شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت90 میخواه
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت91 دستانش را بالا میگیرد و به التماس میافتد: - Please don't kill me! I beg! Let me go! (خواهش میکنم منو نکش! التماس میکنم! بذار برم!) و چفیه را از صورتش باز میکند. مطمئن میشوم از مردم بومی سوریه نیست. نفس عمیقی میکشم و میپرسم: - where are you from? (اهل کجایی؟) - I am Norwegian. (من نروژیام.) - Are you alone? (تنهایی؟) سرش را به نشانه تایید تکان میدهد. نگاهی به اطراف میاندازم. خبری نیست. میخواستم بعد از این که شر تکتیرانداز را کندم، پیکر آن دو شهید را عقب بیاورم؛ اما حالا ماجرا فرق میکند. نمیشود همینجا رهایش کنم؛ کشتن یک زن هم نامردی ست. باید تحویلش بدهیم به دولت سوریه تا برگردد کشور خودش. میگویم: - We are different from ISIS; I'm not hurting you. You must come with me. (ما با داعشیها فرق داریم؛ من بهت آسیب نمیزنم. ولی باید با من بیای.) با اسلحهام اشاره میکنم که بلند شود. هنوز اعتمادش جلب نشده؛ اما چارهای ندارد. انگار خودش میداند باید چکار کند که رو به دیوار میایستد و دستانش را روی آن میگذارد. شاید میترسد عصبانیام کند و بلایی سرش بیاورم. میگویم: - Take out everything you have in your pocket. (هرچی توی جیبات داری رو بریز بیرون!) متعجب نگاهم میکند؛ منتظر بوده بازرسی بدنیاش کنم. صدایم را کمی بالا میبرم: - hurry up! (زود باش!) سرش را تکان میدهد و کمی آرامتر میشود. کمی فاصله میگیرم تا نتواند به سمتم حمله کند. دست میکشد روی پیراهن بلندش تا مطمئن شوم چیزی زیر آن پنهان نکرده. میدانم الان میتواند از قیافهام این را بفهمد که اگر هر حرکت اضافهای بکند، به رگبار میبندمش. بعد هم جیبهای شلوار نظامیاش را نشانم میدهد که خالیاند. با دست به یکی از پنجرهها اشاره میکند: - My tools are there! (وسایلم اونجان.) نگاه کوتاهی به سمتی که اشاره کرده میاندازم. راست میگوید. پایه اسلحه، یک ظرف غذا و بطری آب و یک زیرانداز. به دستور من، بند یکی از پوتینهایش را درمیآورد و درحالی که یک دستم به اسلحه است، دستانش را میبندم. پشت سرش میایستم و میگویم: - go on! (برو جلو!) از ساختمان بیرون میرویم. هنوز میلرزد. با حسرت به دو شهیدی نگاه میکنم که روی محوطه آسفالت افتادهاند. شرمندهشان میشوم. دوست ندارم پیکرشان اینجا بماند. به خودم دلداری میدهم که وقتی زن را رساندم به بچههای خودی، برمیگردم و پیکر شهدا را میبرم. مسیر آمده را مثل قبل برمیگردیم؛ در پناه خاکریز کنار جاده. من پشت سر زن حرکت میکنم. به حاج احمد بیسیم میزنم: ما داریم میایم. هوامونو داشته باشین. پارچههای استتار اتاقکها را میبینم که در باد تکان میخورند. به نزدیک اتاقکها که میرسیم، حاج احمد را صدا میزنم. سیدعلی بیرون میآید و با دیدن من و زن تکتیرانداز، چشمانش گرد میشوند: این دیگه کیه آقا حیدر؟ - همون تکتیراندازه دیگه. سیدعلی ناباورانه به زن اشاره میکند: این؟ مطمئنی؟ از خستگی و تشنگی نای حرف زدن ندارم. سر تکان میدهم و میپرسم: حامد کجاست؟ سیدعلی لبش را میگزد و نگاهش را میدزدد. تازه متوجه میشوم چشمانش کمی قرمز شدهاند. #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...`
شهید شو 🌷
💔 آرامش ما بود دلآرام جهان شد... #شهید_جواد_محمدی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞
💔
#پائیز ، ثانیه ثانیه به اتمام می رسد
و این ما هستیم
که سرگرمِ زمان شده ایم
و ای بسا از #صاحبِ زمان، غافلیم
بُرد با شهدا بود
اسیر زمان نشدند و مُهر سربازیِ #امام_زمان بر پیشانی شان خورد...
شهدا ما را هم بینا و بصیر کنید
اسیر دنیاییم😔🥀
#شهید_جواد_محمدی
#شب_یلدا
#یلدای_فاطمی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آھ... سیره عبادی #حاج_قاسم ما خیلی هنر کنیم، نصف شب دل از رختخواب می کَنیم؛ اگر خسته و کوفته
💔
#آھ...
چه #شب های ڪه نگفتیم
"ظَلَمْتُ نَفْسی"
و دوباره #ظلم کردیم به خودمان!!😔
با گناه
با نافرمانی از اوامر #خدا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #یاصاحبالزمانعج دور از ملال نیست هرآنکس که عاشق است این رسم #عشق نیست که بـی تو سلامتیم
💔
#یاصاحبالزمانعج
مستی نه از پیاله، نه از خُم شروع شد
از جاده سه شنبه شب قم شروع شد
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجبِحَقّحضرتزینب
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#کپےبدونتغییردرعکس
💔
#بسم_الله
پیامبر گرامی به فاطمه س فرمود:
کسی که بر تو درود فرستد خداوند متعال او را میآمرزد و او را در بهشت در آن جایگاهی که هستم، به من ملحق مینماید.
#کلام_نور
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۱۳۸) هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِي
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۱۳۹) وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
و اگر مؤمن هستيد، سستى نكنيد و غمگين مباشيد كه شما برتريد.
✅ نکته ها
در جنگ احد، به خاطر عدم اطاعت از فرماندهى، بر قواى اسلام شكست وارد شد، مسلمانان روحيّه خود را از دست دادند، اين آيه نازل شد كه مبادا با شكست خود را ببازيد، بلكه با تقويت ايمان خود را تقويت كنيد كه در اين صورت برترى با شماست.
🔊 پیام ها
- شكستِ موضعى در يك جنگ، نشانهى شكست نهايى مسلمانان نيست. «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ»
- رهبر بايد روحيهها را تقويت كند. «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ ...»
- اگر به ايمان و اطاعت برگرديد، در جنگها به پيروزى خواهيد رسيد. «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
- در سايهى ايمان، مىتوان بر همه جهان غالب شد. «أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
- پيروزى و شكست ظاهرى ملاك نيست، برترى به خاطر عقايد صحيح و تفكّر سالم اصل است. «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
- در جهان بينى مادّى، عامل پيروزى سلاح و تجهيزات است، ولى در بينش الهى، عامل پيروزى ايمان است. «إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
a-madar-deltangam.mp3
12.01M
💔
ای مادر! هواتو کردم
کربلایی حسین طاهری
#فاطمیه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