💔
خدایا خودت گفتہ ای:
#انّا_لله
- من مالِ توام یعنے؟!🍂😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
شهادت اتفاقی نیست...
همین خرده حسابها که گاهی
بعضی ها امل بازی میدانند
اگر محض خاطر خدا باشد
میشود امضای شهادت
#شهید_محمود_توکلی
#شهید_تفحص
#دلشڪستھ_ادمین... 💔
#دستنوشته_شهید
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
دل جدا، دیده جدا، سوی تو پرواز کند
گر چه من در قفسم، بال و پرم بسیار است...
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#آھارباب
#آھزینب
#آھ_ڪربلا
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#السلامعلیڪدلتنگم💔
💕 @aah3noghte💕
💔
با آن صدای بی گذشت پرسید:
"عاشق شده ای"؟
گفتم:
"عشق، نمی دانم چیست....
بی تجربه ام.
تازه کارم.
نمی دانم اینطور خواستن، اسمش #عشق است یا چیز دیگر؟....
#فقط_سخت_میخواهمش.
گفت: "سخت خواستن، می تواند عشق باشد «به شرط آنکه سخت بماند و نرم»"
شهادت را میخواهیم... سخت میخواهمش...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #رمان_رهـایــے_ازشـــ ☄ #قسمت_صد_و_پنجاه_و_دوم _اگه بناست وسط حرفم بیای برو بیرون..😠 صورتم رو سم
💔
#رمان_رهـایــے_ازشــ ☄
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_سوم
_معذرت میخوام!!
همین جمله ی کوتاه هم براش سنگین بود.دستهاش رو با کلافگی روی صورتش کشید ونفسش رو بیرون داد.بلند شد و دور اتاق راه رفت.چند دور زد تا
بالاخره مقابلم ایستاد.
_حاج آقا قصد بدی از گفتن اون حرفها نداشتند.ایشون نگران شما هستند..
لبخند تلخی زدم.
_نگران من نه..نگران شما و خانوادتون.. البته حق هم دارن..من واقعا برای شما و خانوادتون ننگم..😞
🍃🌹🍃
او داشت دیوونه میشد.بلند بلند نفس میکشید.کنارم زانو زد و زل زد به چشمهام.
_اینطوری تا نکن رقیه سادات خانوم..شما خودت بهتر میدونی که حاج آقا نگران شما هستن.خودشون گفتن شما از خودمونید
با حرص گفتم:😬😞
_نیستم! من از شما نیستم! اگه از شما بودم گنهکار نبودم..گذشته م سیاه نبود.. بخاطر من سر شما نمیشکست..من یک لکه ی ننگم وسط اعتبار خانوادگی شما..
چرا؟؟؟ چرا حاج کمیل از من خواستگاری کردید؟! شماکه گفتی منو دوستم داشتی. پس چرا حاج آقا گفتن به رسم یتیم نوازی …
🍃🌹🍃
بالاخره گریه ام گرفت..😭
او محکم بغلم کرد..نفسهاش بیشتر و بیشتر میشد..ومن بلند بلند روی اون شونه ها اشک میریختم.گفت:
_به جدتون قسم اینطور نیست..حاج آقا شیوه ی خودشونو دارن..اعتقادات و افکار خودشون و دارن..من..من.....😞
سرم رو از روی شونه اش برداشت و صورتم رو مقابل صورتش گرفت.با چشمهایی که صداقت و اطمینان ازش می بارید گفت:
_به اسمت قسم من بهت ایمان دارم..شما اصلا برای من لکه ی ننگ نیستی..برای هیچ کدوممون نیستی..حتی برای حاج آقا..من عاشقتم..
سرم رو تکون داد وبا تاکید بیشتر گفت:
_گوش کن!!! من عاشقتم!بخاطر همین الان جانشین الهامی..
سرم رو رها کرد و کنارم به مبل تکیه داد و زانوانش رو بغل گرفت!گفت:
_شما خیلی مونده تا حاج آقا رو بشناسی. ایشون فقط به حضور اون دختر تو مسجد خوش بین نیستند..
