💔
راز سالم ماندن دست وانگشتر سردار سلیمانی
اقدام تعجببرانگیز شهید قبل از رفتن به آخرین مأموریت
یکی از اتفاقات جالب قبل از رفتن به سوریه این بود که برای اولین بار قبل از اینکه به سفر برود سه روز خانواده را جمع میکند و هیچ جایی نمیرود. نه محل کار و نه دفتر رهبری.
برای اولین باربوده که چنین اقدامی میکرد که برای خانواده هم تعجبآور بود انگار خودش میدانست که سفرآخرش است.
آقای خالقی بچه زرند کرمان است که در جایی حدود ۳۰سال پیش باسردارسلیمانی عقد اخوت بستندایشان اکنون در قم زندگی میکند.
حاج قاسم قبل از شهادت به آقای خالقی تماس میگیرد تا با هم به زیارت بروندآقای خالقی تعریف میکردرفتیم قم وحاج قاسم حرم حضرت معصومه(س)را زیارت کردوبین خادمان نشست و به گفتگو پرداخت.
بعد به سمت خانه رفتیم ودم دریکی را که به زبان عربی صحبت میکرددر آغوش گرفت که متوجه نشدم چه گفتند و بعداز صحبت یک انگشتر که درانگشت کوچکش بودبه آن فرد دادبعد که میخواست به تهران برودگفتم من تا میدان ۷۲ تن میآیم که اصرار کرد وگفت: نه، خودم تنها میروم، اما من اصرارکردم تا ایشان را همراهی کنم. تا اینکه تا تهران با هم آمدیم.
در مسیر تهران به من گفت که خیلی با این انگشتر نماز شب خواندهام، اگر اتفاقی برایم افتاد این انگشتر را در قبرم بگذاریدآقای خالقی میگفت که رمز اینکه دست با انگشتر ماند، شاید همین علاقه وی بود.
همه چیز برای شهادت حاج قاسم مهیا بود. فرزندانش را آماده کرده بودودر دستخطی هم محل شهادتش را به همسرش تاکیدکرده بود.
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
منبع باشگاه خبرنگاران
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ #رمان_واقعی #عــاشــقـانـہ_ای_بــراے_تــو #قــسـمـت_هجدهم (بــے
بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ
#رمان_واقعی
#عــاشــقـانـہ_ای_بــراے_تــو
#قــسـمـت_نــوزدهـــم
(زنــدگــے در ایــران)
به عنوان طلبه توی مکتب پذیرش شدم ... از مسلمان بودن، فقط و فقط حجاب، نخوردن شراب و دست ندادن با مردها رو بلد بودم ... .
همه با ظرافت و آرامش باهام برخورد می کردن ...
اینقدر خوب بودن که هیچ سختی ای به نظرم ناراحت کننده نبود ... .
سفید و سیاه و زرد و ... همه برام یکی شده بود ... مفاهیم اسلام، قدم به قدم برام جذاب می شد ... .
تنها بچه اشراف زاده و مارکدار اونجا بودم ...
کهنه ترین وسایل من، از شیک ترین وسایل بقیه، شیک تر بود ... اما حالا داشتم با شهریه کم طلبگی زندگی می کردم ...
اکثر بچه ها از طرف خانواده ساپورت مالی می شدن و این شهریه بیشتر کمک خرج کتاب و دفترشون بود ... ولی برای من، نه ... .
با همه سختی ها، از راهی که اومده بودم و انتخابی که کرده بودم خوشحال بودم ... .😇
دو سال بعد ... من دیگه اون آدم قبل نبودم ... اون آدم مغرور پولدار مارکدار ... آدمی که به هیچی غیر از خودش فکر نمی کرد و به همه دنیا و آدم هاش از بالا به پایین نگاه می کرد ...
تغییر کرده بود ...
اونقدر عوض شده بودم که بچه های قدیمی گاهی به روم میاوردن ... .
کم کم، خواستگاری ها هم شروع شد☺️ ...
اوایل طلبه های غیرایرانی ... اما به همین جا ختم نمی شد ... توی مکتب دائم جلسه و کلاس و مراسم بود ... تا چشم خانم ها بهم می افتاد یاد پسر و برادر و بقیه اقوام می افتادن ... .😌
هر خواستگاری که می اومد، فقط در حد اسم بود ... تا مطرح می شد خاطرات امیرحسین جلوی چشمم زنده می شد ... چند سال گذشته بود اما احساس من تغییری نکرده بود.
✍شهید سید طاها ایمانی
ادامه دارد...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
میدونستید بزرگترین حسرت همه ی آدم ها تو آخرت اینکه میتونستن نماز بخونن و نخوندن!؟؟😔
'
حتی اونای که با نماز اُنس دارن!❤️
چه وقت های که میتونستن نماز بیشتری بخونن و نخوندن.🥀
'
این از هر جهنمی براشون بدتر و عذاب آور تر هست.😭😭
#دم_اذانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
روستا زاده بود! اهل سوادکوه !
.
پدرش «نعمت»، كشاورز و دامدار بود و مادرش «ام كلثوم»، خانه دار. هر دو چشم به راه تولد ششمين ثمره زندگيشان بودند. نوزادي به نام «مختار»
.«قبل از آخرین اعزام، به همسرش سفارش کرد که اگر فرزندم دختر بود، اسم او را «زینب» بگذار و زینبوار تربیتش کن.
دخترش چهل روزه بود که به شهادت رسید.»
مختار امیری ۳۱ سال پیش در (چهارم اردیبهشت ماه ۶۶ در عملیات کربلای ده در منطقه ماووت بشهادت رسید.)
.
.
🌹قسمتی از وصیت نامه شهید :
همیشه از تورم و گرانی رنج میبردم و بیبندوباری در ادارات دولتی را نمیتوانستم تحمل کنم؛
در مملکت ما که جمهوری اسلامی است، باید جلوی این مسائل گرفته شود.
#شهید_مختار_امیری
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#حاجحسینیکتا میگفت :
اگهقاطیبشی؛✨
رفیقبشی،دوستبشی
باامامزمانخودمونیبشی؛🌱
بیریشهپیشهبشی،
بیخوردهشیشهبشی،
پشتِرودخونهیچه کنمچهکنمِزندگی؛🌊
رشتهیِدلتدستِآقاباشه...
آقاخودشعبورتمیده...! :)
#تلنگــر
#صاحبنا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشهدا
💞 @aah3noghte 💞
💔
از روی پر نور شهدای گمنام خجالت میکشم، لذا پیکر بیجان مرا غریبانه تشییع کنید و روی سنگ قبرم فقط بنویسید:
«تنها پرکاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی».
🌏 هستی من یک جان بود
که به پای قدم رهبر عزیزم و امت حزب الله فدا کردم،
ولی افسوس که یک جان بود....
📿به نماز اول وقت پایبند باشید
و بر خواندن قرآن مخصوصاً معنایش تداوم
و پشتیبان ولایت فقیه باشید.
🌸
مارا مدافعان حرم آفریده اند ....
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#وصیت_نامه
#سالروزشهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
💔
در نسبت با "مهدۍ_عج" مَثَل آن غلامی باش ڪه نیمهشب آقایَش رفته.. سپرده ڪه کارِکوچکی دارد و هَر آن بازمیگردد.
#مضطر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
عشق یعنی این!
یه گوشه دنج پیدا کنی
بدنت رو بذاری
خودت بری پیش امام حسین!
دیگه حالا چیکار داریم که بقیه
بعد شهادت ما رو میشناسن یا نه!
اسممونو شهید میذارن یا نه!
کسی میاد سر مزارمون یا نه!
کسی یادمون میکنه یا نه!
اصلا بدنمون بر میگرده خونه یا نه!
شهادت، رسیدن به خداست..
رسیدن به امام حسینه!
بقول #امید ، شهادتو بچسب!
بقیه رو بیخیال!
پ.ن: یادی کنیم از شهید مدافع حرم
حمیدرضا باب الخانی
#شهادت
#شهید_حمیدرضا_باب_الخانی
✍ #ادمین_یار
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشهدا
💞 @aah3noghte 💞
💔
«من به این نتیجه رسیده ام که شهادت دست خودمان است. انتخاب شهادت را خداوند به عهده ما گذاشته است. این ما هستیم که می توانیم شرایط آن را فراهم کنیم. ما هستیم که تعیین کننده این مسأله هستیم.»
_شهید حسن باقری🌱
#اللهم_الرزقنا_شهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