4_695743491740820016.mp3
10.09M
💔
معلم ما #علی_اکبر ِ😍🌸
حامدزمانی
جوون های کانال
جوون های دیروز
جوون های فردا
#روزمون_مبارک🎊🎉🎊
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 معلم ما #علی_اکبر ِ😍🌸 حامدزمانی جوون های کانال جوون های دیروز جوون های فردا #روزمون_مبارک🎊🎉🎊 #آھ_
💔
میلاد گل سرسبد شاه جهان استـ
خاڪ قدمش تاج سر اهل جنان استـ
گفتیم ڪه میلاد #علے #روز_پدر بود
گفتند ڪه میلاد #تو هم #روز_جوان استـ
#روز_جوان
#علی_اکبر
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
شهید شو 🌷
💔 میلاد گل سرسبد شاه جهان استـ خاڪ قدمش تاج سر اهل جنان استـ گفتیم ڪه میلاد #علے #روز_پدر بود گفت
میلادحضرت علےاڪبر
و روزجوان مبارڪ
از سـرِ ظـهر دلـم مـیلِ زیـارتــ ڪـرده
#عـلی_اڪـبر(ع)!
تـو دعـا ڪـن ڪـہ بـہ حـاجـت بـرسـم😢😢
💔
مادر است دیگر..
دارد خانه تکانی میکند؛))
#مادران_شهدا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
📹 پدر و مادر ها بشنوند!
توصیه #رهبر_معظم_انقلاب به والدین در خصوص ازدواج فرزندان جوان
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
میگما💔
خدایی چقدر زشته که ما از نگاهِ مامان یا مثلا معلم دینی مون خجالت میکشیم😓
ولی از امام زمان که میدونیم کاملا از محتویات گوشیمون خبر داره خجالت نمیکشیم🚶🏻♂
متاسفانه بعضی وقتا خیلی بی حیا تشریف داریم و امام زمان رو در حدِ یه بچه هم نمیدونیم که ازش خجالت بکشیم😐
خیلی زشته خدایی🤦🏻♂
اگه غیرِ اینِ همین الان گوشیتو از چیزایی که امام زمان رو داره ناراحت میکنه خالی کن📵
ببین...🤨
اینکار یعنی جهاد بانفس و با انجامش دیگه هیچ فرقی با کسی که تو جبهه ی جنگ میجنگه نداری
و از نظره مقام دقیقا برابری😍☺️
مگه نمیخوای مقام شهدارو داشته باشی؟
پس بسم الله...
جهاد رو شروع کن✌️
#دوستداشتنتوبهاقاثابتڪن
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕@aah3noghte💕
بدلیلاهانتبهنامحضرتزینب
توسطامیرتتلومادوستداراناهلبیت
وظیفهداریمکهپرچمحضرتزینبرا
بالانگهداریم...!🙂✌🏼
لطفاًنشردهیدوهمگانعکس
پروفایلشانرازینبیکنند،
تاتتلووامثالاوبدانندکه
اهلبیتخطقرمزماست...!👊🏻😏`
#لعنتاللهعلیالقومالظالمین...!✊🏼
#لبیک_یازینب✊🏼
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕@aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت171 چند لحظها
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت172 آرام و کند و مضطرب، نفس میکشد و بعد از چند لحظه، آرام با کس دیگری نجوا میکند. پس دو نفرند. نمیفهمم دقیقاً چه میگوید؛ اما حس خوبی ندارم. اگر خودی بودند، باید میدانستند پاکسازی این قسمت با ماست. بدیِ جنگ شهری همین است؛ این که من نمیدانم کسی که صدای نفسهایش را از چندسانتیمتریام میشنوم، قصد دوستی با من را دارد یا قصد جانم را؟😐 میان مکالمهاش، کلمه #استشهادی را میشنوم؛ کلمهای که بوی خوبی ندارد. برای داعشیها استشهاد است و برای ما انتحار!🙄 نفسم بند میآید؛ مخصوصا بعد از شنیدن صدای کشیده شدن گلنگدن اسلحهاش. دیگر شکی ندارم که خطر، چند قدمی ما ایستاده است. توده سیاه بزرگی وسط طلاقیه سبز میشود؛ یک مرد درشتهیکل که فقط جلیقه انتحاریِ بسته شده به سینهاش را میبینم. فرصت فکر کردن و تدبیر کردن نیست. با یک حرکت غریزی، لگدی در سینهاش مینشانم که به عقب پرت شود و خطاب به حامد داد میزنم: - برو عقب! انتحاری کف زمین پخش شده و رفیقش، با کلاشینکف میدود جلو. قبل از این که به رگبار ببنددمان و قبل از این که رفیق انتحاریاش از جا بلند شود، حامد تیری به سینهاش میزند و من شیرجه میزنم پشت مبلِ واژگون شده. نفسنفسزنان میگویم: - فکر کنم انتحاریه زندهس... حامد مهلت نمیدهد حرفم تمام شود. صدای برهم ساییده شدن خاک و آجر، یعنی انتحاری دارد از جا بلند میشود. حامد از پشت مبل، طلاقیه را هدف میگیرد و به محض دیدن انتحاری، پیشانیاش را میزند. انتحاری میافتد دقیقاً در آستانه طلاقیه. هنوز لبخندِ حاصل از پیروزی بر لبانمان ننشسته که صدای تکبیرِ دو سه نفر را از خانه کناری میشنویم و صدای دویدنشان را. این خانه، یا لانه زنبور بوده یا به لانه زنبور راه داشته که با شنیدن صدای درگیری، تعدادشان بیشتر شده است. در چشمان حامد جلمهی: «چه خاکی به سرمان بریزیم؟» موج میزند.😢 غبار و خاکِ پخش شده در هوا، ریهام را میسوزاند. برای این که صدای سرفهام در نیاید و مکانمان لو نرود، بازویم را محکم مقابل دهانم نگه میدارم و سرفهام را خفه میکنم. بعد میگویم: نهایتاً دو سه نفرن. توی موقعیتی نیستن که بخوان اسیر بگیرن. قصدشون کشتنه، خیلی هم ترسیدن... دوباره صدای شلیک ممتد گلوله، کلامم را قطع میکند. خودم را میکشم روی زمین تا دید بهتری به طلاقیه داشته باشم. صدای پا میشنوم و بعد، دوباره شلیک. هرچیزی تا الان در خانه سالم مانده بود هم میشکند و تکههایش به اطراف میپاشد. بیچاره خانمِ این خانه که وقتی برگردد، میبیند تمام وسایل جهازش خرد و خاکشیر شده؛ البته اگر زنده مانده باشد. وقتی سر و صدای پشت دیوار بیشتر میشود و مطمئن میشوم چندنفر پشت دیوارند، نارنجکی را میبینم که قل میخورد و میافتد دقیقا مقابلم.😱 کمتر از شش ثانیه وقت دارم و نمیدانم چقدرش گذشته است. بدون توجه به این که ممکن است نارنجک در دست خودم منفجر شود، آن را پرت میکنم به همانجایی که از آن آمده است و قبل از این که دوباره پشت مبل بپرم، منفجر میشود.💥 #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