eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (٩۰)بِئْسَمَا اشْتَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُواْ بِمَا أ
✨﷽✨ (٩۱)وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاءَ اللّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ  و هنگامى كه به آنها گفته شود به آنچه خداوند نازل كرده ايمان آوريد، گويند: ما تنها به چيزى ايمان مى آوريم كه بر (پيامبر) خودمان نازل شده باشد و به غير آن كافر مى شوند، در حالى كه آن (قرآن) حقّ است و آنچه را (از تورات) با ايشان است، تصديق مى كند. بگو: اگر (به آياتى كه بر خودتان نازل شده) مؤمن بوديد پس چرا پيامبران خدا را پيش از اين به قتل مى رسانديد؟! ✅نکته ها: اگر پذیرش دستورات الهى مشروط به این باشد که بر خود ما نازل گردد، این در حقیقت شرک است، نه ایمان، و کفر است، نه اسلام، و قبول چنین دستوراتى هرگز دلیل ایمان نخواهد بود. جالب این که: در آیه فوق مى گوید: هنگامى که به آنها گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان بیاورید... که در این عبارت، نه محمّد(صلى الله علیه وآله) مطرح است، نه موسى و نه عیسى(علیهما السلام) بلکه صرفاً ما أَنْزَلَ اللّه . (تفسیر نمونه) 🔊پیام ها: - پيامبر اسلام، مأمور دعوت همه ى امّت ها به اسلام بوده است. «قيل لهم» - يكى از دلايل كفر كفّار، نژادپرستى و تعصّبات قومى است. «نؤمن بما انزل علينا ويكفرون بما ورائه» - ملاك ايمان، حقّانيّت آيين است نه نژاد. «و هو الحقّ» - چون يهوديان زمان پيامبر به رفتار نياكان خود راضى بودند، خداوند نسبت قتل انبيا را به آنان داده است. «فلِمَ تقتلون» (تفسیر نور) ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 پیشتر نوشته بودم که فقط در دشواری و عذاب رخ می دهد. شاید علّت اینکه خداوند هم خانه ی خودش را در بدترین نقطه ی آب و هوایی زمین قرار داده همین است.... صحرای خشک و بی آب علف. گرمای سوزان. کوه های سوخته و سیاه. و زمینی که تا فرسنگ ها سنگ سخت و بی حاصل است. خداوند خانه اش را جایی گذاشته که آدم هیچ انگیزه ی دیگری برای رفتن نداشته باشد. هیچ چشم اندازی جز عبادت نباشد. دشواری محض باشد. باید نفس به شماره بیفتد. و عشق، شاید در خلوص این مسیر رخ دهد ... آدم های ساده و قانع، آن ها که کمتر دیده اند و شنیده اند، همان ها که کوتاه رفته اند و بسیار مانده اند، عشق را بیش از دیگران تجربه می کنند. عشق در کنجکاوی یا سرک کشیدن به هر ناکجای این جهان رخ نمی دهد! در بن بست ها به خدا می شود رسید ... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 😔 "مهدی جان! هنوز کعبه سیه پوشِ مادرت زهراست... " یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 روز‌جهانی‌بغل😍
💔 یوسفم،گر نزند بر سر بالینم سر همچو یعقوب دل آشفته ی بویش باشم... - امام خمینی (ره) ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ✅ استاد علی تقوی 🔘جُرم (سلام الله علیها) چی بود که بین در و دیوار شون کردند؟! 👇 بی تفاوت نبود سکوت نکرد تماشاچی نبود❗️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 به یاد همراهان و محافظان وارسته و والامقام شهید سلیمانی صلوات.. آنها که زندگی شان وقف در راه خدا و اسلام عزیز بود.. و در نیمه شب سیاه جمعه 13 دی 1398 به همراه سردار و یاران عراقی اش پر کشیدند... سلام خدا بر همه مدافعان حرم و حریم انقلاب اسلامی ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 گاهی وقت ها به شوخی میگفت درجه برای آبگرمکن است.