eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 باز هم دَر سَرِ من شورِ حُسین اُفتاده دَر نَهانخانه یِ دل نورِ حُسین اُفتاده ‌ کَربلایَش نتوان گفت بیابان ؛ دَریاست وَ من آن صید که دَر تورِ حُسین اُفتاده 💔 😍 ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 عملیات مسلم‌بن عقیل در یک نگاه عملیات مسلم‌بن‌عقیل در ساعت۵۰ دقیقه بامداد نهم مهرسال۱۳۶۱ و با رمز مبارک «یااباالفضل العباس(ع)»در منطقه عملیاتی غرب سومار و ارتفاعات مشرف بر شهر مندلی عراق تحت فرماندهی قرارگاه نجف اشرف و با اهداف آزادسازی چندین ارتفاع مرزی،انهدام نیروهای دشمن و تصرف ارتفاعات مشرف بر شهر مندلی آغاز ‌شد. به گزارش ایسنا،منطقه مذکور از جبهه‌های مهم محسوب می‌شد،زیرا به علت نزدیک بودن به بغداد از استحکامات زیادی برخوردار بود. رزمندگان اسلام متشکل از ارتش و سپاه با شنیدن رمز مبارک عملیات،حمله خود را آغاز کرده و پس از عبور از موانع متعدد مین و تله‌های انفجاری، در نخستین دقایق حمله،ارتفاعات «گیسکه تاکله شوآن» به دست توانای رزمندگان اسلام آزاد و عملیات برای تصرف دیگر اهداف دنبال ‌شد به دنبال درگیری رزمندگان با نیروهای پیاده و زرهی دشمن، تعداد دیگری از ارتفاعات مشرف بر شهر مندلی و چندین پاسگاه ایرانی از وجود بعثیان پاکسازی و ضربات سختی به آنها وارد ‌شد. در صبح روز عملیات، دشمن با جمع‌آوری نیروهای شکست خورده خود اقدام به پاتک کرد که با دریافت ضربات کوبنده عقب نشست. سرانجام در مرحله دوم تکمیلی، رزمندگان اسلام با رمز مبارک «یا زین العابدین(ع)» به عکس‌العمل و حرکات ایذایی بعثیان خاتمه داده و با تسلط بر ارتفاعات، آنها را به دشت باز و جلگه‌های اطراف راندند که بدین ترتیب شهر مندلی در معرض تهدید قرار گرفته و نزدیک به ۱۵۰ کیلومترمربع از خاک میهن اسلامی آزاد ‌شد ... 🏴 @aah3noghte
💔 مائیم و نوای بےنوایی بسمـ‌الله اگر حریف مائی 😍 ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 : مطلقاً بایستی اجازه ندهید که یأس و ناامیدی بر شما غالب بشود. اگر بنا باشد که انسان از شکستها مأیوس بشود، ما صد بار باید در دوران مبارزه و صد بار باید در جنگ هشت‌ساله‌ تحمیلی مأیوس میشدیم، عقب‌نشینی میکردیم ۹۶/۳/۱۷ ❤️ 😍 ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 زورو بازی در جبهه!😳 جثه ريزي داشت. مثل همه بسيجيها خوش سيما بود و خوش مَشرَب. فقط يك كمي بيشتر از بقيه شوخي مي كرد. نه اينكه مايه تمسخر ديگران شود، كه اصلاً اين حرفها توي جبهه معنا نداشت. سعي مي كرد دل مؤمنان خدا را شادكند. آن هم در جبهه و جنگ. از روزي كه او آمد، اتفاقات عجيبي در اردوگاه تخريب افتاد. لباسهاي نيروها كه خاكي بود و در كنار ساكهايشان قرار داشت، شبانه شسته مي شد و صبح روي طناب وسط اردوگاه خشك شده بود. ظرف غذاي بچه‌ها هر دو سه تا دسته، نيمه هاي شب خود به خود شسته مي شد. هر پوتيني كه شب بيرون از چادر می‌ماند، صبح واكس خورده و برّاق جلوي چادر قرار داشت ...🤔 او كه از همه كوچكتر و شوختر بود، وقتي اين اتفاقات جالب را مي ديد،مي خنديد و مي گفت : ـ بابا اين كيه كه شبها زورو بازي در مي آره و لباس بچه ها و ظرف غذا رامي شوره ؟ و گاهي مي گفت: «آقاي زورو، لطف كنه و امشب لباسهاي منم بشوره وپوتينهام رو هم واكس بزنه» بعد از عمليات ، وقتي «علي قزلباش » شهيد شد، يكي از بچه‌ها با گريه گفت: ـ بچه ها يادتونه چقدر قزلباش زوروي گردان رو مسخره مي كرد... زورو خودش بود و به من قسم داده بود كه به كسي نگم . متولد 1351 شهادت: 1/11/1366 مزار: بهشت زهرا (س) قطعه 40 ردیف 47 شماره 13 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @hdavodabadi ❌‼️