اون داشت مدام حرف اون دختر رو میزد در حالیکه من فقط یک سوال ذهنم رو درگیر کرده بود نه نسیم!!به سمتش چرخیدم و با صورتی گریون دوباره پرسیدم:
_حاج کمیل،من به اون دختر کاری ندارم..من از اون متنفرم..الان مساله ی اصلی یک چیزه..اونم گذشته ی منه..شما نگفته بودی که خونوادتون از گذشته ی من مطلع هستند.شما نگفته بودی که پدرتون مخالف این وصلت بوده.من فقط دنبال یک جوابم.😢☝️اعتراف کنید..اعتراف کنید که این وصلت فقط بخاطر رضایت پروردگار بود نه رضایت شما!
هق هقم بیشتر شد.
_بهم بگید چرا خودتون و اعتبارتون رو فدای یک دختر بی سروپا کردید؟؟ چرا اجازه دادید بهتون مهر بوالهوسی بخوره؟؟
🍃🌹🍃
سرش رو با تاسف تکون داد.نگاهش پر از اشک😢 شد.میخواست چیزی بگه ولی حرفش رو میخورد!با بغض گفت:
_میدونی درد من چیه؟!!! درد من اینه که من شما رو باور کردم شما منو باور نکردی..دست مریزاد رقیه خانوم..دست مریزاد سید اولاد پیغمبر…
اینو گفت و بلند شد.
داشت میرفت سمت اتاق ولی دوباره برگشت سمتم.موقع حرف زدن فکش میلرزید:
_حتما در شما چیزی دیدم که به همسری اختیارت کردم..چیزی که خودت ندیدیش. به والله ندیدش..که اگر میدیدیش اینطوری درمورد خودت حرف نمیزدی..
او به سبک خودش عصبانی بود.
این رو میشد از بکار بردن افعال دوم شخصش فهمید.سرم درد میکرد.دستم رو حایل سرم کردم وناله زدم.😩😭
خدایااا من واقعا خسته ام..از این همه شک و تحقیر خسته ام..کی گذشته ی من و پاک میکنی؟! کی میتونم خودم رو باور کنم..؟؟
🍃🌹🍃
به دقیقه نکشید با یک لیوان آب کنارم نشست.
از میان پلکهای خیسم نگاهش کردم.چه آرامشی میدادن بهم اون یک جفت چشم نا آروم!!آب رو از دستش گرفتم ولی نگاهم رو نه!!من به اون چشمها احتیاج داشتم!!اونها به من اعتماد میداد! عشق میداد!از همه مهمتر اونها به من صبر و آرامش هدیه می داد.نجوا کردم:
_ببخشید که ناراحتتون کردم..😢
پیشونیم رو بوسید.یک بوسه ی طولانی!
_دوستت دارم…😊
ومن طبق عادت تا صبح مرور کردم همین یک کلمه را(دوستت دارم)!!!
🍃🌹🍃
شب بعد تصمیم گرفتم به مسجد نرم.
شاید اگر نسیم می دید که من مسجد نمیام دیگه اونجا رفت وآمد نمیکرد.تا چند روز مسجد نرفتم و تلفنی از فاطمه اخبار نسیم رو میگرفتم.فاطمه میگفت نسیم هرشب به مسجد میاد و سراغ منو میگیره.حتی چندبار اصرار کرده که فاطمه شماره ی تماسی از من بهش بده ولی فاطمه هر بار به بهانه ای سرباز زده.!روزهای بعدی فاطمه میگفت که نسیم دیگه مسجد نمیاد.ته دلم عذاب وجدان داشتم..
اگه نسیم حس کرده بود که من بخاطر دست به سر کردن او به مسجد نمیام و ازمن نا امید شده باشه و دوباره برگرده به روزای اولش اون وقت تکلیف من چی میشد؟ چرا اون زمان توقع داشتم همه توبه ی منو باور کنند ولی من دوست ده ساله ی خودم رو باور نکردم و ازش فرار کردم؟!
ادامه دارد...
نویسنده:
#فــــ_مــقیـمــے
#کپی_با_صلوات
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
رئیس جمهوری که خودش را در جهنم می دید...
🎥شهید رجایی: خداوند در جهنم جایی داره که مساوی است با گناه ۳۶ میلیون انسان. اونجا جای منه! چون یک "بله" و یک "نه" ی من، زندگیشون رو تحتالشعاع قرار میده
👈کاش دولت مردان امروز این سخن را سرلوحه خود می کردند
#شهید_محمدعلی_رجائی
#روحانی
#فتنه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
شهید داره #بهترین_رزق را
از دست #بهترین_رازق
در بهترین جا میگیره...
