💔
بچه ها!
ما در یک دورهی خاصی
ازتاریــخ هستیم؛
هرکدومتون برید دنبــال اینکه بفهمید مأموریت
خاصِّتون در دوران قبل از ظهور چیه؟!
شما الان وسط معرکهاید،
وسط میدون مین هستید؛
بچهها!
از همین نوجوانی خودتونو برا حضرت مهدی عجلالله آماده کنید...
#حاج_حسین_یکتا
#پروفایل #استوری😍
#دفاع_مقدس
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس
۷ مهر ۱۳۹۹
💔
روحانی:
مردم اگر لعن و نفرین دارند برای گرانی اجناس، آدرسش آمریکاست، ما مقصر نیستیم!
پ.ن: تولید رو کی متوقف کرده؟ کارخونه هارو کی تعطیل کرده؟ بنزین رو هم ترامپ یه شبه سه برابر کرد؟
ذخیره ارز و طلای کشور رو هم آمریکا به باد داده؟
اموال بیت المال رو کی مفت و مجانی و به اسم خصوصی سازی به رفقاش بخشیده؟
میلیارد میلیارد از صندوق توسعه رو هم آمریکا بالا کشیده که داد وزیرت دراومده؟
و.....
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس
۷ مهر ۱۳۹۹
💔
دلم سادگی می خواهد
و فداکاری.....🌱
از آن فداکاری های دفاع مقدّس که سن و سال نمیشناخت..
از آن سادگی های خاک پاک میهنم در مقدّس ترین دفاع..
روزگاری، روزگاری داشتیم👌
#دفاع_مقدس
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس
۷ مهر ۱۳۹۹
💔
یه وقتایی هست طرف اهل نماز و روزهست کتاب میخونه ولی درای آسمون به روش بستهست، چون ادبیات خوبی نداره؛ کلام زیبایی استفاده نمیکنه؛
ولی یکی ممکنه بدحجابم باشه، اهل نمازم نباشه،
ولی با سخن زیبا گفتن، خدا زود نجاتش بده...
#دم_اذانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
۷ مهر ۱۳۹۹
💔
#حسین
سلیمانگـرشوم،برتـــوغـلامحلقہبـرگوشـم
بهشتا!نازڪمترڪن،ڪہمنشیداےششگوشم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
۷ مهر ۱۳۹۹
💔
سلام شهید!
انتظار
واژه اےست که هر لحظه باید مرورش کرد
و شما سربازان مهدےعج
خواستید مفقود بمانید
تا بہ ما
معنای انتظار را بچشانید؟!؟
#آھ...
کِے شود آن روز که با مولای جانهــا بیایید
#شهید_مهدی_باکری
#دلشڪستھ_ادمین💔
به قلم S.R
#جاویدالاثر
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
برای کپی هشتک دلشکسته ادمین حذف شود
۷ مهر ۱۳۹۹
💔
چرا ۷مهر، روز آتش نشانی و ایمنی در ایران نامگذاری شده است⁉️
۷ مهر، ۱۳۵۹ دشمن بعثی به پالایشگاه آبادان حمله هوایی کرد، آتش نشانان منطقه برای مهار آتش به پالایشگاه رفتند
که در حین عملیات خاموش کردن آتش، مجدداً هواپیماهای دشمن اقدام به بمباران پالایشگاه می کنند که منجر به شهادت تعداد زیادی از آتش نشانان می شود.
🌹 نام و یاد تمامی شهدای آتش نشان و درگذشتگان این راه گرامی باد.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
#کپےبدونتغییردرعکس
۷ مهر ۱۳۹۹
💔
همه فکر میکنند
چون گرفتارند
به خدا نمیرسند،
اما چون به خدا نمیرسند
گرفتارند...!
#حاج_اسماعیل_دولابی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
۷ مهر ۱۳۹۹
۷ مهر ۱۳۹۹
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_چهل_و_دوم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے کشیش سعی کرد کنترلش را حفظ کند، اما م
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_چهل_و_سوم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
دو مرد خطرناڪ ڪہ براے بہ دست آوردن ڪتاب مرتڪب #قتـــــل شده بودند، بہ سادگـــے دست از سر او بر نمےداشتند.
واقعہ بدون اشاره بہ مسالــہ ے ڪتاب قدیمے، امڪان پذیــر نبــود و حتے پیرامون ڪتاب، پاے او را بہ ماجراے قتل مـــرد تاجیڪ باز مےڪرد.
صداے قدم هاے ستـوان او را بہ خــود آورد.
آرام از روے صندلــے بلنــد شد و ایستـــاد.
ستــوان ڪہ داشت با گوشہ ے سبیــل بــورش ور مےرفت، گفـت:
"امیــدوارم ڪہ حالتــان خــوب شده باشـد پـــــدر!"
ڪشیش گفت:
"بلہ بہـترم، بایــد قرص فشـــارم را زودتـر مےخـوردم."
ستــوان گفت:
"البتہ حــق با شماست؛ سرقـــت از ڪلیــسا و برداشتــن پول امانتے ڪہ نزد شما بــوده، مسألہ ے ڪوچڪے نیست."
