Part08_نمایش من زنده ام.mp3
9.35M
💔
#ڪتاب_صوتی
قسمت هشتم...♥
#نمایش
#من_زنده_ام
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
پیشنهاددانلود👌
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت20 ..
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت21 نفس عمیقی میکشم و در کسری از ثانیه، اسلحه را درمیآورم و ماشه را میچکانم. حتی نگاه نمیکنم تیرم به کجا خورد، سریع تمام تنهام را میاندازم به سمت صندلی کمکراننده؛ چرا که میدانم الان مرد موقرمز تیربارانم میکند. اول صدای ناله مرد موطلایی را میشنوم و بعد صدای شلیک تیر و برخوردشان با بدنه ماشین و شیشهها در فضا میپیچد. شیشه سمت کمکراننده با برخورد گلوله فرو میپاشد و خرده شیشههایش با صدای گوشخراشی همهجا پخش میشوند. اگر فقط کمی معطل کرده بودم، الان بهجای خردهشیشه، تکههای مغزم به همهجا پاشیده بود! بازوی دست چپم میسوزد. دست دیگرم را میکشم روی بازویم و از درد لب میگزم. گرمای خون را زیر دستم حس میکنم؛ اما زخمش نباید خیلی عمیق باشد. تیر نخورده، فقط خراشیده و رفته. مرد موقرمز با لهجه چچنیاش داد میزند: انزل! استسلم مجوسی!(پیاده شو! تسلیم شو مجوسی!) هنوز صدای ناله مرد موطلایی میآید. فکر کنم تیرم به شکمش خورده باشد که هنوز زنده است. اگر همینجوری بمانم، مرد موقرمز میآید سراغم. فکر کنم تا الان هم از ترس انتحاری به ماشین نزدیک نشده! چند ثانیه مکث میکنم و ذکر یا زهرا از دلم میگذرد. صورتم میسوزد، فکر کنم چند خردهشیشه زخمش کرده باشند. باید خوشحال باشم که به چشمانم نخورد. صندلی راننده را میخوابانم تا فضای بیشتری داشته باشم. مرد موقرمز هنوز دارد داد میزند. نمیتوانم سرم را بالا بیاورم؛ فقط دستم را میگذارم لبه پنجره؛ طوری که لوله اسلحهام از آن بیرون بماند. دیدم کور است. چشم بر هم میگذارم و از روی صدا، سعی میکنم جهت درست را پیدا کنم. یادش بخیر، حاج حسین همیشه میگفت: با چشمات نشونهگیری نکن، با دستهات هم شلیک نکن! دست و چشمت رو بده دست بزرگترت، بذار اون نشونه بگیره. زیر لب میگویم: یا مولاتی فاطمه اغیثینی... و شلیک میکنم. صدای ناله بلند میشود؛ اما سرم را بالا نمیآورم. پیداست نمرده که دارد ناله میکند و به زبان خودشان چیزهایی میگوید؛ شاید دارد با فحشهای چچنی، اجداد و خانوادهام را مورد عنایت قرار میدهد! دوباره شروع میکند به تیراندازی؛ انگار قسم خورده تمام خشابش را روی این ماشین بدبخت خالی کند. سرم را میگیرم. شیشه جلو و شیشههای عقب هم با برخورد گلوله میشکنند و صدای گوشخراششان همراه صدای پاشیدن تکههای شیشه، در ماشین پخش میشود. صدای ناله مرد موطلایی به ضجه تبدیل شده است و دارد مانند بچهها گریه میکند: - I'm dying! Help me! my God! I'm dying! (من دارم میمیرم! کمکم کن! خدای من! من دارم میمیرم!) در سمت کمک راننده را باز میکنم و کولهام را از آن بیرون میاندازم. اگر تیر بخورد به باک ماشین، ماشین میرود روی هوا و چیزی از اسنادی که همراهم آوردهام هم نخواهد ماند. در سمت خودم را هم باز میکنم. دوتا تیر میخورد به لاستیک جلویی یکی هم به در. پیداست مرد چچنی هنوز زنده است؛ اما مثل قبل سرحال نیست. چشمم میخورد به مرد موطلایی که افتاده است کنار در و زمین اطرافش پر از خون شده. دارد به خودش میپیچد و ضجه میزند. حدسم درست بود، تیر به شکمش خورده. با