منو تو باید دلمون به حال خودمون بسوزه
که از این نعمت، محرومیم...
#شھیدجوادمحمدی
#شهید_مدافع_حرم_آلالله
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#آھارباب
#آھزینب
#آھڪربلا
#حجاب
#رفیق_شھید
#مدافع_حریم_عمه_سادات
#قیامت
#حسرت
#رفاقت
#شھادت
#حسرت
#شفاعت
#جامانده
#کوچه_شهدا
#کوچه_شهید
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
⭕️رهبر انقلاب: دوستان و دشمنان بدانند در حوادث امنیتی چند روز اخیر، دشمن را عقب زدیم
رهبر انقلاب، دیشب در جمع تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی:
هم دوستان و هم دشمنان بدانند، ما در عرصهی جنگ نظامی و سیاسی و امنیتی دشمن را عقب زدیم؛ همین کارهای این چند روز کارهای امنیتی بود، مردمی که نبود.
در عرصههای مختلف دشمن را عقب زدیم و به توفیق الهی در عرصهی جنگ اقتصادی هم بهطور قاطع دشمن را عقب خواهیم زد.
۹۸/۸/۲۸
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
خاطره ای جالب از تصمیم خضر گونه رهبری در سال 78
در همراهی موسی با خضر اتفاقاتی افتاد که برای موسی قابل هضم نبود ولی بعدا با توضیحات خود خضر برای ایشان روشن شد شاید اگر خضر نبی خودشان تبیین نمی کردند هنوز برای ما حل نشده بود. کشتن یک کودک و خراب کردن یک دیوار شکسته و بازسازی آن و سوراخ کردن کشتی همه دارای حکمت هایی بود که خضر آن را می فهمید هر چند موسی نیز از انبیای الهی بود
❎در طول رهبری امام خامنه ای بارها اتفاقاتي افتاده که حتی برای خواص ابهام داشته است ولی در گذر زمان حقایق روشن شده است
از جمله آنها میتوان به برخی تصمیمات رهبری در دولت خاتمی اشاره کرد
درسال 78 بود حوزه علمیه قم در اعتراض به سیاست های ضد دینی وزیر ارشاد' مهاجرانی به پا خاست و 3 روز در مسجد اعظم قم تحصن کرد علما و بزرگان قم به تحصن پیوستتند و بازارهای قم، تهران، اصفهان و بابل تعطیل شدند
ناگهان در حالی که همه چیز بخوبی پیش می رفت و پایه های دولت خاتمی به لرزه درآمده بود توسط آیت الله مشکینی پیامی از سوی امام خامنه ای به متحصنین داده شد که "ای مالک اشترها برگردید"
متحصنین ساعت ها گریستند و به خانههای خود بازگشتند ولی حکمت چنين حکمی را نمی دانستیم
مدت ها گذشت تا حقیقت بر ما روشن شد،
👈خاتمی تهدید به استعفا کرده بود
👈هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت در حمایت از تحصن بیانیه صادر کرده بود
اگر خاتمی استعفا می داد گذشته از تنشهایی که ایجاد می کرد، میدان را برای ریاست جمهوری مجدد هاشمی رفسنجانی فراهم می کرد 😒
ریاستی که 8 سال طول می کشید و به مراتب بدتر از خاتمی عمل می کرد
امام خامنه ای خضرگونه دیوار در حال فروریختن خاتمی را بازسازی کرد تا گنج زیر آن به دست هاشمی رفسنجانی و لیبرال ها نیفتد این گنج مي بايست در سال 84 به دست بچه های انقلابی می افتاد که افتاد.
👌شاید بتوان گفت عمده حمایت رهبری از خاتمی در سال های حاکمیت اصلاحطلبان به دلایل فوق بوده است
موضع امروز رهبری در حمایت از تصمیم بنزينی دولت را می توان این گونه تحلیل کرد که بالاخره حکیمی که در 32 سال رهبریشان به حکیمانه بودن تصمیماتش اعتراف داریم حتما برای چنین حمایتی حکمت هایی دارند که بعدها روشن خواهد شد این دیوار شکسته دولت باید بازسازی شود تا گنج آن بدست نااهلان نیفتد.
#اندڪےبصیرت