eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
سدامیر وای مادرم.mp3
5.86M
💔 اگر سالروز شهادت حضرت مادر نبود نمیذاشتم کانال 🥀 با حال مناسب گوش دهید 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 تا مادرمون حضرت زهراست... تشییع شهدای تازه تفحص شده اصفهان 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 یک عمر در ایـن کوچـه نشستیـم و نـوشتیم: ای شهـر! مگر یک زنِ غم دیده زدن داشت؟! 💞 @shahiidsho💞
💔 به سلاحت تکیه بزن و انتهای افق را بنگر... اینجا که نشسته ای کوچه پس کوچه های آخرالزمان است... در این کوچه پس کوچه ها هیچ زنی برای دفاع از حریمِ علمدار سیلی نخواهد خورد؛ ما یک بار سیلی خوردن یک زن را ۱۴۰۰ سال پیش تجربه کردیم و پهلوی شکسته ی مردان این سرزمین در کربلای پنج گواه است، که ما به درستی از "خانم معلم" آموختیم که اگر پهلوی او در دفاع از ولایت شکست ما نیز اگر لازم باشد، همان را به همان شکل حتما باید تجربه کنیم! اینجا کوچه پس کوچه های آخرالزمان است و ما فرزندان قبیله ی "بنی مقاومت" هستیم، همان قبیله ای که نام «الله» وسط پرچم سه رنگش دیده می شود همانی که حضرت الله پیروزی را به آن وعده داده است.. ✍️ آقای تحلیلگر 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 از کجا معلوم این شهدا ایرانی هستن و اجساد عراقی نیست؟ توضیحات سردار باقرزاده درباره وسائلی که بر روی شهدای تازه تفحص شده پیدا می‌شود و شواهدی که ثابت می‌کند این پیکرهای شهدای ایرانی‌ست. 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 فرازی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی: حزب و جناح فرع است؛ اصل، ولی فقیه است، اصل، جمهوری اسلامی است... حول اصول بگردید؛ اعتقاد عملی به ولایت فقیه یعنی: نصیحت او را بشنوید، با جان و دل، به توصیه و تذکرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
4_5852977651970477658.mp3
4.22M
💔 نماهنگ سوزناک: چشمات و به روی حیدر نبند🖤 چشمات و به روی حیدر نبند زخمات و خودم میبندم بخند آه بکش ولی بمون که همین آه دلگرمی علی دست به پهلو تو خونه که میری راه دلگرمی علی دنیام فاطمه میخوای داد بزنم تا همه بشنون تنهام فاطمه 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 نماهنگ سوزناک: چشمات و به روی حیدر نبند🖤 چشمات و به روی حیدر نبند زخمات و خودم میبندم بخند آه
💔 ‏ولی من این شبها بیشتر دلم پر پر میزنه واسه یه دختر ۳ـ۴ ساله که می بینه مادرش رو میزنن، و باباشو با دست بسته میبرن... حال دل رقیه ۳ساله رو فقط عمه زینب میفهمید ‎ 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت هفتاد و سه» جلسه محمد
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت هفتاد و چهار» سعید گفت: درسته. حق با شماست. محمد عینکشو درآورد و گفت: دومی چرا تایید شده؟ چرا به این مجوز دادند؟ مگه کارشناس خودمون ننوشته که این فیلنامه به بهانه بررسی تاریخی ، داره بی قانونی و سرکشی را به اسم جنبش مدنی جا میزنه؟ باید حتما نقش اول، روسریشو بزنه سرِ چوب تا بفهمن که این بوداره؟ ینی از نمادسازی روسریهای سفید که از میخِ در و دیوارِ اتاقها آویزون شده چیزی نمیفهمن؟ اونم مالِ کی؟ دوره رضا شاه! سعید با تاسف گفت: متوجهم. محمد صداشو بلندتر کرد و گفت: این سومیه که از همش ضایع تره! چرا این مجوز گرفته؟! ای خدا من نمیدونم اینا فکر کجا میکنن که فله ای مجوز میدن؟ کارشناسِ خبره ما در حوزه هنر اینجا نوشته این فیلنامه که به اسم و بهانه و این چیزاست، داره از بالا و مثلا از مریخ، به همه روابط انسانی و اسلامی و محرم و نامحرم میخنده و علنا داره میگه مریخ دستِ زنا هست و روی کره زمین هم قرار بوده زنا همه کاره بشن و اگه مردا نبودن، حکومت جهانی زنانه تشکیل میشد! به اینم مجوز دادن؟ داریم مگه؟ سعید سرشو انداخت پایین. محمد دیگه حرفش نمیومد. اما دلش طاقت نیاورد و گفت: هر چی ما حرص میخوریم و نظر کارشناسی و مستدل میذاریم رو درخواست مجوزها و میشینیم این و اونو میبینیم و دوره های توجیهی برای متولیان فرهنگی میذاریم و هزار تا دستورالعمل و ابلاغیه مینویسیم و در قالب تحلیل و خبر، ناب ترین و دسته اول ترین حرفا رو بهشون میزنیم، اینا انگار نه انگار! ما شدیم پلیس بد! شدیم حرص بخور معرکه! آخرشم متدین ها میان میگن چرا نهادهای نظارتی و امنیتی نظارت نمیکنن؟! آخه ... لا اله الا الله! سعید همچنان سرش پایین بود. محمد گفت: همشو صورت جلسه کن. همه نظرات کارشناسی و برگه ابلاغیه ما و مخالفت ما با این بسته های محتوایی معارض با قانون و عرف و دین جمع کن تا بفرستم تهش معاون وزیر یا حتی خود وزیر تصمیم بگیره. چیکار کنم؟ به کی بگم دیگه؟ سعید سرشو آورد بالا و گفت: چشم. آقا شما از بابک خبر دارین؟ محمد گفت: آره. چند دقیقه پیش حرف زدم باهاش. چطور؟ سعید گفت: از زندیان حرفی نزد؟ چون چیزی که میخوام بگم درباره زندیانه. محمد گفت: نه. چیزی نگفت. چی شده؟ سعید جواب داد: زندیان دیشب وارد ایران شده. الان هم آمارشو دارم. تهرانه. محمد گفت: عجب! منتظرش بودم. راستی مجید رو پیج های بچه های زندیان کار کرد؟ سعید گفت: بگم خودش بیاد؟ محمد گفت: بگو بیا ببینم چیکار کرده؟ چند لحظه بعد مجید وارد شد. ماسک زده بود. محمد پرسید: خیر باشه ان شاءالله! مجید گفت: بزرگوارید. یه کم تهِ گلوم میسوزه گفتم احتیاط کنم. شاید ویروسی باشه. محمد: مجید از پیج ها بگو. چیکار کردی؟ مجید گفت: پیج ها بیشتر از چیزیه که فکرشو میکردم. الگوی درختی همشو درآوردم. حتی سه چهارتاشو هک کردم. همش متعلق به هست. مشغول تبلیغ و آموزش و حرفای روزمره و پخت و پز غذا و نوشیدنی ها و این چیزا. محمد گفت: ینی سبک زندگی! مشغولِ نشون دادن و ترویج سبک زندگیشون هستن. درسته؟ مجید گفت: دقیقا. یکی از فعال ترین اکانت ها که هک کردم، متعلق به دختری هست به نام شبنم. . مُخ آی تی و یکی از محبوب ترین شاخ های اینستا که خبرنگار بوده و حتی سه چهار تا از فوتبالیست هامون هم بهش پیام میدن و ازش التماس دعا دارن! محمد پرسید: خدا کنه تهِ حرفت درباره این دختر، یه چیز بدردبخور داشته باشی. مجید گفت: اختیار دارید. سه تا مسئله درباره این دختر مطرحه که عینا مرتبط به سوژه های شماست. اولیش اینکه این خانم، دخترِ همین طالعی هست که به جای اصل اومده و ... محمد فورا گفت: که شده مدیر عامل همین هلدینگه؟ مجید گفت: دقیقا. دومین نکته اش اینه که چند هفته پیش با ثریا ازدواج کرده! در مسیر ترویج همجنس بازی و این حرفا. محمد گفت: همین ثریای خودمون؟ مجید گفت: بله. همین که آقا بابک باهاش کار میکنه. البته عکس و فیلم مراسم نذاشته اما اعلام کرده و الان هم فکر کنم داره با ثریا زندگی میکنه. ادامه دارد... به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 @shahiidsho💕
شهید شو 🌷
💔 #دو_نیمه_سیب ۲۱ ...🍎 تاریخ دارد تکرار می شود تماشاچی و بی طرف وجود ندارد تو اگر شبیه شهدا نشوی چ
💔 ۲۲...🍎 تاریخ دارد تکرار می شود تماشاچی و بی طرف وجود ندارد تو اگر شبیه شهدا نشوی چه کسی علَم جهاد را برمےدارد؟؟ 💖 شھدا در ادامه دادن راه بسیار به هم هستند... سمت چپ: (مدافع حرم) سمت راست: (دفاع مقدس) 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست" ...