همان دید کوری که دارم، یک تیر دیگر شلیک میکنم که فکر کنم به هدف نخورد، چون صدای ناله درنیامد. باید اول مرد چچنی را از پا دربیاورم که نتواند تیراندازی کند. اینبار از پشت فرمان، سرم را کمی بالا میآورم تا مرد موقرمز را ببینم. دارد خودش را روی زمین میکشد تا به اتاقک نگهبانی برساند. تیر خورده به ساق پایش و رد خونش دارد روی زمین خط میاندازد. خودم را آرام میکشم طرف در سمت راست. باید از این ماشین لعنتی بروم بیرون؛ بدون این که مرد چچنی بفهمد. سینهخیز از در سمت راست بیرون میروم و تمام تلاشم را میکنم که صدایی بلند نشود. مینشینم روی زمین و یک تکه سنگ از روی زمین برمیدارم. سنگ را با تمام قدرت پرت میکنم به سمت در نیمهباز سمت چپ؛ طوری که صدایش بلند شود. همانطور که حدس میزدم، مرد چچنی در سمت چپ را به رگبار میبندد و سوراخ سوراخ میکند و همزمان داد میزند. چقدر عصبانی! روی زمین خاکی مینشینم. تیراندازی قطع میشود؛ فکر کنم خشاب تمام کرده. خوبیاش این است که هنوز نفهمیده من پیاده شدم. حالا فقط یک فرصت برای شلیک دارم؛ چون با شلیک بعدی جایم را میفهمد و دوباره روز از نو، روزی از نو. سرم را کمی به سمت سپر جلوی ماشین میبرم تا ببینمش. دارد خشاب عوض میکند. چشمانم را میبندم، نفس عمیق، یک یا زهرا و شلیک. تیر میخورد به سینهاش. اسلحه از دستش رها میشود و سینهاش را میگیرد. #ادامه_دارد... #خط_قرمز #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
شهید شو 🌷
💔 چشم های یک شهید♥️؛ حتی از پشت قاب شیشه ای؛ خیره به تو و به دنبال توست؛ که به گناه آلوده نشوی..🙂
💔
زندگی میگذرد
عمر هم...
خوشبخت آنکه با #شهادت،
جاودانه شد
آری...
#شهید تنها کسی است که نامش
از صفحه های روزگار، نه تنها پاک نمی شود
حتی ذره ای غبار نمی گیرد
این ما هستیم که با #گناه
ذهنمان را غبارآلود میکنیم
آنسان که دیگر یاد شهید در آن یافت نمیشود...🥀
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
شهید شو 🌷
💔 #آه... سخن اینست ک ما بی تو نخواهیم حیات💔💔 #استوری #آھ_ارباب... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_
💔
#آه...
#شهادت یک سبک زندگی است
نه سبک مرگ...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 بیچاره دستی که گـدای مجتبی نیست یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست بر گریه ی زهـرا قسم مدیون ز
💔
افتخاریست مرا نوکرتان میخوانند
حسنی بودن من را همگان میدانند..
"اَلسَّلامُعَلَيْكَياحَسَنَبْنَعَلِیوَرَحْمَةُ اللّهِوَبَرَكاتُهُ"
#اݪحمداللہڪہنوڪرتم:)🍃
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#هرگزنمیردآنکهدلشمستمجتباست
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
💔
پیام تشکر رهبر انقلاب درپی افتخارآفرینی تیم ملی کشتی فرنگی در مسابقات جهانی نروژ
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آفرین بر #پهلوانان کشتی فرنگی کشور و #مربی آنان که همه بویژه #جوانان را شاد کردند.
انشاءالله موفق باشید.
سیّدعلی خامنهای
۱۹ مهر ۱۴۰۰
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#بسم_الله
⛔️ از رابطه و دوستى با كسانى كه اذان (وشعائر دينى) را مسخره مىكنند، بپرهيزيد.
لا تَتَّخِذُوا ... وَ إِذا نادَيْتُمْ ...
⛔️ شيوهى عاقلان، برخورد منطقى است ولى بىخردان، اهل استهزا هستند.