🙄 به درجه اعتقادی نداشت و دنبالش نمی رفت، روی لباسش هم نمی زد. می گفت درجه را باید خدا بدهد تا نصیبت بشود. 📚 ، ص۹۵ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 من از عـهد آدم تُـو را دوسـت دارم از آغـاز عالـم تُـو را دوسـت دارم جـهان یـک دهـان شـد هم آواز با ما؛ تُـو را دوسـت دارم،تو را دوسـت دارم ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‏ وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَهً... خدايا روزی‌هایمان را به واسطهٔ او وسیع گردان⁦! قربانِ آقایی که نگاهِ کریمانه‌اش، روزی رسانِ عالم است :) ... 💕 @aah3noghte💕
💔 سلام اما بعد آدینه تون بخیر ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #شرح_خطبه_فدکیه #قسمت_دوازدهم رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ثُمَّ قَبَضَهُ الله الَی
💔 وَحَمَلَتُ دیِنِه وَ وَحیِهِ و شما حاملین دین خدا و وحی او هستید. یعنی شما مهاجرین و انصار بودید که نزول قرآن و وحی و مصاحبت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را درک کردید، یعنی با اینکه به یک معنا حامل وحی پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، امّا ای تابلوهای تاریخ بشریت! شما باید این دین را به آیندگان و موجودات دیگری که در محل های دیگری هستند منتقل کنید. حمل دین و وحی این رسالت ، رساندن صحیح بدون کم و زیاد به دیگران است. وَ اُمَناءُ الله عَلی انفُسِکُم وَ بُلَغاوُهُ الَی الاُمَمِ شما باید نسبت به خودتان امین های خدا و رسانندگانی از ناحیه خداوند به امت ها باشید، یعنی خدا شما را امین خود قرار داده و این اشاره به آن است که به خودتان خیانت نکنید و برخلاف آنچه می دانید عمل ننمائید. وَ زَعَمتُم حَقّاََ لَکُم؟ و آیا شما گمان می کنید که این مقام ها حق ما بود؟ آیااین مقام سزاوار شما بود؟! آیا شما مستحقّ این بودید که برای بشریت تابلو و علامتی باشید ؟ یعنی آیا شما که بر خلاف آنچه می دانستید عمل کردید، امین هستید؟ شما مسیر تاریخ بشر را تغییر دادید. حضرت از اینجا شروع به اعتراض می کنند، اشاره به اینکه شما لایق این مقام یعنی امامت و خلافت نیستید، چون هم به خود و هم به امت ها خیانت کردید ، رعایت امانت الهی را به جا نیاوردید و مسیر دین خدا را پس از رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم منحرف ساختید، لذا شایستگی این مقام را ندارید! دلیل این امر را حضرت بعد بیان می فرمایند: یادآوری عهد و بقیه الهی للهِ فیکُم عَهدُُ قَدَّمَهُ الَیکُم وَ بَقِیَّتُُ استَخلَفَها عَلَیکُم برای خداوند در بین شما عهد و پیمانی است که آن را سابقا به شما گفته اند و برای شما باقی مانده ای است که خداوند آن را خلیفه برشما قرار داد. در اینجا باید دید مراد از (عهد و بقیّه) چیست؟ در ظاهر (عهد) آن چیزی است که می گیرند و (بقیّه) آن چیزی است که شخص بعد از خود در اهلش باقی می گذارد. پس این ها دو چیزند نه یکی. در اینجا احتمال اظهر آن است که پیمان و عهد مربوط به عترت است، یعنی به مساله ی ولایت امام علی علیه السلام اشاره دارد. بنابراین ، حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند: مگر شما نبودید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از شما عهد و پیمان گرفت! در اینجا صحبت از عهد و پیمان میشود ، زیرا هنوز چندماهی از غدیرخم نگذشته است. غدیرخم در هجدهم ذی الحجه اتفاق افتاد و تا برگزاری این مجلس ، دو ماه و نیم ، بیشتر نمی گذرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به همین مردم فرمود: انّی تارِکُُ فیکُمُ الثَّقَلَین کِتابَ اللهِ وَ عِترَتی بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۹ پس در( عَهد) دو احتمال وجود دارد: یکی اینکه منظور (غدیرخم )باشد و دیگر اینکه منظور (کتاب الهی) باشد که باز در این صورت( کتاب الهی )هم خود دلالت بر (عترت) دارد، چنانچه در آیه شریفه آمده است: لااَسُئُلُکُم عَلَیهِ اجراالاالمَوَدَّهَ فی القُربی آیه ۲۳ سوره مبارکه شوری امّاظاهراًهمان احتمال اوّل صحیح می باشد ،زیرا کتاب در جمله بعد حضرت علیهاالسلام آمده است. پس مراد از( عهد) همان (عترت) است و مراد از (بَقِیه) آن یادگار و خلیفه ای است که خدا در میان انها قرار داد.این جمله نیز خود متضمّن اعتراض به عملکرد مردم است. ادامه دارد.. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ما را از شاکران درگاهتــ که فقط به خودت غر می‌زنند قرار بده!🙈 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‏ترامپ وحشی با کلی سند تقلب و قدرت مردمی و شکایت‌های رسمی بالاخره شکست رو قبول کرد! اما میرحسین موسوی بعد از ۱۱ سال، بدون هیچ سندی، بدون قدرت مردمی، بدون شکایت رسمی هنوز حاضر نشده شکست رو قبول کنه! الحق که منافقین بدتر از کفارند! 💬 پازوکی ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_شصت_و_پنج زنگ پیامک از جا میپراندم ، هرکس که باشد نمی داند نباید این ساع
💔 برای رساندن منظورم ، پیامک را نشانش می دهم ، وقتی می خواند چهره اش از حالت خواب الود به حالت تعجب تغییر شکل می دهد :نگفته چیکار داره ؟ -نه ولی نیما هیچ وقت این جوری پیام نمی داد ، اصلا بااین مدل حرف زدن بیگانه بود ، نمی دونم چی شده که اومده این جوری منت منو میکشه ! - خوب پس یعنی خیلی مشکلش حاده ، فقط به تو امید داره ، یه قرار بزار ببینش ... حرف حامد برایم حجت است ، اما دلم میخواهد کمی روی نیما را کم کنم ، شاید بد نباشه پز خانواده ام را بدهم ، یک مانور قدرت کوچک که اشکال ندارد ، دارد؟ برای همین به حامد می گویم : میشه توهم بیای باهام ؟ قدری فکر می کند : خوب شاید می خواد فقط تو رو ببینه .. - خب اگه صحبت شخصی داشت میگم به خودم بگه ـ،مگه نمیخواستی ببینیش ? حامد از خدا خواسته قبول می کند ، من هم خیلی خشک ومعمولی برای نیما می نویسم : -سلام . پنجشنبه باغ غدیر ، ساعت چهار ، میبینمت... یکی از چیزهایی که مادر یادمان داده ان تایم بودن است ، پدر نیما هم به وقت شناسی اهمیت زیادی میدهد ، اما نمی دانم چرا نیما دیر کرده ?حامد ساعتش را نگاه می کند و می گوید : - حالا این برادر کوچیکه ما چجور ادمی هست؟ نیشخند میزنم : به قول خودش پسری از جنس گیتار و قهوه و کتاب ! البته فقط من می تونم حریف زبونش بشم .... جوانی ژولیده با لباس سیاه به سمتمان می اید ، به چهره اش دقیق می شوم ، نیماست ! باورم نمی شود ، نیما هیچ وقت بااین وضع از در خانه هم نمی چرخید چه برسد به پارک..... به قول دختر خاله ام ثنا ، نیما ازان پسرهای دختر کش است ، من حرفش را قبول دارم نه به خاطر تیپش ، دخترها را با اخلاق مزخرفش دق می دهـد ! تا نیما برسد به نیمکتمان بلند می شویم ، چشمانش سرخ و گود افتاده ، ته ریشش هم کمی بلند شده ، برای اولین بار دلم برایش می سوزد ، شاید اثر زندگی در خانواده ای ایرانی باشد ، ترس برم می دارد و تمام احوالات ممکن در ذهنم می گذرد .... نکند اتفاقی برای مادر یا همسرش افتاده؟ جلو می روم : نیما حالت خوبه ؟ لبخند بی رمقی می زند : به قول خودت علیک سلام ! -سلام ! نگاهی به حامد که پشت سرمان ایستاده می اندازد : داداشته ؟ چشم غره می روم : داداشمون حامد . حامد دستش را برای مصاحفه دراز می کند : -سلام خوشحالم که دیدمت... نیما بازهم به لبخند کم رنگی اکتفا می کند و دست می دهد : -سلام . منـم ... حامد می داند حال نیما زیاد خوب نیست برای همین زیاد خوش و بش نمی کند ، به خواست نیما روی نیمکتی می نشینیم ، حامد یک طرف من و نیما سمت دیگر . حالا که دقت می کنم هر دو شبیه مادر هستن با این تفاوت که چشمان نیما سبز است.... مثل مادر ، در کل نیما شباهت بیشتری به مادر دارد ، از روی چهره شان با کمی دقت می توان فهمید برادرند.... نویسنده : خانم فاطمه شکیبا.... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_شصت_و_شش برای رساندن منظورم ، پیامک را نشانش می دهم ، وقتی می خواند چهره
💔 نیما بی تاب است ،حامد بلند می شود و می گوید : نمی شه که همین جوری بشینیم اینجا ، من میرم پفکی یه بستنی چیزی بخرم و بیام ... می دانم رفته که نیما راحت حرفش را بزند ، می گویم : نمی خوای بگی چته ؟ سرش را روی زانو خم می کند و بین دستانش می گیرد : از همه بریدم ...نمی دونم باید چه غلطی بکنم ... -یاعین ادم حرف می زنی یا بلند می شم میرم.! یک باره سرش را بالا می اورد و به چشمانم خیره می شود ، نگاهش رنگ التماس دارد : -توروخدا این دفه در حقم خواهری کن ! می دونم خیلی اذیتت کردم ، ولی ببخشید ! خواهش میکنم کمکم کن ...فقط قضاوتم نکن خواهشا .... به اندازه کافی داغونم ...فقط هم به تو امید دارم .... دلم برایش می سوزد ، اولین بار است که این جور حرف می زند ، اصلا نیما بلد نبود خاکساری کند ، آنهم مقابل من ، پسری مغرور بود ، عین مادر ، مهربان تر می شوم ، او هم برادرم است ر گرچه مثل حامد خوب نیست ... -چی شده نیما؟ با همان صدای بغض الوده می گوید : - خسته شدم...ازهمه خسته شدم... منتظر می مانم ادامه دهد ، اصلا چرا نیمای هجده ساله ، به این زودی از همه خسته شده ؟ او که همه چیز دارد ! -همه دوستام می دونستن ، می دونستن از اون تیپی نیستم که با دخترا صمیمی بشم و عشق پیش بیاد ، از این لوس بازیا خوشم نمیاد .... نویسنده : خانم فاطمه شکیبا ... ادامه دارد ...🕊️ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_شصت_و_هفت نیما بی تاب است ،حامد بلند می شود و می گوید : نمی شه که همین ج
💔 دوباره سرش را بین دستانش میگیرد ‌ دلم برایش می سوزد ،به این زودی وارد چه جریانی شده ؟ ولی با یکتا اینطور نبود ...یعنی اول چرا ....ولی بعد فهمیدم برام با همه فرق داره ، فهمیدم دوستش دارم ، یعنی همدیگه رو دوست داریم، خیلی خوب بود ، داشتیم قرار ازدواج می‌ذاشتیم ، تولد یکتا شب عاشورا بود ....می خواستیم بریم رستوران ، براش جشن تولد بگیرم ، نه اینکه امام حسین (ع)رو قبول نداشته باشما ،نه .... ولی یادم نبود اصن ،اصلا حواسم نبود ، اون شب خیلی خوش گذشت ، با یکتا و چندتا دوستامونم بودن....تا ساعت یک و دو شب بودیم ، بزن برقص نشد چون کم بودیم .... آرام می گویم : خب ، ادامه بده... بعدش یکتا رو رسوندم خونه ، تو راه که میومدم یهو چشمم به پرچم عزاداری ، نمی دونم چرا زدم زیر گریه ... تازه می فهمم خدا چقدر بنده هایش را دوست دارد ، تازه می فهمم دایره دار طواف ، نیما راهم باخود به دایره طواف کشانده ، لبخند میزنم . -اون شب گذشت ، اما یکتا دائم حالش بد می شد ...دلش درد می گرفت ..برای همین خیلی نمی تونستیم باهم بریم بیرون ...تا اینکه دوهفته پیش خیلی حالش بد شد ، مامانش بهم زنگ زد گفت رفتن بیمارستان ، فهمیدن یکتا ...فهمیدن یکتای من ....سرطان معده داره . پاهایش را به زمین می کوبد، من هم فرو میریزم ، چون می دانم نیما هم بااین اتفاق فرو ریخته ، درهم شکسته و آب شده ... حامد برایم پیام می دهد : صحبتتون که تموم شد یه ندا بده که بیام ، الان نمیام وسط حرفاتون ، اون ور نشستم دارم پفک می خورم ، جاتون خالی .... می نویسم : باشه ، ولی بعد به کمکت نیاز دارم. نویسنده : خانم فاطمه شکیبا... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‹💚🦜› تو حق نداری به چیزای منفی فکر کنی تو از جنس خدایی و خدا سرشار از انرژی مثبته◡•◡💛🚕"
💔 .... و اما بهمن ترین بچه های .... مبارڪ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 شنیده‌ ام کـه قرار است جمعه برگردی کـدام ؟ نمی‌شد اشاره می‌کـردی ؟ 💔 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (٩۱)وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ ن
✨﷽✨ (٩٢) وَ لَقَدْ جَاءكُم مُّوسَي بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَ أَنتُمْ ظَالِمُونَ  و همانا موسى (آن همه) معجزات براى شما آورد، ولى شما پس از (غياب) او گوساله را (به خدايى) گرفتيد، در حالى كه ستمكار بوديد. ✅نکته ها: شاهد زنده ى ديگر بر اينكه شما عرب بودن محمد صلى الله عليه وآله را فقط بهانه قرار داده ايد تا به او ايمان نياوريد، اين است كه با آنكه حضرت موسى عليه السلام برجسته ترين پيامبر از نژاد شما بود و آن همه دلايل روشن و معجزات براى شما آورد، ولى همين كه چند شبى براى مناجات وگرفتن تورات به كوه طور رفت، به سراغ گوساله پرستى رفتيد و تمام زحمات موسى عليه السلام را بر باد داده و بر خويشتن ستم كرديد. 🔊پیام ها: - ذكر سوابق، زمينه را براى قضاوت درست فراهم مى كند. «اتخذتم العجل» - بازگشت به شرك وجاهليّت، ظلمى به خود ونسل هاى بعد است. «انتم ظالمون» ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 مادر ما شهیدپرور بود🥀 😍 ... 💞 @aah3noghte💞 لوگو حذف نشہ✘
💔 عزیزی میگفت : جای گیاهِ بامبو را که عوض کنی دیگر رشد نمیکند؛ پژمرده میشود. میدانی چرا؟ چون ریشه اش را همانجا، جا میگذارد... دلِ آدمیزاد که دیگر کمتر از گیاه نیست جانم... گاهی ریشه اش جا میماند در حرمی کنج رواقی پایِ ضریحی لابلای تارو پود فرشی ...! ‌ ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ترکیب "نگاه" و "هنر اخم" و "صدایت".. "آدم کش و خون ریز" و "دل انگیز" و "نجیب" است!😍 ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 بزرگۍ‌میگفٺ:↓ تڪیه‌ڪن‌به‌شہـداء🖐🏼' شہـداءتڪیه‌شان‌خداست ؛ اصلا‌ڪنارگݪ‌بنشینۍبوۍگل‌میگیرۍ' پس‌گݪستان‌ڪن‌زندگیت‌را‌با‌یادشہـدآ ... ... 💞 @aah3noghte💞