شهید شو 🌷
💔 اگر صدیقه کبری، حضرت زهرا سلام الله علیها، لیلهُ القدر است و اگر لیلهُ القدر، خیر مِن الف الشهر ا
💔 بی بی جان... هزاران کلید هم بیاورند، قفل دلتنگی های دلم را باز نمی کنند شاه کلید دلم ، فقط نگاه توست.... یا فاطمه زهرا (س) 💞 @ShahiidSho💞
شهید شو 🌷
💔 نزدیك به یك سال مى گذرد كه در آتشى سوزان مى سوزم. كمتر شبى به یاد دارم که بدون آب دیده به خوا
💔 در دنیا، به چیزهای كوچکی خوش حال می شوم كه ارزشی ندارند و از چیزهایى رنج می برم كه بی اساسند. این خوش حالى ها و ناراحتی‌ها دلیل کم ظرفیتى من است. دستنوشته های 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 دل کَندند از هر چه پابسته شان میکرد به این دنیا حتی نام و نشانشان و این چنین شدند #شهید_خوشنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 زاهدان حین انجام ماموریت نیروی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه درگیری با اشرار شهادت 🥀 و از نیروهای قرارگاه به شهادت رسیدند. ‌ ثواب اعمال امروز تقدیم به روح ملکوتی 🥀 دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 #مسلمانی_زیباست 💓 سلسله رفتارهای خداپسندانه، برگرفته از سیره معصومین علیهم السلام با گفتاری روا
💔 💓 سلسله رفتارهای خداپسندانه، برگرفته از سیره معصومین علیهم السلام با گفتاری روان سلام ✋ چه خبر از اعصابی که نذاشتین خط خطی بشه؟😁 امروز یک کار نسبتاً آسون داریم... نپریدن تو حرف بقیه✌️ امام علي عليه السلام فرمود: "پيامبر هرگز سخن كسي را قطع نميكرد, مگر آنگاه كه بيش از حد حرف بزند (يا از مشروع, فراتر رود) آن وقت او را نهي ميكرد يا برميخاست." سنن النبي, ص ۱۸ خب تا شنبه سعی کنیم 👈کم حرف بزنیم و صحبت کسی را هم قطع نکنیم👉 💞 @shahiidsho💞
💔 إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا اگر نیکی کردید برای خودتان کردید و اگر بدی هم کردید برای خودتان است‌. سوره اسرا ، آیه ۷ 💞 @shahiidsho💞
39.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 🎥 فیلم کوتاه «محافظ» روایتی جانسوز از روضه شهدای با رنگ و بوی فاطمی دریافت نسخه با کیفیت 👇 🌐 HeyatOnline.ir/mohafez 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 ‏تصویر سمت راست سوزاندن پیکر مطهر پاسداری در دهه شصت توسط منافقین! تصویر سمت چپ : سوزاندن پیکر مطهر شهید امنیت که در ایرانشهر به شهادت رسید و سوخت دشمن همون دشمنه! با همون قساوت و پلیدی و خونخواری ... نباید امنیت رو متزلزل کرد که جوونامون تو آتیش ناامنی و اغتشاش بسوزن 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 درسته بی عرضه هستین ولی ... حداقل این یه کار رو که میتونین بکنین برای سر و سامان دادن به وضعیت پوشش در جامعه! 💞 @shahiidsho💞
1_1977772052.mp3
4.73M
💔 ۲۳ هرچی وابستگی بیشتر میشه؛ ترک تعلّق هم،سخت تر میشه❗️ از نعمتهای دنیات برای خودت نعمتهای آخرتی بساز! هرچی بیشتر برای اونور خرج میکنی؛ تعلّقت کمتر و وفاتت راحت تر میشه 💞 @shahiidsho💞
💔 با انگشت ... این بسیجی‌ها را نشان میدادند و می گفتند: «هیز تویی هرزه تویی...» نجابت را ببینید 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت هفتاد و چهار» سعید گف
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت هفتاد و پنج» مجید گفت: بله. همین که آقا بابک باهاش کار میکنه. البته عکس و فیلم مراسم نذاشته اما اعلام کرده و الان هم فکر کنم داره با ثریا زندگی میکنه. محمد گفت: بابک چیزی نگفته بود. شایدم نمیدونه. که اگر ندونه، با اینکه خیلی به ثریا نزدیکه، این ینی ثریا یه نقشه هایی داره. البته به ثریا هم نمیخورد اهل این کثافت بازیا باشه! ازش یه چهره بد اخلاق و عبوس داشتم. مجید: خب اگه نکته سوم بگم، این احتمالی که گفتید تقویت میشه. محمد: بگو! مجید: این که احتمالا دارن میارنش ایران! محمد با تعجب پرسید: کی؟ شبنم؟ مجید گفت: بله. به احتمال قوی. چون قراره به مناسبت فارغ التحصیلی دانش آموخته های موسسه تربیت بازیگری و نویسندگی خواهر ثریا یه جشن بگیرن و میهمان ویژه شون همین شبنم طالعی هست. محمد حسابی تو فکر رفت. مجید و سعید که این حالت محمدو دیدند، هیچی نگفتند و ترجیح دادند ساکت بشینن. محمد لحظاتی بعد بلند شد و شروع به راه رفتن کرد. بعدش رفت سراغ تخته وایت برد و این کلمات را نوشت و به هم ارتباط داد: بهاییت، اینستاگرام، دختر، همجنس بازی، اینفلوئنسر، بازیگری، شبکه مخفی ... ثریا، طالعی، شبنم، ارتش آزاد زنان، زندیان، فیلم، زن ... دختر ... مجید یه لحظه دستشو آورد بالا و آروم گفت: حاج آقا جسارتا یه کلمه هم من بگم؟ محمد همین طور که روبرو تخته بود و به این کلمات نگاه میکرد گفت: میشنوم! مجید کلمه ای گفت که برای یک لحظه محمد خشکش زد. مجید گفت: لطفا این کلمه رو هم بنویسید «کورد» محمد برگشت و به مجید نگاه عمیقی کرد و گفت: نگو شبنم اصالتا کُرد هست و باباش هم ... مجید سرشو تکون داد و گفت: دقیقا همینه. دختره کُرد هست و در بیوی پیجش نوشته «کوردم» سعید هم جرات حرف زدن پیدا کرد و گفت: حالا اینا رو بذارین پای همون خبری که سوزان به ما داد که قراره منافقین با کومله بریزن رو هم و اینا ... محمد سرِ ماژیکش گذاشت روش و رو به طرف سعید و مجید ایستاد و گفت: یک همانا و یک هم همانا! همه نیروهاشون هم فرستادند داخل. تا زندیان هم خامِ این ثریای عفریته شد و سرِ پیری پاشد اومد ایران. پس هر خبری هست، تو خودمونه. 🔸 لندن-آپارتمان ثریا ثریا و شبنم در سونا نشسته بودند. حلما واسه دوتاشون آب میوه آورد. گذاشت روی میز. دو تا پارچه بلندی که اونجا آویزون بود برداشت و روی شونه های اونا انداخت تا خودشون رو بپوشونند. بعدش ثریا با سر اشاره کرد که برو. حلما هم رفت. ثریا نگاهی به شبنم کرد و گفت: اینجا امن ترین جاست. بگو! شبنم نزدیکتر نشست و گفت: آفریقا. ثریا پرسید: اولین جا اونجا دیدیش؟ شبنم گفت: آره. قبل از رفتنم به آفریقا باهاش دو سه بار چت کرده بودم. ولی وقتی رفتم آفریقا و در دوره خبرنگاری و دوره حرفه ایِ گزارش از دلِ بحران شرکت کردم، یه روز اومد نزدیک و خودشو معرفی کرد و دوسه ساعت با هم حرف زدیم. ثریا گفت: اسمی از منم آورد؟ شبنم گفت: نه. اتفاقا یه جورایی منتظر بودم اسمت بیاره اما چیزی از تو نگفت و نپرسید. ثریا نفس عمیقی کشید و همین طور که پارچه رو بیشتر دور خودش میپیچید، گفت: میشناسمش. دو سه بار باهاش دیدار داشتم. شبنم پرسید: لندن؟ ثریا گفت: نه. رفتم اسراییل. دو سه سال پیش. اومد بیت العدل. یه کافه سنتی اونجاست که هر وقت میرم، یه سر به اون کافه میزنم. همونجا قرار گذاشتیم. ادامه دارد... به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 @shahiidsho💕