«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ»
سوره مائده، آیه۵۸
#یک_حبه_نور ✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
یک دوربین مخفی اما خیلی جدی؛ در حاشیه رزم نمایش «نقطه رهایی»
حتماببینید
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#خدایا_شکرت🤲🏻
برای تموم چیزهایی که ازم گرفتی
تا بهترش رو بهم بدی ❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۵۴) وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِ
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۵۵) إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ جاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
(بياد آور) هنگامى كه خداوند فرمود: اى عيسى! من تو را (از زمين) برگرفته و به سوى خود بالا مىبرم و تو را از كسانى كه كافر شدهاند، پاك مىكنم و تا روز قيامت پيروان تو را بركافران برترى خواهم داد. سپس بازگشت شما به سوى من است، پس در آنچه اختلاف مىكرديد، ميان شما داورى خواهم كرد.
✅ نکته ها
نمونه عينى و عملى تدبير الهى در برابر مكر دشمنان، در اين آيه بيان شده است.
امام باقر عليه السلام فرمود: معراج حضرت عيسى عليه السلام، در شب 21 ماه مبارك رمضان بوده است.
🔊 پیام ها
- براى ساير انبيا نيز معراج بوده است. «رافِعُكَ إِلَيَّ»
- زندگى در ميان كفّار، مايهى آلودگى، و دورى از آنها، مايهى پاكى و طهارت است. «مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا»
- پيشگويى غيبى غلبهى مسيحيّت بر يهود، از معجزات قرآن است. «جاعِلُالَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا»
- پيروى از انبيا، رمز پيروزى است. «جاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا»
- جهانى بودن اسلام، منافاتى با وجود اقليّتهاى مذهبى در پناه اسلام ندارد. از عبارت «إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ» استفاده مىشود كه دين يهود و مسيحيت تا قيامت پيروانى خواهد داشت.
- بازگشت همه به سوى خداست و او داور بىچون و چراى قيامتاست. «إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔
#دم_اذانی
خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت 😔💔🖐️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
تا به حال دیده اید:
یک بسیجی در یک بیل جا شود؟!
۱۵ مهر ۱۳۶۱ بمباران منطقه سومار
همه اندام بدن یک بسیجی در یک بیل!
من از همان روز تا الان - یعنی حدود چهل سال - فکر اینم که اون عزیز رو از روی چی شناسایی کردند؟!
و هنگامی که پدر و مادرش درخواست کردند روی فرزندشان را بهشون نشون بدن، چه فاجعه ای پیش آمده؟!
تا حالا فکر میکردم:
اربا اربا یعنی چی؟!
قربونت برم آقا
چی کشیدی وقتی علی اکبرت رو جلوت اربا اربا کردند!
و از اون شدیدتر وقتی خواهرت زینب بهت گفت:
میخوام روی علی اکبرم رو ببینم!
واسه همین بود وقتی بالای بدن پسرت رسیدی، دست به کمر گرفتی و گفتی:
علی جان، بعد از تو اوف بر دنیا
همچین که هزار و چهارصد ساله آدم و عالم دارند صدات رو میشنوند!
به قلم حمیدداودآبادی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@hdavodabadi
💞 @aah3noghte💞
کپی ممنوع
Part09_نمایش من زنده ام.mp3
7.7M
💔
#ڪتاب_صوتی
قسمت نهم...♥
#نمایش
#من_زنده_ام
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
پیشنهاددانلود👌
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت21 نفس
