eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 مـــادر نوزاد بنـد قنداقه... مادر جـوان بنـد ڪـفن.... به بـُنیَّ گفـتنِ مادران #شھدا، خـو گرفته ایم...😔 #وداع_آخـر #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 همه دمغ بودیم. خبر شهادت حمید بد جوری حالمان را گرفته بود.😔 آقا مهدی وقتی قیافه هامان را دید، مسئول تدارکات را صدا کرد و گفت: «چی به خورد اینا دادی این ریختی شدن؟»🙄 بعدش گفت: «امروز روز مبعثه. باید خوش حال باشین. قیامت چی می خواین جواب حضرت زهرا رو بدین؟» 🤔 بعد به همه مان کمپوت داد و سر حالمان آورد. 📚یادگاران، جلد سه، کتاب ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 41 شب مرجانو راضی کردم و با زور بدمش خونمون دوست نداشتم تنها باشم در و دیوار اتاق مث
🔹 ... 42 چشماشو خون گرفته بود😰 داد زد : باز کن در این خراب شده رو😡 با ترس درو باز کردم، از توی حیاط داد و هوارش بلند شد... -ترنم... چه خبره تو این خراب شده😡 چه غلطی داری میکنی تو؟؟ رفتم طرفش قبل اینکه بخوام چیزی بگم هلم داد تو خونه و اومد تو! -چرا لال شدی؟؟ این عوضی کی بود اومد تو؟؟😡 -عرشیا... -زهر مار... مرض کوفت میگم این کی بود؟؟😤 -داداش مرجانه -باشه، من خرم😡 مرجان و میلاد بدو بدو اومدن سمت ما. چشم عرشیا که به میلاد افتاد، خیز برداشت طرفش و یقشو گرفت میلاد هلش داد و باهم درگیر شدن دست و پام یخ زده بود. مرجان داشت سکته میکرد و سعی داشت جلوی عرشیا رو بگیره. سر و صورت هردوشون خونی شده بود😰 تمام توانمو جمع کردم و داد زدم -عرشیاااااا گمشوووو بیرووووون😡 یه دفعه هردوشون وایسادن، عرشیا همینطور که نفس نفس میزد اومد سمتم.... -من پدر تو رو در میارم... حالا به من خیانت میکنی دختره ی... دستمو بردم بالا، میخواستم بزنم تو گوشش که دستمو تو هوا گرفت و پیچوند... دادم رفت هوا😖 -نکن😭 شکست😫 میلاد اومد طرفمون و دستمو از دست عرشیا کشید بیرون. -نشنیدی چی گفت؟؟😡 گفت گمشو بیرون! هررررری!! عرشیا مثل یه گرگ زخمی نگام کرد و با چشماش برام خط و نشون کشید، یه نگاهم به میلاد انداخت -حساب تو هم بمونه سرفرصت شازده! اینو گفت و رفت...! قلبم داشت از دهنم میزد بیرون همونجا نشستم و زدم زیر گریه😭 روم نمیشد تو چشمای مرجان و میلاد نگاه کنم. نیم ساعتی سه تامون ساکت نشستیم. با شرمندگی ازشون معذرت خواهی کردم و هرچی از دهنم درمیومد به عرشیا گفتم. میلاد و مرجان سعی کردن ارومم کنن، اصرار کردن باهاشون برم بیرون،اما قبول نکردم و ازشون خداحافظی کردم. با رفتنشون دوباره نشستم و تا میتونستم گریه کردم. دلم میخواست عرشیا رو بکشم دیگه حالم ازش بهم میخورد... "محدثه افشاری" @aah3noghte @romanearamesh
💔 •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر #شهیدماشالله_شمسه 💕 @aah3noghte💕
💔 هیچ مےگویی اسیری داشتم حالش چه شد ؟ خسته‌ ی من، نیمه جانی داشت احوالش چه شد؟! دستم را گرفته ای... مبادا رها کنی #شهیدجوادمحمدی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ 💔 #اربابم بر حاجت من، جنّت اعلا بنویس راهم بده و قسمتم آنجا بنویس بر کاغذ سرنوشت من با دستت یک تذکره با خطّ معلّیٰ بنویس! #صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله #آھ_ڪربلا 💕 @aah3noghte💕
💔 #کلام_معصوم #امام_صادق علیہ السلام مي‌فرمایند: ما ضَعُفَ بَدَڹٌ عمّا قَوِیَت علَیہِ النِّیَّةُ 👌هیچ بدني در انجام آنچہ نیّـتِ بر آڹ، قـ💪ـوے بـاشد، ناتواڹ نیسـت...❌ 📚 میزاڹ الحڪمة ج ۱۲ ص ۵۰۵ #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 چقدر دوست داشتنی هستند... آدمهــایی که تا آخر خوبند آنهـا که برای غرور و احساس ما هم به اندازه خودشان ارزش قائلند آنهایی که دستِ دوستی میدهند و تا همیشه میمانند کسانی مثل... #شھدا پدرم گفت و چه خوش گفت که در #مکتب_عشق هر کسی لایق آن نیست که بر دار شود.... #شھیدجوادمحمدی #رفاقت #رفیق_شفیق #آھ_اےشھادت 💕 @aah3noghte💕
💔 بر تابوتم يك جلد قرآن بگذاريد📖 تا مردم بدانند كه هدف من، خدا بوده است و قرآن نه هيچ چيز ديگر.☝️ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 بہر منِ دنیـا زده پـــ🕊ـرواز محال است اینگـونه که بر بال و پـرم، سلسلھ دارم... #پروفایل #نسئل_الله_منازل_الشھداء #آھ_اےشھادت 💕 @aah3noghte💕