کدوم حسینیه ؟؟
همون حسینیه ای که خودِ حاج همت دیوارشو خشت به خشتِشو
با بسیجی ها ساخت ...
با کمک خادمااا میشینی ...
روضه شروع میشه :)
عادتِ بچه های ِ تخریب میدونی چیه؟
اونا همیشه با نامِ مادر(س) کارشونو شروع میکردن:)
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
گوش کنین...
اشکتون با اسم ِ مادر (س) که اومد بقیه شو بخونین:)
اخه همه ی بچه هایِ تخریب مادری بودن:))))
قانون گردان تخریب اینه
یه راوی میاد برات تعریف میکنه چیشده و چی بوده
یه مداح میاد برات با روضه ی مادر شروع میکنه ...
ولی گیجی ... هنوز نمیفهمی
راوی چی میگه ... ینی چی...
تو حال و هوای خودتی که راهنماییت میکنن سمت خروج ..
ته ِ حسینیه ...
میری بیرون
یه راه کوچیک هست ..
که کلی پرچم داره و فانوس ..
نگاه که میکنی
پایین هر پرچم یه چاله است ..
کم کم که دقت کنی ،
میفهمی این چاله ها ،
قبر اند:)
قبر های ِ تو خالی ...
برات تعریف کردن
که برای آموزش ِ بچه ها میومدن این اطراف حسینیه ،
چادر میزدن، هفته ها آموزش میدیدن...
وقتای استراحت شون
مث منو تو وقت حروم نمیکردن:)
حتی خیلی هاشون نمیخوابیدن
میومدن یه گوشه ای
برای خودشون قبر میکندن،
میرفتن داخل قبر ها ..
مناجات و مناجات و مناجات ...
حالا فرض کن چنتا از این قبرا جلوی تو ان...
اصن جرات شو داری بری داخل یه قبر !؟
ببین رفیق ...
خیلیه هاااااا...خیلیییی...
از همه ی دنیا بگذری ،
از وابستگی هات بگذری ،
از مادرت پدرت درست،
شناسنامه اتو دست کاری کنی
بیای جبهه
که حداقل ترین کار و بدن دستت ...
بشی تخریبچی...