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت22 چشمانم را میبندم، نفس عمیق، یک #یا_زهرا و شلیک. تیر میخورد به سینهاش. اسلحه از دستش رها میشود و سینهاش را میگیرد. از جا بلند میشوم و میروم بالای سرش. من را که میبیند، تکانی میخورد و میخواهد اسلحه را بردارد که با لگد اسلحه را دور میکنم. خون از سینهاش میجوشد و زیر لب، چیزهایی به زبان خودشان میگوید. تیر نزدیک قلبش خورده و بعید است ماندنی باشد. بیسیم دستش نیست؛ این یعنی هنوز به کسی خبر نداده است. شاید هم از قبل هماهنگ کرده باشند و تا چند دقیقه دیگر، ماموران #داعش بریزند اینجا. کمی که نزدیکتر میشود، از زمین مشتی خاک برمیدارد و به طرفم میپاشد. شلوار و لباسهایم خاکی میشوند. ناله میکند و باز هم داد میزند؛ اما زبانش را نمیفهمم. برمیگردم به سمت مرد موطلایی که آرام ناله میکند. خیلی خون از دست داده؛ این یکی هم ماندنی نیست. لبهایش خشک است. باید زودتر بروم؛ اما نمیتوانم اینها را هم همینطوری رها کنم. وارد اتاقک نگهبانی میشوم. بازویم میسوزد و کمی خونریزی دارد. با دست سالمم، بازویم را میگیرم و با چشم دنبال آب میگردم. کنار تخت، یک بطری #آب است. همان را برمیدارم و میروم سراغ مرد موقرمز. نه تکان میخورد و نه ناله میکند. نباید خیلی نزدیکش شوم؛ با احتیاط دستم را میبرم به سمت گردنش. نبض ندارد. میروم سراغ مرد موطلایی. مردنی هست؛ اما دلم نمیآید بگذارم #تشنه بمیرد. نمیدانم اگر جای ما برعکس بود و الان من در حال جان کندن بودم، او همینطور رفتار میکرد یا خودش سرم را میبرید و جنازهام را تکهتکه میکرد...؟ مهم نیست. مهم این است که آنها هرچه باشند، من #شیعه ی مردی هستم که دشمنش را سیراب کرد... بطری آب را میگذارم روی لبهایش. سرش را کمی بالا میآورد. چشمانش را باز نمیکند و با ولع، فقط مینوشد. آب میریزد میان ریش پرپشت طلاییاش. دلم برایش میسوزد... کاش جانش را پای داعش و اهداف شومش نمیداد. انقدر مینوشد که سیراب شود و بعد از چند لحظه، سرش رها میشود روی زمین. نباید بمانم. هرلحظه ممکن است نیروهای داعش یا کسانی که قرار است با اینها شیفت عوض کنند برسند. کولهام که پایین صندلی کمکراننده افتاده را برمیدارم. سوزش دستم لحظه به لحظه بیشتر میشود؛ طوری که مجبورم کمی صبر کنم و آن را با چفیه ببندم. ماشین هم که پنچر و درب و داغان است و نمیشود از او انتظار همراهی داشت؛ باید بقیه مسیر را پیاده بروم. با پشت آرنج، خونی که روی صورتم است را پاک میکنم. فکر کنم یک خردهشیشه، پای چشمم را خراشیده باشد. راه میافتم به سمتی که نقشه تبلت نشان میدهد. تبلت را روی حالت بهینهسازی میگذارم که شارژش تمام نشود. ماه در آسمان نیست و چراغ هم نمیشود روشن کرد؛ باید کورمال کورمال پیش بروم. -اونها قبل از این که بمیرن، مُرده بودن. مردههای متحرک بودن. برمیگردم به سمت کمیل که دارد همراهم در بیابان راه میرود و نور چراغقوهاش را میاندازد جلوی پایم. تشر میزنم: خاموشش کن! خطرناکه! پیدامون میکنن! کمیل سرخوشانه میخندد؛ انگارنهانگار که در بیابان منتهی به تدمر، نزدیک مرز داعش و دولت سوریهایم: نترس، کسی نمیبینه. #ادامه_دارد... #خط_قرمز #به_قلم_فاطمه_شکیبا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
💔
#شیعهی مولا علی(ع) بودن، #بزرگترین جُرمِ #کوچکترین شهید مسجد #قندوز بود!
تصویر کوچکترین شهید حمله ی وحشیانه به نماز جمعه ی مسجد قندوز افغانستان،
توسط گروه وحشی تروریستی داعش
*💠 بِایّ ذنبٍ قُتلت؟؟؟* *به چه گناهی کشته شد؟؟*
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#قرار_عاشقی
دلم برایِ اینا هم تنگ شده ... :)
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 زندگی میگذرد عمر هم... خوشبخت آنکه با #شهادت، جاودانه شد آری... #شهید تنها کسی است که نامش از ص
💔
لبخند گلی زیباست ...
و هر ڪسے ...
بهترین گلها را مے چیند ؛
خدا هم ...
تو را براے خود چید ...
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 صبح... تویی آنڪه صبح به صبح باید پنجرهیِ دل را رویِ بسویِ مُحبتًش گُشود ... السلامُ علیڪَ یا بق
💔
برای لمسِ خیالت وضو میگیرم
چشمانم لبریز باران میشود!
سلام؛مولای من!
چقدر لطیف است
جنسِ دوست داشتنت...
السلامُ علیڪَ یا بقیةَ الله فے ارضه ✋❤️
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجبِحَقّحضرتزینب
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