ستــوان شمـاره تلفــن ڪشیش را یادداشت ڪرد و بعد دسـت او را بہ گرمــے فشــرد و بہ اتفــاق همڪارش ڪلیســا را ترڪ ڪرد.
و حالا ڪشیش مانده بود با #فڪـــر و خیـــال هایے نگــــــران ڪننده.
ترسے عمیق، وجودش را گرفتہ بود.
در ســال هاے طولانــے زندگــے، هرگــز درگیـــر ماجراے قتــل و سرقـــت و پلیـــس نشده بود.
بہ مـــرد تاجیڪ فڪر ڪرد؛ چہــره ے سبــزه و معصــوم او را بہ خاطــر آورد، مردے ڪہ انگــار مأموریـــت داشت ڪتـاب را بہ دســت او #بسپــارد و #جــان خود را در این راه از دست بدهد.
پس بایــد با #چنــگ و دنــدان از ڪتاب محافظــت ڪند، از آن دو جــوان قاتــل #ترســـے به دل راه ندهد و توڪل بہ #خـــدا داشتہ باشد ڪہ مقدرات بشـــر در دست اوســت.
***
ڪشیش روز سختے را پشــت سر گذاشت.
خستہ و درمانده به منــزل رفت و ماجراے سرقــت از ڪلیسا را بہ ایرینا گفت؛ اما هیچ اشاره اے بہ ماجراے قتــل مـــرد تاجیڪ و آن دو جـــوان روس نڪــرد.
از آن شــب، احســاس مےڪرد ڪہ دلبستگے اش بہ ڪتاب بیشتــر شده است.
ڪتــاب #گنجــے بود ڪہ #نامحرمانـــے بہ دنبـــال آن بودند؛ گنجـــے ڪہ پـــــاے آن خون انسان #بےگناهے ریختہ شده بود.
پس باید از آن بہ خوبـــے مراقبت ڪند.
بہ ڪُنہ آن پے ببرد.
#مضمون ڪتاب قطعا یڪ جنــــگ ســــاده در یڪ برهہ از تاریــــخ نیست؛ باید در پس آن حقایقـــے نہفتـــہ باشد و شاید معنویتـــے بے ارتباط با رؤیاے آن شب نبـــود.
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
@chaharrah_majazi
۷ مهر ۱۳۹۹
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_چهل_و_سوم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے دو مرد خطرناڪ ڪہ براے بہ دست آوردن ڪ
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_چهل_و_چهارم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
ساعت ۹ شب، پشت میز ڪارش نشست و ڪتاب را مقابلش باز ڪرد.
عینڪش را به چشم زد و ورق هاے پاپیروس را ڪہ خوانده بود، از روی اوراق پوستے برداشت و اولین ورق پوستے را به دست گرفت.
آن را به بینـے اش نزدیڪ ڪرد، بویید و با انگشت هایش، لمس ڪرد تا تشخیص بدهد این ورق های پوستـے از پوست آهو تهیه شده یا پوست حیوانات دیگر.
اما تشخیص این ڪار برای او مشڪل بود.
خط نوشتـہ های روی پوست، چیزی بین خط ڪوفے و خطوط عربے امروزے بود.
ڪشیش شروع ڪرد به خواندن:
به نام اللـہ
آنچہ مرا مجبور ساخت تا بر تحریر عمروعاص از واقعـہ ی #صفيـــن تحریرے بنویسم، نوشتہ های سراسر دروغ و خدعـــــہ و نیرنگ پسر عـــاص است ڪہ در ڪنار ملعونـے چون معاویـہ، آن #جنایت بزرگ را مرتڪب شد.
امروز ڪه عمرم به درازا ڪشیده و ۸۶ سال در سفره ے خدا روزے خورده ام، بس وقایع تلخ و بزرگ را به چشم خود دیده ام ڪہ یڪے از آنها #واقعـہ ی صفین بود.
ڪہ من آن روزها جوانـے ۲۶ ساله بودم و در #رڪاب مولایم علـے با سپاه معاویه رو در رو شدم.
من در ڪتابـے ڪہ به توصیـہ ی پسرم سلیم، نوشتن آن را به پایان برده ام، همه ے وقایع آن دوران، به شهادت رسیدن امام علـے و واقعه ی تلخ ڪــربلا در ســال ۶۳ هجــرے را به رشتــه ی تحریــر در آوردم.
در ایــن ڪهولــت ســن ڪــہ بــا بیمــاری دســت و پنجــه نــرم مــے ڪنـــم و تــوان نوشتــن نــدارم،
بــاز بــه اصــرار سليــم تصمیــم گرفتــم پــے نوشتـــے بــر نوشتـــہ هــای عـــمروعـــاص بنویســـم
تــا بلڪــہ در تاریــخ بمانــد و #مظلومیــت مولایــم علـــے آشڪارتــر شــود.
هــر چنــد مــے توانستــم ایــن نوشتـــہ هـا را پــاره ڪنــم یــا بسوزانــم، امــا ترجیــح دادم قضـــاوت در ایــن بـــاره را به #تاریــــخ واگــذارم.
آن روز سلیــم، مشتـــے اوراق پاپیـــروس مصــرے را بــه دستــم داد و گفــت ڪـه آن هــا را از یــڪ مــرد شامــے خریــده اســت.
سخــت متعجــب شــدم ڪــہ دســت خــط عمــروعــاص را پــس از گــذشت ۱۰ ســال در اختیــار دارم.
نوشتـــہ هــا را با تعجیــل خوانــدم. شایــد وقــوع جنــگ، فرصــت نــوشتن ادامـــہ ی وقایــع را بــه او نــداده بــود.
و ایــن خواســت خــدا بــود ڪــہ پــس از ایــن همــه ســال، ایــن نوشتـــہ هــا بــه دســت مــن بــرسد؛
منــے ڪــہ عمــروعــاص را در جنــگ صفیــن بــارها دیــده بــودم و هنــوز هــم چهــره ے ڪریــہ و زشــت او را بـه خاطــر دارم.
... آن روز چهارشنبـــہ ۲۵ مــاه شــوال ســال ۳۹ هجــرے بــود. سپـــاه امــام، ڪوفـــہ را بــه ســوی شــام تــرڪ ڪــرد.
فصـل پایانـــے ســال بود. نسیــم ســردے صــورت هایــمان را تازیانــه مــے زد، امــا #گرمــاے وجــود علـــے، آتــش درونمــان را شعلــهور تــر مــے ســاخت.
امــام در رأس سپــاه، بــا وقــار و متانــت بــه پیــش مــےرفــت.
نــه #زره پوشیــده بــود و نــه خــود را بــه پوشــش هــای رزم #آراستــه بــود.
تمــام آنچــه در برداشــت پارچـــہ ای مرقــع، ڪوتــاه تا مــچ پایــش و ڪمربنــد بافتــه شــده از لیــف خرمــا بود.
روزها و هفتــه هــا رفتیــم، تــا بــه سرزمیــن صفيــن رسیدیــم و بــه طلایــه داران سپــاه ڪـہ فرمانـــده اش #مالــڪ_اشتــر بــود، ملحــق شدیــم.
روزے و شبــے بــه استراحــت و تجدیـــد قــوا و ساماندهـــے نیــروهـا گذشــت.
لشڪــر معاویــه با فاصلــه ای نــه چنــدان دور، مقابــل مــان بودنــد.
آن هــا بـر ساحــل رود فـــــرات خیمــــہ زده بودنــــد.
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
@chaharrah_majazi
۷ مهر ۱۳۹۹
💔.
شهید حاج قاسم سلیمانی :
واژه تخریب و نام بچههای تخریب برای آشنایان جنگ ترسیمی است از نیمههای تاریک شب انسانهای شلاق زده بر ترس و دلهره، لبهایی که در زیر نور کم فروغ ماه در درون هزاران تله مرگ مشغول ذکر خداست، دست و پاهایی که برای بر زمین افتادن بیتابی میکنند، چشمان زیبایی که با دقت مینگرند و میجویند و برای حفظ دیدگان دیگری بر زمین میافتند.
همه اینها حوادث بیفریادی است که صدای آخ آن را هم، دشمن در چند قدمی نمیشنود، معبری که با سرخی خون، ترسیم عبور میکند و با ابدان بر زمین افتاده نشان گذاری میشود، تخریب یعنی نافلههای پشت تلههای مرگ، سجدههای شکر پس از بازگشت، نه برای زنده ماندن بلکه برای توفیق حیات بخشیدن، تخریب یعنی ختم داوطلبانه زندگی خود برای حیات دیگران، تخریب یعنی قرائت کمیل و عاشورا که با جان خوانده میشد و کمتر عارفی چنین حضور حقیقی را به خود دیده است.
تخریب قدم زدن در نزدیک ترین سرزمین به خدا ،
مردانی که علی و فاطمه علیهمالسلام و اولاد مطهرشان به دیدنشان آمدند، سرهای بر زانو گرفته ائمه ، تخریب یعنی خنده کشته شده بر لبان فتح شده ، مردی در انتهای معبر، مردان خفته بر طریق مرگ برای عبور بهشتیان به صراطنور
چه بگویم؟! قلم از ترسیم عاجز، زبان از بیان قاصر و قلب از یاد آن غیر طاهر ....
تخریب یعنی جعفرزاده ، اقبالی ، طالبی ، انجم شعاع ، باقری، حسینی، اخلاصی و …
یادگارانی که نامشان قلبم را میفشارد و یادشان ذکر روزانهام است. اسماء حسنایی که خداوند به خلقتشان مباهات میکند.
آفرین و رحمت خداوند بر قلم و قدمی که آنها را نه برای خود آنها، بلکه برای این نسل تشنه بشناساند و بنمایاند.
📝 بخشی از یادداشت حاج قاسم
در کتاب "فرماندهان ورود ممنوع
#آھ_اے_شهادت...
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
🏴 @aah3noghte
۷ مهر ۱۳۹۹