سلام...
خوبین ان شاءالله
راستش از وقتی ک دادش وحید شهید شده
و شناختمش
دلم میخواست برم سر مزارش
دیگ بعد مدت ها دعوتم کرد
رفتم...
اما این وسط حس میکنم ی معجزه رخ داد
پرسون پرسون از خادم های حرم پرسیدم
مزار شهید وحید زمانی نیا کجاست
رفتم...
وقتی رسیدم
خادم حرم گفت دارن تعمیر میکنن
نمیشه برید همش خورده شیشه میره پاهاتون
ب خادم گفتم توروخدا من بخاطر داداش وحید اومدم...
یکی از خادم ها گفت داداشت؟
گفتم بله..
گفت بیا...
پشت سرش رفتم
گفت فقط سریع زیارت کن بیا
منم دعا کن
خادم خیلی مهربون بود
سر مزار داداش وحید تنها بودم
بغض... داشتم
دلم میخواست اصلا نیام
ولی نمیشد
چون خادم اشاره کرد گفت سریع تر لطفا
هیچکس نبود غیر خودم...💔😭
باورم نمیشد اینجوری دعوتم کنی
تک تنها
گرد غباری ک روی مزارش نشسته بود
برای تعمیر
سرمه چشام کردم
خیلی نوش جانم شد
ان شاءالله نوشجان تون باشه شمام
نایت زیاره بودم💚
سلاااام چ سوال های لاکچری میپرسید😅
خب عرض کنم خدمت شما
من با همه شهدا رفیقم
یعنی نمیتونم بگم فقط مثلا با شهید ابراهیم هادی رفیقم
ن من اینجوری نیستم
با همه شهدا رفیقم
هر شهیدی برای ی کاریم قرار دادم
ازش کمک گرفتم
و میگیرم
همه شون الحمدالله الحمدالله الحمدالله همه شونم جواب میدن
ولی خب بقول معروف باید باورشون داشته باشی...
ی مثال همیشه من میزنم
اینه ک شما نمیتونی همیشه ی گل بو کنی
بالاخره گل های دیگ هم بو قشنگ خودشون دارن
دیگ درسته؟
شهید ابراهیم هادی ی بوی قشنگی خودشو داره
شهید مهران اقرع ی بوی قشنگی خودشو داره
همه شهدا ب همین منوال هستند
من با همه شهدا رفیقم همه شون
داداش صدا میزنم
یکی دوستام میگفت چقد ت داداش داری😅💚
دیگ خلاصه اینجوریاس🙂
حقیقت نمیدونم از کی با شهدا آشنا شدم واقعا نمیدونم چجوری
ولی حضورشون برام افتخاریه ک زبونم قاصره از گفتنش