💔
#دلشڪستھ_ادمین
اینجا #زمین است ...
همان جایی که آسِد مرتضی آوینی ؛
آن را #سیاره_رنج نامید ...
رنج دوری از شھدا...
#شهیدجوادمحمدی
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
خدایا!
مگه برای شهید شدنم باید بهت التماس کرد؟😭😢
دیالوگ ماندگار
#ضد_گلوله
#آھ_اےشهادت
💕 @aah3noghte💕
💔
مرتضی بعد از شهادت مصطفی، میگفت:
هفت سین من سین ندارد...😔
سیدابراهیم همیشه سر سفره میگفت:
سر زینب به سلامت، سر نوکر به درک
#شهید_مصطفی_صدرزاده(سیدابراهیم)
#شهید_مرتضی_عطایی(ابوعلی)
#رفاقت_تا_شهادت_تا_شفاعت😭
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎسید... !
👈ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺳﯿﺎﺳﺖ ، ﺣﺮﻓﺶ ﺭﺍ ﺣﺠﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮐﺸﻮﺭﺵ سخنان ارزشمندش را یه عده بی بصیرت ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ گذارﻧﺪ.
👈ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺼﺐ ﺟﺎﯾﮕﺎﻫﺶ ﮐﻮﺩﺗﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ، ﮔﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ .
👈ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﮐﺸﻮﺭﺵ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ، ﻭﻟﯽ #ﻣﺪﻋﯿﺎﻥ_ﻭﻻﯾﺖ_ﻣﺪﺍﺭﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ .
👈ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺑﻪ ﺁﯾﺎﺕ ﻭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﮐﻔﺮ، ﻧﻬﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﭼَﺸﻢ ﭼَﺸﻢ ﮔﻮﯾﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺑﻪ ﻣﻮﺍﺯﯾﻦ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻞ(!) ﺣﺮﻓﺶ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ .
👈ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ، ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺧﻄﺎﺑﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﻋﻤﻞ ﺣﮑﻢ ﻣﺠﺎﻣﻊ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﺣﻀﺮﺗﺶ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ .
👈ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺍﮔﺮ ﺧﻄﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺭﺥ ﺩﻫﺪ، ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻩ .
👈ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﺭﺍﻩ ﭘﻮﯾﺎﯾﯽ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺭﺍ ﺗﺬﮐﺮ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ، ﻭﻟﯽ ﻋﻘﻞ ﮐﻞ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﻠﺪ(!)، ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺧﻼﻑ ﺣﺮﻓﺶ ﻋﻤﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
👈ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﺭﺣﻤةٌّ ﻟﻠﻌﺎﻟﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﺟﺪﺵ، ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﺶ ﻫﻢ ﺍﺯ ﮔﺰﻧﺪﺵ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻧﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺧﻔﺎ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺣﺴﺪ ﺑﺮ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺳﺎﯾﻨﺪ .
👈ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
۲۰ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺧﻄﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﮔﻮﺷﺰﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﻭﻟﯽ ﻣﺘﻤﻠﻘﺎﻥ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﻧﻤﺎ ﮐﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﺸﺎﻧﻨﺪ .
☝️ﺩﺭ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭﺵ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﺩﺭ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺘﺶ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺗﺸﯿﻊ، ﺣﺮﻓﺶ ﺑﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﺎﻧﺪﻩ …
✅ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﺎ ﺑﯽ ﺑﺼﯿﺮﺗﯽ ﻣﻮﺟﺐ ﻇﻠﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﯾﺐ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﻧﺸﻮﯾﻢ.
⚡️اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای⚡️
#آھ_ز_بےبصیرتی
💕 @aah3noghte💕
💔
به دنبال درگیری مرزبانان فرماندهی انتظامی استان کردستان با اشرار مسلح در نقطه صفر مرزی در #بانه
یکی از مرزبانان به درجه رفیع شهادت نائل شد.
این درگیری در حین گشتزنی ماموران مرزبانی حوالی ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه دیشب رخ داد و افسر ناجا #ابوذر_حمزهکردخردی اهل ملایر به شهادت رسید.
این شهید عزیز، به تازگی داماد شده بود...
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
#آھ_اےشهادت
💕 @aah3noghte💕
💔
یاد #زینب_کمایی بخیر که عاشق شهادت بود
او با اینکه ناچار شد از شهرشون آبادان همراه نیمی از خانواده به شاهین شهر اصفهان بره
ولی حدود یکسال بعد خبر شهادتش به دست منافقین را برای دو برادر و دو خواهرش، در مناطق جنگی بردند و همه مبهوت شدند؛
👈آری زینب ۱۴ ساله #شهادت_را_با_خود_برده_بود
#شادی_روحش_صلوات
#آھ_اےشهادت...
📚راز درخت کاج
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 25 رسیدم خونه عرشیا و رفتم داخل. 😈یه نگاه شیطنت آمیز به سرتا پام انداخت و محکم بغلم
🔹 #او_را ... 26
-برو اونور عرشیا...
درو قفل کرد و کلیدو گذاشت تو جیبش‼️
-تو هیچ جا نمیری😠
-یعنی چی؟😠
برو درو باز کن!!
باید برم،
قرار دارم...
صداشو برد بالا
-با کی قرار داری⁉️😡
از ترس ته دلم خالی شد...😨
احساس کردم رنگ به روم نمونده،
اما نباید خودمو میباختم...
-با مرجان
-تو گفتی و منم باور کردم😡
میگم با کی قرار داری؟؟
-با مرجااااان....
میگم با مرجان...
-گوشیتو بده من😡
-میخوای چیکار؟؟؟
-هر حرفو باید چندبار بزنم؟؟؟😡
گوشی رو گرفت و زیر و رو کرد.
بعدم خاموشش کرد و گذاشت تو جیبش....
-گوشیمو بده😧
-برو بشین سر جات😡
تپش قلب شدید گرفته بودم...
حالم داشت بد میشد.
رفتم نشستم رو مبل
عرشیا رفت سمت کاناپه و دراز کشید!
ده دقیقه ای چشماشو بست و بعد بلند شد و نشست...
همینجوری که با انگشتاش بازی میکرد،
چنددقیقه یکبار سرشو بلند میکرد و با اخم سر تا پامو نگاه میکرد😠
بلند شد و داشت میومد سمتم که دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و بغضم ترکید...😭
دو زانو نشست جلوم و سرمو گرفت تو دستاش...
-ترنمم گریه نکن...😢
اخه چرا اذیتم میکنی؟؟
-دستاشو پس زدم و گفتم
-ولم کن....
بیشعور روانی!!😭
-ترنم من دوستت دارم...😢
-ولی من ندارممممم
ازت متنفرممممم
برو بمییییر😭
بازوهامو فشار داد و گفت
-باشه...
میخوای بری؟؟
-اره، پس فکر کردی پیش تو میمونم؟؟
کلید و گوشیمو داد دستم و با بغض گفت
-خداحافظ عشقم.....😢
سریع بلند شدم و از خونه عرشیا زدم بیرون...
سوار ماشین شدم اما حال رانندگی نداشتم...
حالم خیلی بد بود...
سرمو گذاشتم رو فرمون و هق هقم بلند شد...😭
خیلی تو اون چند دقیقه بهم فشار اومده بود...
نیم ساعتی تو همون حال بودم،
میخواستم برم که عرشیا از خونه اومد بیرون!!
تلو تلو میخورد‼️
داشت میرفت سمت ماشینش که یهو پخش زمین شد......❗️
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک