eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 خسته از عمرے زمستانم بهارم مےشوی؟ #شهید_جواد_محمدی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕
💔 می‌گفتیم جواد نیا! مجروحی... اذیت میشی! می‌گفت خودت تو طلاییه به من گفتی خرازی دستش اینجا افتاده خودش شلمچه شهید شد ولی نایستاد منم میام....! اومد و شهید شد.... ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #آھ هر لحظه بیشتر از قبل عاشق تو ام♥ #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 ... محبوبم! چه خوب است که شما هستید تا راه رسیدن به خدا با شفاعت شما سریع‌تر طیّ شود. دستمان را بگیرید مخصوصا در آن سرازیری خوف انگیز و دلهره آور قبر... حلال کنید این نوکر بی دست و پای همیشه طلبکار را...😔 💔 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 ‏افتخاریست مرا نوکرتان میخوانند حسنی بودن من را همگان می‌دانند.. "اَلسَّلامُ‌عَلَيْكَ‌ياحَسَنَ
💔 ‏دوشنبه ، طبق روایات عشق باید گفت: که رزقِ‌ ما همه در دست حضرتِ‌ حسن است... "اَلسَّلامُ‌عَلَيْكَ‌ياحَسَنَ‌بْنَ‌عَلِی‌وَرَحْمَةُ اللّهِ‌وَبَرَكاتُهُ" :)🍃 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‏خداوند را با همه قلب‌تان دوست بداريد! مولای ما رسول الله(ص) فرمود. ●|تسبیح‌آفتاب ... 💕 @aah3noghte💕
💔 سردار جانباز شهید حسین صفری به رفقای شهیدش پیوست🥀 ایشان جانباز دو‌ پا و دو‌ چشم بودند که سال شصت در سرپل ذهاب در حین خنثی سازی مین جانباز شدند😔 وداع با پیکر مطهر شهید حاج حسین صفری امشب ساعت ۱۹ در معراج شهدا خیابان بهشت💔 روحشون شاد، ان شا الله شفیعمون باشند🌹 فاتحه ای قرائت بفرمایید ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‏کوتاه میگویم چه است آنکه "صفحه مجازی اش " بوی ‎ و ‎ می دهد و "زندگیش" نه! :)☘😔 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آل‌عمران (۶۴) قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ سَواءٍ
✨﷽✨ (۶۶) ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فِيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌ هان! (اى اهل كتاب!) شما همانان هستيد كه درباره (حضرت عيسى و) آنچه بدان علم داشتيد محاجّه و نزاع كرديد، پس چرا درباره (ابراهيم و) آنچه بدان علم نداريد نزاع مى‌كنيد؟ در حالى كه خداوند مى‌داند و شما نمى‌دانيد. ✅ نکته ها اين آيه تذكّر و هشدارى است به اهل‌كتاب، كه شما در مورد آنچه بدان علم و آگاهى داريد، اشكال‌تراشى و سؤالات بى‌جا مى‌كنيد. با آنكه شما زندگى طبيعى حضرت عيسى ونياز او به غذا ومسكن ولباس را ديده‌ايد، ولى باز هم در مورد او به گفتگو نشسته‌ايد. گروهى او را دروغگو وگروهى فرزند خدا مى‌پنداريد. «1» و يا در شناخت محمّد صلى الله عليه و آله كه نشانه‌هايش در تورات وانجيل آمده وبراى شما شناخته شده است، به بحث وگفتگو مى‌پردازيد. شما كه درباره معلومات، اهل جدال و بحث هستيد و به نقطه‌ى توافقى نمى‌رسيد، ديگر چه كار به مسأله‌اى داريد كه در مورد آن هيچ علمى نداريد؟ مثل اين‌كه مذهب حضرت ابراهيم چه بوده است؟ 🔊 پیام ها - گاهى بايد افراد مغرور و لجوج را تحقير كرد. «ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ» - افراد لجوج، حتّى در امور روشن به نزاع مى‌نشينند. «حاجَجْتُمْ فِيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ» - اگر سرچشمه‌ى مباحثات، تحقيق باشد ارزش دارد، ولى اگر براى طفره رفتن باشد، مورد انتقاد است. «حاجَجْتُمْ فِيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ» ... 💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 تاکید بسیار به 'نماز جماعت و نماز اول وقت" داشت و اگر از سرکار به خانه می آمد و در بین راه اذان می شد، به سرعت به نزدیک ترین مسجد می رفت و نماز اول وقتش را می خواند.👌 بعد از نماز صبحش را هیچ گاه فراموش نمی کرد و به خاطر می آورم که اگر فرصت کمی برای قرائت زیارت داشت، در مسیر رفتن به سرکار، زیارت عاشورای امام حسین(ع)، دعای عهد و زیارت امام زمان را می خواند. همسرم تاکید می کرد که باید هر صبح تجدید میثاقمان با را انجام دهیم.👌 راوی: همسر سالروزشهادت ... 💞 @aah3noghte💞
💔 هَـࢪشَھِـیدمِثݪ‌ِیِڪ‌فـٰانو‌س‌اسـٺ مِـۍسوزَدوَنـورمِۍدَهَـد! وَازڪِنٰاࢪاوبـودَݩ‌تـوهَم‌نِـورانِۍمِۍشَوۍ بـاشُـھَداڪِھ‌رِفِـیق‌شُـدِے‌شَـھِیدمِـۍشَوی!♥ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت27 می‌
💔

