سه بار در طی علمیات این منطقه آزاد شده بود . اما صبح روز بعد دشمن پاتک کرده بود . منطقه ذوزنقه هنوز در اختیار دشمن بود . با صحبتی که با حاج حسین داشتیم خیلی ناراحت بود . دوستداشت این منطقه که به لشگر ما واگذار شده آزاد شود . با محمد تورجی رفتیم برای شناسایی . منطقه ذوزنقه پر از نیرو بود عراقی ها در اطراف آن موانع زیادی را ایجاد کرده بودند . نفوذ به این منطقه خیلی سخت بود . بعد از شناسایی باهم برگشتیم به محمد گفتم : بیشتر مسئولین و معاونین گروهانهای ما شهید رو زخمی شدند ما نیروی کادر نداریم . محمد نگاهی به من کردو گفت اینکه مشکلی نداره . همینجا بنشین .

به هرحال کادر گردان ما کامل شد . با بچه هایی که قبلا در منطقه ذوزنقه بودند صحبت کردم آنها خیلی راحت پیروز شده بودند اما ! کانالی در پشت ذوزنقه قرار داشت دشمن از طریق همین کانال صبح روز بعد آنها را محاصره کرده بود طرح حمله را آماده کردیم این حمله هم همانند مراحل قبل بود ‌. قرار شد ما از مقابل به دشمن حمله نکنیم .! بلکه از پهلو وارد محوطه ذوزنقه شویم . همه شرایط سنجیده شد در پایان هم مثل قبل توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها داشتیم .

محمدتورجی اشک میریخت و میگفت مادر اینها بچه های شما هستن ما منتظر عنایت شما هستیم . برای عملیات جدیدحرکت کردیم . از لشگر خواسته بودم یک واحد مهندسی و یک لودر به همراه ما بفرستند ! ما به نزدیکی منطقه رسیدیم حاج حسین پیش از همه منتظر کار ما بود . طبق معمول گروهان یکم به فرماندهی تورجی زاده جلو رفت سه نفر تخریب چی به همراه او بودند . از کمی عقب تر از روی بلندی شاهد پیشروی آنها بودم . در دل فقط ذکر میگفتم ممکن بود اتفاق ناگواری رخ دهد . یکدفعه صدای انفجار آمد یکی از تخریبچی ها روی مین رفت .

با اینحال بچه ها سریع وارد منطقه دشمن شدند . با استفاده از اصل غافلگیری بیشتر نیروهای دشمن از بین رفتند . ضلع شرقی ذوزنقه پاکسازی شد تلفات عراقی ها بسیار بود ولی ما زیر آتش مسقیم دشمن قرار داشتیم . بچه ها مشغول پاکسازی اطراف بودند بلافاصله راننده لودر را صدا زدم . گفتم سریع کار خودت را شروع کن . این خاکریز باید دوجداره شود .! با روشن شدن هوا دشمن از طریق این کانالها از پشت به ما حمله خواهد کرد . کار لودر شروع شد ‌ .

همان موقع یکی از بچه ها گفت محمد تورجی زاده مجروح شده است نارنجک دشمن در مقابل او منفجر شده بود ترکش بزرگی به دست او اصابت کرده بود اما با این حال تا پایان درگیری در منطقه مانده بود . محمد دستش را داخل جیب شلوارش برده بود خون شدیدی از شلوار محمد جاری شده بود ! کار پاکسازی تقریبا تمام شده بود . نزدیک صبح انفجار دیگری در نزدیکی محمد رخ داد . ترکش به صورت و سینه اش اصابت کرد! بچه ها ناراحت محمد بودند . بلافاصله او را به همرا دیگر مجروهان به عقب فرستادیم .

هوا روشن شده بود و خاکریز ما دوجداره شده بود . یکدفعه دیدیم از پشت مورد حمله دشمن قرار گرفتیم . دشمن از همان کانال قصد محاصره مارا داشت بچه ها لوله اسلحه و تیربارها را به سمت پشت برگرداندند خاکریز دوجداره برای همین بود . دشمن فکر این را نکرده بود . با اجرای آتش بچه ها ، تعداد زیادی از نیروهای دشمن از بین رفتند . نه راه پس داشتند نه راه پیش . یکصد نفر هم به اسارت در آمدند . خبر شکست دشمن از طریق بی سیم اعلام شد . فراموش نمیکنم یکی از عراقی ها به سمت ما می دوید دستانش را بالا گرفته بود به زبان فارسی داد میزد تورو به ابا الفضل علیه سلام نزنید با تعجب گفتم‌خوب فارسی حرف میزنی گفت من قبل انقلاب تو اهواز کار میکردم !

بیسیم چی مقر گفت حاج حسین خیلی خوشحاله برای تشکر از خدا سه بار سجده شکر بجا آورده در ضمن حال محمد تورجی هم خوبه ان شاءالله چند روزه دیگه به ما ملحق میشه . چهار روز در منطقه ذوزنقه ماندیم دشمن چند باره دیگر پاتک کرد اما نتوانست کاری انجام دهد . حاج حسین به منطقه ذوزنقه آمد با تک تک بچه ها صحبت کرد خیلی خوشحال بود ظهر کنار هم در یکی از سنگرها نشسته بودیم عراق حملات وسیعی را در مناطق مختلف انجام داد از بمب باران شیمیایی و... تدارک وسعی را هم برای ادامه حملات دیده بود.

گردان امام حسن علیه السلام بیشترین شهید را داده بود گردان امام سجاد علیه السللم هم همینطور . فرمانده آن گردان‌ هم شهید شده بود . حاج حسین خیلی شکسته شده . با حالتی گرفته در گوشه سنگر نسشته بود . مدت هاست ک۶ درست نخوابیده من هم آمدم‌در کنار او نشستم .

💗یا ضامن آهو💗 #به_نیابت_از #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده 👇👇 #صلوات_خاصه امام رضا علیه السلام: اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک ❣کانال شهید تورجی زاده👇 ╔══. ⚘ ✨🕊.═══╗   @shahidtoraji213 ╚══. ⚘ ✨🕊.═══╝

📽خدا میگه تو بندگی کن، من کاری می‌کنم که پادشاه به پات بیفته‌‌..‌. 📢داستان فوق العاده زیبا و شنیدنی #فضیل_بن_عیاض و #هارون_الرشید 🎤استاد پورآقایی #کانال_شهید_تورجی_زاده🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