eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا جان، نیاز که تو باشی ... تمام من می‌شود نیازمندی‌ها ... 💔 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 دلــا طمع مــبر از لطف بے نهایت دوســت چو لافــ عــشــق زدی سر ببــاز چابڪ و چــست... ۲۸ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 عیــسی بن مریم نه موسی بن جعــفر.. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 هـواے ڪوی تو از سـر نمےرود آرے را دل سرگشــته با وطــن باشـد..💔 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 امام کاظم علیه السلام میفرمایند:  أوشَک دَعوَةً وَ أسرَعُ إجابَةُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیهِ بِظَهرِ الغَیبِ دعایی که بیشتر امید اجابت آن می‌رود و زودتر به اجابت می‌رسد، دعا برای برادر دینی است در پشت سر او. اصول کافی، ج. ۱، ص. ۵۲
💔 ‏وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ ‏خداجونم! قربون دل مهربون‌ات که برای آشتی‌کنون دلتنگی میکنی...
💔 " السَّلاَمُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَهِ اللَّهِ " سلام بر شما که‌ دلهایتان محل معرفت خداست. سلام روزتون بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ✍ باب الحوایج شد بگیرد دست ها را.. ⚫️ شهادت امام کاظم علیه السلام 🎤 علی فانی ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 سیدِ ماست😳 سیداحمد جوانی بود کم سن و سال، با چهره‌ای جذاب و اخلاقی خوب ودل‌نشین. اولین بارش بودج
💔 سیدِ ماست! .... سیداحمد بود یابقول بچه‌های سنگرخودمان«سیدِماست». خیلی جای تعجب بود.توی مهران که بودیم، بی‌حالی او به حدی بود که‌ این اسم را رویش گذاشتیم،اما در شلمچه تقلای زیادی داشت. باخنده و ادایی که قبلاًهم درمی‌آورد،گفت: -ماست می‌خوری؟ماست.ماست.سیدِماست!😂 دقایقی را در سنگرمان بود.شیشۀ عینکش ازگل ولای سیاه شده بود.چهره‌اش هم دست کمی ازعینکش نداشت.صورتش که به‌ سختی کرک و مو برروی آن به چشم می‌خورد،ازگل وخاک زبر شده بود. دقایقی باهم گفتیم وخندیدیم.وقتی ازشهادت بچه‌هایی گفتم که شب‌ها و روزهای باصفایی را باهم درمهران گذرانده بودیم،چشمانش ازاشک پرشد وخنده برلبانش ماسید. سرانجام وقت رفتنش رسید.باخنده‌ای دستش را دراز کرد تا خداحافظی کند.دست‌های درشتی داشت و به‌راحتی دستم رامیان دستش می‌گرفت. هنگام غروب،یکی ازبچه ها باچهره‌ای گرفته،مقابل سنگر پیدایش شدوگفت: -حمید می‌دونی کی شهیدشده؟ مثل این‌که باید دوباره خودم رابرای شنیدن خبر یکی از بچه‌های آشنا آماده می‌کردم. آن‌هم یک دوست،وگرنه خبر شهادت بقیه را خیلی راحت می‌داد. باتأسف گفتم: -نه.ایندفعه دیگه کی؟ درحالی که سعی ‌کرد لبخندبزند،ولی ناراحتی ازچهره‌اش فریاد می‌زد،گفت: -سیدِماست.سیداحمد یوسف🥀 دهانم بازماند.نگاهی به قوطی ماست انداختم که دست‌‌ نخورده گوشۀ سنگربود.باخودگفتم: -سیدماست.ماست...😔 سید18ساله،درانتهای خاکریزها،داخل سنگرنشسته بوده که خمپاره‌ای پشت سرش منفجرمی‌شود...10سال بعد پیکرش را آوردند. مزار:بهشت‌زهرا(س)قطعۀ29ردیف41شمارۀ9 کپی ممنوع‼️ ... 💕 @aah3noghte💕 @hdavodabadi