🔰  🔰
📕 رمان امنیتی ⛔️  ⛔️


✍️ به قلم:  



دستانم چسبناک شده بودند و هسته خرما در مشتم عرق کرده بود. سطل زباله گوشه اتاق را نشانه گرفتم و هسته را پرت کردم. دقیقاً افتاد داخل سطل. امید گفت: گل، توی دروازه!

به مرصاد گفتم: این‌طور که ت.م سمیر گفته، سمیر تامین نداره. حداقل ما ندیدیم کسی مواظبش باشه بجز خودمون.
و رو کردم به امید: امید، می‌تونی یه بدافزار بفرستی روی گوشی و لپ‌تاپ سمیر و هکش کنی؟
-آره، ان‌شاءالله می‌شه.
-خب پس، تا مرصاد مجوزش رو همراه مجوز شنود می‌گیره، تو بررسی کن ببین باید چکار کنی.
***

تازه از مراسم زده‌ام بیرون. حال خوشی دارم؛ سبکم. همیشه بعد از گریه در روضه سبک می‌شوم؛ مخصوصاً مراسم شب بیست و سوم ماه رمضان که حسابی بار گناه را از دلت می‌تکاند و سبکت می‌کند.
یک لبخند محو از شیرینی استغفار روی لبم مانده که می‌خواهم تا رسیدن به مطهره نگهش دارم. خودش سپرده بود بروم دنبالش که برویم نماز صبح را با هم بخوانیم. باید بروم دنبالش تا دیر نشده...

حتماً خسته است. سحری درست و حسابی هم نخورده. باید ازش بپرسم برایم دعا کرده یا نه؟ چقدر وقت است او را ندیده‌ام که انقدر دلم برایش تنگ شده؟ باید بعد از نماز صبح زود برسانمش خانه که برود استراحت کند.

چقدر مادرش گفت امشب را مرخصی بگیرد و شیفت نرود؛ قبول نکرد. اشکال ندارد، حالا خودم می‌رسانمش خانه. می‌رسانمش خانه؛ صحیح و سالم. خسته است حتماً.

اصلاً شاید بهتر است نماز صبح را هم در همان خانه بخوانیم، خسته‌تر می‌شود اگر برویم مسجد. بگذار وقتی سوار شد از خودش می‌پرسم. شاید با وجود خستگی دلش نماز جماعت بخواهد.

صاعقه می‌زند به زمین. در این تابستان باران کجا بود؟ دور تا دورم آتش می‌گیرد. آتش حلقه می‌زند دورم. مطهره منتظر است، باید بروم دنبالش.

شعله‌های آتش با موسیقی باد می‌رقصند. می‌خواهم کنارشان بزنم؛ اما نمی‌شود. من قول داده بودم که بروم دنبال مطهره، الان اذان صبح را می‌گویند...

می‌خواهم فریاد بزنم؛ نمی‌شود. صدایم در نمی‌آید. تکانی می‌خورم و از جا می‌پرم. سرم تیر می‌کشد. نور چشمانم را می‌زند و بازشان می‌کنم. گلویم خشک خشک است و عرق نشسته روی پیشانی‌ام. سرم گیج می‌رود و گوش‌هایم سوت می‌کشند. هربار پلک می‌زنم، تصاویر خوابم می‌آیند جلوی چشمم. هربار یک جور کابوسش را می‌بینم. از خستگی آن پیاده‌روی طولانی، هنوز احساس درد و کوفتگی در عضلاتم هست؛ اما بهترم. سر جایم می‌نشینم و تازه یادم می‌افتد کجا هستم؛ در بازداشتِ بچه‌های خودی.

...

...



💞 @aah3noghte💞

کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی ...