی شهید رو
اما من گفتم تا پیدا نکنم مزارشو برنمیگردم(:
حساب کنید دیگه خودتون
نیم ساعت فرصت داشتم..
برای پیدا کردن شهید
استرس داشتم...
همون قطعی ک حاج آقا گفتن از اول شروع کردم خوندن اسم مزار شهید هارو ک برسم ب این شهید
خیلی ناراحت بودم خیلی استرس داشتم...
استرس داشتم برای اینکه دیر نرسیم راه آهن
ناراحت بودم از اینکه شهید منو نخواد...
ک برم مزارش.
داشتم مزار شهدارو میخوندم
ک گوشیم زنگ خورد یکی از دوستام بود گفت:
پیدا کردی؟!
با بغض گفتم ن پیدا نکردم
صبر کنید خواهش میکنم...💔
دیگ خسته شدم بودم استرس داشتم...
همینجوری تو دلم با شهید حرف میزدم...
مزار شهدارو میخوندم راه میرفتم
ب شهید گفتم:
اگر منو نمیخوای من برم((((:💔
اینو گفتم دقیقا نمیدونم چندتا مزار رفتم جلو ...
ک یهو دیدم رو یک مزاری نوشته
شهید حسین طباطبایی💚
دوتا زانو افتادم رو مزار شهید💔
بغضم ترکید...
زنگ زدم ب دوستام گفتم بیاید پیداش کردم💚
مثل معجزه بود برام پیدا کردن این شهید(:💔
الان ک براتون تعریف کردم مجدد گریه ام گرفت...
[ آقای امام حسین (ع) ]
گفتی چه میکنی چو ز من دور میشوی
گرد سرت شوم ، چه کنم ؟ گریه میکنم ..
آقای اباعبدالله (ع)
یه روزی همه زندگیمو میریزم تو کوله و میام تو حرمتون ساکن میشم :)))