eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 از جمله معجزات قرآن گنجاندن شان وصف مولاست یک باغ ولایتش بهشت است در هر دو جهان بهشت از ماست هر رشته کارخانه صنع در دست خدا به دست مولاست السَّلامُ عَليکَ يا اَميرالمؤمنين علي ابن ابى طالِب عليه السلام. السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا سلام اللّه عَليها. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ❣ قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ... . ... 💞 @aah3noghte💞
💔 فرمود: خوف آن دارم که کاری کنیم که امام زمان سلام الله علیه پیش خدا شرمنده شود. و او همان است که آیت الله بهاالدینی درباره اش فرمود: فهم معصوم یافته است. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّي به سمت خدا برویم...مهاجرت به خدا ... 💕 @aah3noghte💕
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 آغاز رهبری امام خامنه ای ، سایه سر امت اسلامی مستدام . این کلیپ را برای همبستگی با رهبری انتشار دهید تاچشم دشمنان کور شود برای استوری و وضعیت واتساپ هم مناسب است ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 یا مرگ یا خمینی ‌ به یاد عاشورای ورامین و پیشوا که اولین فصل خونین مبارزه با طاغوت را در سال ۴۲ رقم زدند. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 نبی اکرم (ﷺ) به عزرائیل فرمودند: آیا امتم سختی مرگ را درک خواهد کرد. فرشته مرگ عرض کرد: بله اشک از چهره مبارک خاتم الانبیاﷺ جاری شد. خداوند متعال فرمودند: ای محمد(ﷺ) اگر امت تو بعد از هر نماز آیت الکرسی را بخواند، وقت مرگ یک پایش در دنیا و پای دیگرش در بهشت خواهد بود...... اگر توفیقی نصیبت شد به دیگران هم اطلاع رسانی فرمایید . *اگر یک نفر به این حدیث عمل کند برای شما صدقه جاری است.ان شاءالله* ... 💞@aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت248 کنارم تکیه
💔

 
📕 رمان امنیتی  ⛔️
✍️ به قلم: 



- حالشون چطوره؟

- اصلا خوب نیست. درضمن، گزارش نمونه‌برداری از غذاشون هم وقتی بیهوش بودی رسید. غذا سالم بوده. هیچ اثری از سم دیده نشده.

غذا سالم بوده... احتمالا محسن با فهمیدن این موضوع بال درآورده. رو به کمیل می‌کنم:
- محسن کجاست؟

- برگشت خونه امن، من اومدم بجاش.
نمی‌دانم خوشحال باشم یا ناراحت. حالا باید رد کی و کجا را بزنم؟ باید سراغ کی بروم؟ 

حالا باید رد کی و کجا را بزنم؟
باید سراغ کی بروم؟
می‌توانم مطمئن شوم نفوذ در تیم خودم نبوده؟
نه... شاید از یک راه دیگر مسموم شده‌اند...

خودم را می‌رسانم پیش جواد که مقابل بخش مراقبت‌های ویژه کشیک می‌دهد. جواد من را که می‌بیند، وحشت‌زده می‌گوید:
- آقا به خدا هیچکس بجز دکتر و پرستار نرفته اون تو. هیچ اتفاقی نیفتاده براشون...

فکر کنم تهدیدم مبنی بر کشتنش را جدی گرفته و این واقعا خوشحال‌کننده است؛ چون تهدیدم جدی بود.
می‌گویم:
- خب دیگه. برو اداره، ماموریتت همونایی هست که روزهای قبل بود. کمیل، تو هم برگرد.

چشم‌های هردو گشاد می‌شود و کمیل برای منصرف کردنم دست و پا می‌زند:
- آقا... من باید با شما باشم!

- سرتیمت منم و الان به این نتیجه رسیدم که لازم نیست باشی.
- ولی...

قدم دیگری به سمتش برمی‌دارم، طوری که دقیقا مقابلش قرار بگیرم. به چشمانش خیره می‌شوم و می‌گویم:
- دو شب پیش همین دوتایی که اینجا دراز به دراز خوابیدن، می‌خواستن کلکم رو بکنن و از پسشون براومدم.

کمیل آب دهانش را قورت می‌دهد و آرام سر می‌جنباند که یعنی چشم.
کمیل و جواد را راهی می‌کنم و خودم مقابل اتاق دو متهم در آی‌سی‌یو کشیک می‌کشم. کسی سر شانه‌ام می‌زند؛ پزشک است. برمی‌گردم و با چهره‌ای درهم‌تر از قبل مواجه می‌شوم:
- جواب آزمایش اومد.

- خب؟
- حدسم درست بود. رایسینه.

کاش می‌شد الان دوباره غش کنم؛😅 چون موقعیت خیلی مناسب‌تر از قبل است برای غش کردن! خودم و و قیافه‌ام و ذهنم را جمع و جور می‌کنم و قبل از این که حرفی بزنم، پزشک ادامه می‌دهد:
- مسمومیت از راه بلع بوده؛ برای همین علائم گوارشی دادن. همون اول که آوردنشون من معده‌شون رو شستشو دادم؛ اما نمی‌دونم چقدر فایده داشته...

- خب... هیچ دارو و پادزهری...
- نیست. متاسفم. احتمالا تا چند روز آینده می‌میرن.

با تمام توان، نفسم را بیرون می‌دهم و میان موهایم چنگ می‌اندازم. در دوره سم‌شناسی گفته بودند رایسین پادزهر و درمان خاصی ندارد؛ اما انتظار داشتم از آن موقع تاحالا، علم یک راه حلی برای سمِ کوفتیِ رایسین پیدا کرده باشد!
حالا اهمیت پرونده و این‌ها به درک، جوان‌های مردم‌اند که دارند از دست می‌روند... بالاخره جرم هم اگر مرتکب شده باشند، خانواده‌هاشان که گناه نکرده‌اند...


به دکتر می‌گویم:
- هیچ راهی نداره؟
- نه. بستگی به میزان سمی داره که توی بدنشون هست. ما همه تلاشمون رو می‌کنیم، ولی فکر کنم بیشتر باید منتظر معجزه بود.
و می‌رود.

معجزه...
امداد غیبی...
چیزی که در آن غرق بوده‌ام و با این وجود، باز هم تشنه‌اش هستم...
من می‌مانم و راهروی خالی آی‌سی‌یو.
من می‌مانم و تشنگی شدید برای یک معجزه...


... 
...



💕 @aah3noghte💕
 @istadegi
قسمت اول
شهید شو 🌷
💔 ”بعد از #شهادتش هم حواسش به مشکلات همه هست“ به دخترم #زینب که نگاه میکنم، پیش خودم میگویم: "کاش
💔 گفتم: الان واجب است بروی سوریه؟ گفت: وقتی رهبرمان میگوید باید بروید اسلام را یاری کنید، معنی اش واجب بودن نیست؟ گفتم: حالا رهبر کجا این حرف را زده است؟ گفت: رهبر باید بیاید درِ خانه تک تک مان را بزند و بگوید آقا شما بیا برو وظیفه ات را انجام بده؟ ما باید و داشته باشیم، باید وقتی آقایمان اشاره میکند که از حمایت کنید، بفهمیم کجا باید برویم؟ کِی باید برویم؟ راوی: مادر قسمتی‌ازکتاب‌ با اندکی تغییر ... 💞 @aah3noghte💞