eitaa logo
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
8.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
29 فایل
•| السلام علیک یا فاطمه الزهرا |• • • #اللهم_عجل_لولیک_الفرج • • •|اسفند هزار سیصد نود نه|• • • #سلامتی_تعجیل_در_فرج_امام_زمان_عج_صلوات • • مجنون عمه سادات زینب (س) • • • • #ادمین_گنبدآبی_دعا_کنید🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
من همیشه از ته دلم دعا میکنم هرکسی دلش میخواد بره خادمی روزیش بشه(:
اما خب رفتن همانا خادمی کردن همانا برگشتن هم همانا (((((: 💔
شاید باورتون نشه من یک ماه برگشتم اما هنوز عادت نکردم ب شهر خودمون هعی سعی میکنم کنار بیام با خودم اما نمیشه نمیشه نمیشه
شب ک میشه بیشتر دلم تنگ میشه شدت دلتنگی هام بیشتر میشه💔🥲
خدا کند کسی حالش چو ما نشود
یادش بخیر اینجا ذغال آماده میکردیم ک برای زائرامون اسپند دود کنیم💔
یادش بخیر صبح زائرامون بدرقه کردیم(:💔
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
جمعه روز صلواته‌ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌱
یه عزیزی می‌گفت بارون که میاد، حواستون باشه که بدون دعا ازش رد نشید. یکی از مواقع اجابت دعا موقع نزول بارونه
صلوات خاصه امروز تقدیم ب شهدای مظلوم شاهچراغ♥️🌿
و حالا تو باید ، برای یاریِ امام زمانت تاجاییکه امکان داره حرفه ها و هنرها رو یاد بگیری .. سیاست رو خوب هضم کنی .. درس هارو خوب بلد باشی .. تو باید اون سرباز همه فن حریفه‌ی این جبهه باشی :) یه انسانِ قوی 🫀
سلام دو شبه ک از خادمی میگم از خادمی غرب گفتم دلتنگی هام و گفتم یعنی شهدام دلتنگ من هستن؟!
ک یکی از دوستام این عکس فرستاد گفت شهدای گمنام سقز بیادتم من اینجا نرفتم دوستمم مسافرت اونجاست اما این عکس حالمو دگرگون کرد...🌿🌱
خواستم بگم از خدا بگیر تا اهل بیت و شهدا همیشه حواس شون ب ما هست منتهی ما همیشه کوتاهی میکنیم... این کوتاهی ما باعث شده خودمون ضرر کنیم... راحت بگم ی طوری ما خودمون ناامیدیم...🙃
این عکس ک دوستم فرستاد برام ی نشونه بود نشونه قشنگ از شهدا نمیدونم چقد با شهدا انس دارین... اما این انس رو بیشتر بیشتر کنید(:
اونایی ک نرفتید راهیان نور بدونید ک میرید اگ دلتون میخواد قول صد در صد میدم ک میرید...
بزارید ی خاطره تعریف کنم از زبون راوی راهیان نور...
راوی راهیان نور تعریف میکرد: میگفت ی کاروان آورده بودیم دانشجو بودن ی دانشجو داشتیم تو کاروان هرجا میرفتیم مسخره میکرد رفتیم شلمچه مسخره کرد رفتیم فکه مسخره کرد رفتیم طلائیه مسخره کرد... تا اینکه...
شب اومدیم تو اردوگاه ک بخوابیم صبح بلند شیم برگردیم شهرمون میگف دیدم نصفه شبی یکی داره در اتاق مو میکوبه میگفت رفتم سمت در دیدم این دختر خانومه همینجوری داره گریه میکنه...
میگفت گفت حاج آقا یا منو همین الان میبری طلائیه یا من دیگ صبح برنمیگردیم... گفتم چیشده دختر؟! تو ک هرجا میرفتیم مسخره میکردی
میگفت شدت گریه هاش بیشتر شد گفت حاج آقا شما دیگ این نگو شب خوابیده بودم ک دیدم ی شهید اومد خوابم گفت شمارو کی اینجا راه داده؟! شما با اجازه کی اومدی اینجا؟! ما تک تک اونایی ک میان اینجارو میریم در خونه هاشون دعوت نامه میدیم کی شمارو راه داده اینجا...
گفت حاج آقا یا منو برمیگردونی طلائیه یا من برنمیگردیم شهرمون گفتم الان ک شب صبح میریم... میگفت صبح شد بردمش طلائیه
ب محض اینکه از اتوبوس پیاده شد خودشو پرت کرد رو خاک انقد گریه کرد... انقد گریه کرد...
ان شاءالله رزق همه تون بشه لطفا ناامید نباشید شهدا حواس شون هس یک روزم شما چوب پر دستت میگیرین میگید خوش آمدین زائرین شهدا قدم رو چشم ما گذاشتید ان شاءالله حلال بفرمایید وقتتون گرفتم