eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت119 با تکیه
💔

  
📕 رمان امنیتی  ⛔️

✍️ به قلم:  



صدای خنده مردانه‌ای را از سوی دیگر تخت می‌شنوم. برمی‌گردم به سمت صدا.

کمیل است که می‌گوید:
- آقا رو! فکر کردی به این راحتیا قراره شهید بشی؟


وا می‌روم. فکر می‌کردم همه چیز تمام شده ها... نشد! می‌نالم:
- من کجام؟

دوباره زمین می‌لرزد و باز هم صدای لرزش شیشه. چشمم می‌خورد به پنجره‌هایی که چسب ضربدری خورده‌اند و با موج انفجار در جا می‌لرزند.

دقت که می‌کنم، سوزن سرم را می‌بینم که در دستم فرو رفته و یک لوله باریک را مقابل سوراخ‌های بینی‌ام حس می‌کنم.

کمیل لبخند می‌زند:
- فهمیدی کجایی؟

زیر لب غر می‌زنم:
- بیمارستان.

- آفرین. پس عقلت سر جاشه.

و حرفش را تکمیل می‌کند:
- توی یکی از بیمارستان‌های تدمریم.

دوباره بیمارستان، دوباره تدمر. تازه از شر تخت بیمارستان و بوی الکل و سرم‌های پشت سر هم راحت شده بودم...
ای خدا...

جرات ندارم به خدا غر بزنم. قربانش بروم هیچ کارش بی‌حکمت نیست.

اصلا چطور زخمی شده‌ام؟ چرا بدنم را حس نمی‌کنم؟ 

می‌پرسم:
- چه بلایی سر من اومده کمیل؟ نکنه قطع نخاع شدم؟

کمیل می‌زند زیر خنده؛ حالا نخند و کی بخند. انقدر از این خنده‌های بی‌موقعش بدم می‌آید که نگو.

می‌خواهم داد بزنم؛ اما نفس کم می‌آورم. انگار یک جسم سنگین روی سینه‌ام گذاشته‌اند. صورتم از درد جمع می‌شود.

کمیل تیغه دست راستش را روی مچ دست چپش می‌گذارد و کف دست چپش را نشانم می‌دهد: یه ترکش اینقدری خورده توی شکم و ریه‌ت!

با چشمان گرد نگاهش می‌‌کنم. امکان ندارد با چنین ترکشی زنده مانده باشم!

کمیل کمی از نگاه به چهره بهت‌زده‌ام لذت می‌برد و بعد دوباره می‌خندد:
- شوخی کردم، انقدرام گُنده نبود. دو سه تا ترکش خوردی. همین. یه چند گالن هم خون از دست دادی!

و دوباره می‌زند زیر خنده. نگاهم می‌چرخد به سمت سرمی که قطره‌قطره می‌چکد و وارد خونم می‌شود.

می‌گویم:
- وضعم خیلی خرابه؟

- فکر کنم آره.

صدای قدم‌های کسی باعث می‌شود مکالمه‌مان را تمام کنیم.

چشمانم را تنگ می‌کنم و پوریا را می‌بینم که وارد اتاق می‌شود:
- به، آقا سید! خوبی؟

به زور لبخندی می‌زنم و سلامِ شکسته‌ای از حلقم درمی‌آید.

پوریا بالای سرم می‌ایستد و نگاهی به سرمم می‌اندازد: 
- بهتری؟ حالت خوبه؟

- الحمدلله، خوبم. مشکل الان دقیقاً چیه؟

- هیچی حیدر جان. مثل این که توی انفجار انتحاری، دوتا ترکش کوچولو به شکمت خورده و یکی به ریه‌ت.

حرف‌هایش چندان امیدوارکننده نیست. یاد لحظات اول مجروحیت می‌افتم و احساس سوختنی که به جانم افتاده بود.

منتظر ادامه توضیحاتش می‌مانم. می‌گوید: ترکش‌هایی که توی شکمت بودن رو درآوردیم و وضعیتش خوبه... ولی...

حس می‌کنم دیگر کسی دستم را نوازش نمی‌کند. مطهره سر جایش نیست و صندلی خالی شده.

دلم برایش تنگ می‌شود. به چهره پوریا دقیق می‌شوم؛ مثل همیشه سرحال نیست. حتی دور چشمانش کمی پف کرده. صورتش بیشتر از قبل گرفته‌است.

می‌گویم:
- ولی چی؟

- ترکش سومی دنده‌ت رو شکسته و ریه‌ت رو سوراخ کرده. هنوز هم نتونستیم درش بیاریم. باید بری دمشق. احتمالا از اون‌جا هم اعزام بشی ایران.

دنیا روی سرم آوار می‌شود؛ یعنی دیگر نمی‌توانم در سوریه بمانم؟

پوریا می‌گوید:
- احتمالاً بخاطر داروی مسکن، یکم بدنت احساس کرختی داره. خوب می‌شه. هرچند اگه بازم درد داشتی، بگو برات مسکن تزریق کنیم.



...
...



💞 @aah3noghte💞
💔 ♡••راه تسلط بر واقعیت‌های زندگی دنیا 💌 ... 💞 @aah3noghte💞
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 🎥 جزئیات جدید وبسایت عبری نتسیف نت رژیم صهیونیستی از ترور شهید سلیمانی و ابومهدی .... سه تیم آمریکایی و سه پهپاد منتظر آمدن سردار سلیمانی و ابومهدی بودند! تک تیراندازهای مجهز به دوربین های ماهواره ای در اطراف فرودگاه همه چیز را به سفارت آمریکا در بغداد مخابره می کردند! ... 💞 @aah3noghte💞
💔 📲 💐ویژه (سلام‌الله‌علیها) 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ... 💞 @aah3noghte💞
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 . 👤 رهبر انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای : . 🔸️ امام زمان (عج) بین مردم حضور دارد، وجود دارد و در بین آن هاست .... ... 💞 @aah3noghte💞