💔 . نمازامون مشکل داره که گره‌هامون باز نمیشه نمازامون مشکل داره که گره‌هامون باز نمیشه نمازامون مشکل داره که گره‌هامون باز نمیشه ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 •• ✨ •• ﴿وقتے ڪار فرهنگے را شرو؏ ‌مےکنیم با اولین چیزۍ ڪہ باید بجنگیم خودماݧ هستیم!...﴾ ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 پدر فریاد می زد: « نزنید! بچه اینجاست، نزنید!» ولی حرمله‌سیرتان، اول پسر را کشتند و بعد پدر را... و لا یوم کیومک یااباعبدالله ⁣سالروز شهادت مظلومانه ⁣، کودک ۱۲ساله فلسطینی 💔 به قلم S.R ... ... 🏴 @aah3noghte🏴 برای کپی هشتک دلشکسته ادمین حذف شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_چهل_و_ششم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے علــــے گفت: "بہ اندازه ے نیازتـــــ
💔 ✨ نویســـنده: و علـــے سپــــاه خود را به و فرا مے خواند و مےگفت: "این ڪہ مےگویید بہ خاطر تـــرس از مـــرگ، فرمـــان جنگ نمےدهم، به خــــــدا سوگنـــد باڪے ندارم ڪه به آغوش مرگ بروم یا مرگ نزد من آید. به خــدا سوگند هیچ روزے جنگ را به تأخیر نینداختم جز به امید این که گروهے به من بپیوندند و شوند. این براے من بهتر از این است که آنان به خاطر گمراهے شان هر چند در گناه باشند در جنگ نابود شوند." ماه به پایان رسید و ماه صفـــــر آغاز گردید. حال احســـــاس می شد که به روز جنگ با دشمن نزدیک مےشویم. تا این ڪه فرماندهان سپاه، دسته هاے سواره نظام و پیاده نظام را به صف ڪردند. تیراندازان در صف جلو ایستادند. سپاه آرایش جنگے به خود گرفت. من جزء افراد پیاده بودم. سپاه معاویـــه نیز در فاصله ی دویست مترے ما آماده ے نبرد بودند. امام که لباس رزم پوشیده بود، سوار بر اسب خود، مقابل سپـــاه ایستاد. مالڪ اشتر ڪه فرمانده‌ے سواره نظام بود، با تڪان دادن شمشیر خود بر بالای سرش، سپاه را به آرامش و سڪوت فرا خواند. وقتے همه ساڪت شدند، امام با صداے بلند و رسا گفت: "یـــاران من! صبر و بردبارے من و شما براے نجات دشمن از مرگ و در افتادن در جهنم خدا نتیجه نداد. اینک که دشمن بر رأی خود استوار است، چاره ای جز پیڪار نیست. من شما را نصیحت مےڪنم به این ڪه اگر دشمن را شڪست دادید، اسیران را نڪشید. دشمن را چون زخمیان خود ڪنید. عورتی را ڪشف نڪنید و ای را مثلــه نسازید. فراریان را تعقیب نڪنید و آن ها را نڪشید. ثابت قدم و استوار باشید و خدا را یاد کنید تا رستگار شوید. باشید ڪه خداوند با بردبـــــاران است." پس از سخنان امام، اشتــــر با حدود بیست تن از سواره نظام، و من نیز با همین تعداد از زره پوشان پیاده نظام، به طرف سپاه دشمن به راه افتادند و در میانه میدانگاه ایستادند. از سوے شامیان نیز تعدادے سواره و پیاده در مقابل آن ها صف آرایے ڪردند تا شاهد اولین نبرد تن به تن باشند. آن ڪه پیشاپیش نیروهای دشمن بر اسب سیاهے نشسته بود، ڪسے نبود جز عمــــروعــــاص من او را برای اولین بار مےدیدم. جنگ تن به تن بین دو گروه آغاز شد. ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi